شریعتی در ترازوی عقل و دین/گرانیگاه اندیشه شریعتی "عدالت" است

شریعتی در ترازوی عقل و دین/گرانیگاه اندیشه شریعتی "عدالت" است

عدالت در اندیشه دکتر شریعتی دارای شأن و جایگاهی فرعی و حاشیه‌ای نیست بلکه دغدغه و ذهن مشغولی اصلی دکتر شریعتی، در واقع مسئله عدالت و حکومت برحق است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا اجاق، عدالت‌پژوه و دانش‌آموخته رشته فلسفه و کلام دانشگاه علوم اسلامی رضوی، در یادداشتی که آن را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، نوشت: دکترعلی شریعتی را می‌توان یکی از چهره‌های تأثیرگذار در روند انقلاب اسلامی در دهه‌های 40 و 50 شمسی قلمداد کرد که در ایجاد روحیه انقلابی‌گری و نشان‌دادن سیمای جدیدی از اسلام تلاش‌های فراوانی کرده است. وی همچنین درصدد بود که نشان‌دهد اسلام می‌تواند هم به عنوان آلترناتیویی در مقابل مکاتب مطرح آن زمان یعنی مارکسیسم، لیبرالیسم و اگزیستانسیالیسم قرار گیرد و هم می‌تواند بهترین پاسخ را برای نیازها و مشکلات انسان‌ها ارائه دهد. در قرن بیستم ایدئولوژیزه کردن اسلام یک جریان عمده در اندیشه اسلامی است و تلاش برای عدالت‌ اجتماعی را می‌توان به عنوان بخشی از دلیل ایدئولوژیزه کردن اسلام برشمرد. شریعتی توضیح می‌دهد که چرا باید انقلاب به وقوع بپیوندد، وی رنسانس اسلامی را برای آگاه ساختن مسلمانان از پیام انقلابی شیعه و نیز اصلاح در مکتب شیعه را برای بازسازی پیام اسلام اولیه ضروری می‌داند.

اکنون با گذشت چند دهه از بیان آن مسائل و در عصر جهانی شدن و پیچیده‌ شدن شرایط و فضای حاکم بر زندگی انسان‌ها، به نظر می‌آید پاره‌ای از مسائلی که شریعتی به آنها پرداخته بود از جمله مسائلی در زمینه انسان‌شناسی، عدالت، آزادی و ... امروزه نیز قابلیت طرح شدن را دارند، و چه بسا بسیاری از مسائلی که شریعتی در رابطه با مشکلات و پیامدهای جامعه مدرن و سرمایه‌داری به آن پرداخته، امروزه نیز بیشتر از گذشته مطرح هستند. هدف ما در این نوشتار بازخوانی آثار شریعتی در زمینه عدالت است.

جایگاه عدالت در نظام اندیشه دکتر شریعتی

در مورد مسئله یگانه یا گرانیگاه اندیشه دکتر شریعتی، شاید بتوان گفت که این نقطه مرکزی مسئله عدالت است. عدالت در اندیشه دکتر شریعتی دارای شأن و جایگاهی فرعی و حاشیه‌ای نیست بلکه دغدغه و ذهن مشغولی اصلی دکتر شریعتی، در واقع مسئله عدالت و سیاست یا حکومت بر حق است. او به طور کلی تلاش تمام مکاتب و ایدئولوژی‌هایی بشری و غیربشری را معطوف به حل این دو مسأله می‌داند و در همین خصوص می‌گوید:

 هر مکتب انقلابی، مکتب مردمی و مکتب آزادی‌خواهی که به آن معتقدی - اصلی فلسفی و علمی و استراتژیکی‌اش هر چه هست کار ندارم - آیا اگر همه هدف و شعارهایش را خلاصه کنی، به این دو اصل منحصر نیست که چه‌کار می‌خواهد بکند؟ همان مذهب تو هر چه هست - کلکتیویسم، ایده‌آلیسم، ماتریالیسم دیالکتیک، اومانیسم، دموکراسی متعهد یا لیبرالیسم انقلابی ... - غیر از این است که این دو اصل را می‌خواهد جامه عمل بپوشاند. یکی نظام استثمار و تضاد طبقاتی و ظلم اجتماعی و تفرقه اجتماعی را تبدیل بکند. به نظام برابری و عدالت و دوم جامعه را از حاکمیت استبدادی و اشرافی رها کند و از یک رهبری انقلابی برخوردار سازد. یکی نظام طبقاتی جامعه را می‌خواهد تغییر بدهد و یکی نظام حاکمیت جامعه را. اما تو خیال می‌کنی اصول مذهبی شیعه باید ریاضت باشد. ... این‌جوری نیست، باور نمی‌توانی بکنی که مذهب بنیادش دو اصل است و تمامی تشیع بر آن دو اصل استوار است: 1- عدل 2- امامت.1

وقتی که دکتر شریعتی الگویی مانند ابوذر را در مقابل چهره‌هایی مانند سلمان و ابن‌سینا قرار می‌دهد و او را بر این‌ها، به عنوان تیپ و نمونه‌ای که مسلمان امروزی باید او را الگوی ایمان خود قرار دهد ترجیح می‌دهد، در واقع نشان وابستگی به عدالت و شأن والای این مفهوم در اندیشه دکتر شریعتی است.2

مفهوم عدالت و قسط از دیدگاه شریعتی

دکتر شریعتی در تعریف مفهوم عدالت با توجه به روش خاص تحلیل جامعه‌شناختی خود، بر مفهوم طبقه تأکید خاصی دارد. او می‌نویسد: «عدالت به معنای برابری طبقاتی، نفی استثمار فرد از فرد و طبقه از طبقه، نفى تضاد و تبعیض اقتصادی، حقوقی و اجتماعی ... نیاز بزرگ کشورهای اسلامی در دنیا و جهان سوم است».3 در جای دیگری با تصریح و تأکید بیشتری می‌نویسد عدالت عبارتست از: تکیه بر روی اصل برابری طبقاتی، برابری حقوق انسانی براساس نظامی که زیربنایش توحید است و روبنایش عدل جهانی.4

برای روشن شدن تعریف فوق باید به اختصار توضیحاتی را در مورد مفاهیم «توحید»، «طبقه»، زیربنا و روبنا، ارائه کنیم. توحید یکی اصول اعتقادی اسلام و در واقع مهم‌ترین آنهاست. متکلمین اسلامی در مقام بیان اصول اساسی دین اسلام و مرزبندی با سایر ادیان به تقسیم اصول دین به توحید و نبوت و معاد پرداخته‌اند.5

آنان در بحث توحید از مسائلی مانند اثبات وجود خداوند، صفات باری‌تعالی، رابطه خدا با جهان و ... گفت‌وگو می‌کنند. دکتر شریعتی با انتقاد از چنین دریافتی از توحید، این مفهوم را زیربنای جهان‌بینی خود قرار داده و در نتیجه صحبت از جهان‌بینی توحیدی به میان آورده است. او در این مورد نیز همچون سایر موارد و در واقع جانمایه روش کار خودش، به نوعی استخراج و تصفیه منابع فرهنگی دست زده است و با تغلیظ مفهوم توحید از نظر اجتماعی و سنجش مقاومت آن برای بازسازی و احیای دین در دوره مدرن آن‌ را مورد استفاده قرار داده است، در این معنای جدید توحید صرفاً به معنای وحدانیت و یگانگی خداوند نیست که همگان به چنین معنایی معترف‌اند.

عدل به معنی دادخواهی و دادگستری است و بیشتر محدود به روابط فردی و حقوقی میان گروه‌ها و افراد، براساس قوانین وضعی است، قسط به معنی برابری میان سهم حقیقی هر کس به نسبت کاری که می‌کند و حقی که دارد، چه قانون آن را بشناسد و چه نشناسد، عدل به دستگاه قضاوت مربوط است و قسط به زیر بنای اجتماعی برای داشتن عدل باید دادگستری را اصلاح کرده و برای قسط باید نظام اقتصادی تغییر کند، آن هم نه در روبنا، در زیربنا.6

با این تعریف قسط در نگاه وی از اهمیت بیشتری نسبت به عدل برخوردار است و به معنای عدالت اجتماعی است.

مفهوم عدالت اجتماعی

شریعتی عدل را هدف بعثت تمامی پیامبران می‌داند. از این رو به نظر می‌رسد از دید وی، اولین کارکرد اسلام باید استقرار عدالت باشد. این متفکر انقلاب اسلامی بر بعد دنیوی علل تاکید می‌ورزد. به همین جهت در اندیشه او عادل با عدالت اجتماعی مترادف در نظر گرفته شده و عدالت اجتماعی به معنای توزیع عادلانه امکانات اقتصادی و قدرت سیاسی در جامعه تعریف شده است.

اندیشه‌های شریعتی با چنین تصوری سازگاری دارد. وی معتقد است که مکتب شیعه از ایدئولوژی برتری برخوردار است. شیعه فی نفسه یک ایدئولوژی انقلابی است. آزادی توده‌های محروم را ترغیب می‌کند که این امر از منظر شیعه، هدف اساسی وحی است. از نظر علی شریعتی جامعه عادلانه یک جامعه بی‌طبقه است. دستیابی عدالت اجتماعی منوط به رعایت برابری بین افراد جامعه است. منابع مادی و اجتماعی باید به طور برابر بین اعضای جامعه توزیع شود. به عقیده او مفهوم قرآنی قسط به معنای بهره‌مندی برابر کلیه افراد از حاصل کار و حقوقی خود است. علاوه بر این وی رفتار امام علی (ع) را مورد توجه قرار می‌دهد آن هنگام که آن حضرت، رهبری جامعه اسلامی را پذیرفت، دستور توقف تمام شیوه‌های پرداخت موجود را صادر کرد و بنای جدید را در پرداخت برابر در پیش گرفت. خواه این افراد یک افسر عالی رتبه نظامی برخوردار از منزلت ممتاز اجتماعی باشد یا برده همان افسر. آیا در جهان معاصر که آن‌قدر داعیه پایبندی به اصل برابری دارد، چنین حکومتی وجود دارد؟ توجه شریعتی به رفتار امام علی (ع) نشان می‌دهد که وی مفهوم قسط را به عنوان برابری میان افراد به مفهوم جمعی تفسیر می‌کند بر این اساس، برداشت شریعتی از رفتار عادلانه می‌تواند دلالت بر این داشته باشد که هر کس دارای سهم برابر از منابع جمعی است.7

اصل توحید زیربنای برابری و عدالت

برای درک بهتر چرایی تأکید شدید و بارز شریعتی بر مفهوم برابری، باید تفسیر او از اصل اسلامی (توحید) یگانگی خداوند را مورد مطالعه قرار دهیم، جامعه مبتنی بر توحید (نظام توحیدی) جامعه‌ای فاقد اختلافات طبقاتی است. همه افراد با هم برابر و از حقوق یکسانی برخوردارند. بنابراین شریعتی در تفسیر خود از "توحید" به برابری به مثابه یک اصل بنیادی در اسلام تأکید می‌کند. بنابراین به عقیده شریعتی انسان دارای دو بعد معنوی و مادی است و انسان‌ها به دلیل برخورداری از بعد معنوی، قادر به پذیرش مسئولیت خود در زندگی هستند که این مسئولیت عبارت از تحقق بخشیدن به عدل الهی در جهان است. جنبه معنوی انسان برای قادر ساختن به استقرار یک جامعه عادلانه که باید مسئولیت اولیه انسان باشد، امری ضروری است. کیفیت معنوی در انسان، او را به بازسازی جهان بر اساس طرح الهی قادر می‌سازد و استقرار عدالت در زمین مهم‌تر از توجه به آخرت است.8

عدالت؛ هدف رسالت و امامت

به اعتقاد شریعتی مهم‌ترین هدف و شعار رسالت همه پیامبران از آغاز بشریت تحقق قسط، عدل و برابری طبقاتی، نژادی و مادی و معنوی است. در این راستا اسلام برای نجات مردم از جهل و ظلم انسانی و آزادی مستضعفین زمین و استقرار عدالت در زندگی و رستگاری انسانی آمده است.9

پس به نظر شریعتی یکی از اصلی‌ترین اهداف رسالت انبیاء برقراری قسط و عدل و مخالفت با جامعه طبقاتی است. البته واژه قسط، به معنی برابری و سهم حقیقی هر کس به نسبت کاری می‌کند و حقی که دارد، برای او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در خصوص اهمیت عدالت او به آیه 21 سوره آل عمران اشاره می‌کند: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ؛ کسانی که بر نشانه‌های خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را به ناحق می‌کشند و کسانی را که مردم را به استقرار قسط و عدالت امر می‌کنند، را می‌کشند به عذاب دردناکی مژده بده.»
به اعتقاد شریعتی این سه گروه در یک مقوله‌اند ، یعنی کشندگان پیامبران و کشندگان آمران عدالت و کافران. پس ارزش کار آمران به عدالت و پیامبران را همسنگ و در یک ردیف و در راستای هم می‌داند. مبارزه گروهی در راه استقرار عدل و قسط در میان مردم در حقیقت ادامه مبارزه پیامبران است.10
قسط، عدل و اخوت، هر یک شعاری بود که اسلام به عنوان وارث پرچم انقلاب پیوسته تاریخ پیشاپیش بشریت مظلوم برافراشت.11
شریعتی، امامت شیعه را در ادامه‌ رسالت و هدف اصلی آن را استقرار عدالت می‌داند. بسیاری از انسان‌های پیشرفته و مکتب‌های مترقی و افکار انسانی عصر ما، به حقایق و شعائری رسیده‌اند که 1400 سال پیش در قرآن و سنت و مکتب امامت و متون اسلامی وجود دارد. اسلام فلسفه و علم نیست، رسالتی است که برای نجات مردم از جهل و ظلم آمده است و برای آزادی مستضعفین و استقرار عدالت در زندگی، شیعه باید عدالت را به عنوان یک جهان‌بینی تلقی کند (خدا عادل است) و آن را هدف رسالت پیامبران بداند و ائمه خویش را قربانی وفادار ماندن به این رسالت بداند و خود را متعهد به استقرار آن در زمین ببیند.12

شریعتی همچنین اعتقاد به ظهور منجی و فرهنگ انتظار را باعث زنده ماندن ابدی آرمان عدالت‌طلبی می‌داند و مبارزه برای به دست آوردن و استقرار عدالت را وظیفه مسلمانان می‌داند: یک مسلمان عضو پیوسته و مسئول جامعه‌ای است که پیامبر خویش را نصب العین ساخته‌ است و واسطه آگاهی، حرکت و مبارزه و رهایی و استقرار عدالت در جهان‌ است و هرگز در قبال ستم‌ها و قدرت‌های پایمال‌کننده انسانی و با آنها که مردم جهان را به استثمار و بندگی کشانده‌اند، از همزیستی مسالمت‌آمیز دم نمی‌زنند، پیامبری که در دستی کتاب و در دستی دیگر ترازو برای قیام مردم به برابری آمده است.13

نظام طبقاتی مانع تحقق عدالت

شریعتی نظام طبقاتی را به عنوان دشمن انسان، دشمن عدالت و بزرگ‌ترین و نیرومندترین عامل ضد انسانی می‌داند. نظام طبقاتی از نظر او زیربنایی است که اندیشه و مذهب و همه ابعاد وجودی انسان را به تباهی می‌کشد. در نظام طبقاتی دوقطبی، طبقه حاکم برای دفاع از وضع برتر اجتماعی و حفظ امتیازات انحصاری و تثبیت موضع حاکم طبقاتی خویش در برابر قطب مقابل محکوم، دولت را سنگر دارند که حاکمیت خویش را در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و مذهبی بر طبقات محکوم اعمال می‌کند. اما قطب مخالف، طبقه محکوم، خواهان تغییر وضع موجود است، قطبی است که مورد هجوم قرار گرفته و محروم شده و به بند حاکمیت افتاده، به رهایی، دگرگونی حق و برابری می‌کوشد.14
شریعتی در انسان‌شناسی، انسان را از خلقت آدم تاکنون دچار نظام طبقاتی دانسته و این نظام را مانع اجرای عدالت می‌داند و آن‌را به دو قطب هابیلی و قابیلی تقسیم می‌کند:
1- قطب قابیلی یا حاکم یا ملک و مالک و روحانیون رسمی (زر، زور و تزویر)؛
2- قطب هابیلی یا محکوم (خدا و مردم): خدا در این گونه جامعه طبقاتی در کنار مردم قرار دارد.
این نابرابری از ابتدا وجود داشته و طبقه محکوم برای تحقق عدالت هزینه‎های بسیاری داده است. به نظر شریعتی در زمان پیامبر اسلام هم بنا به شرایطی اشرافیت برای مدتی مجبور به تسلیم شد، اما بلافاصله بعد از مرگ پیامبر (ص) مجدداً سر باز کرد و عدالت را به مسلخ برد.
«اشرافیت دیرین که بعد از پیروزی نهضت پیامبر تسلیم انقلاب ضد طبقاتی اسلام شده بود (تا در فرصت مناسب‌تری سر برآورد و خود را زیر سرپوش اسلام ضد طبقاتی ادامه دهد) و تا آخرین لحظه حیات پیامبر دوشادوش طبقه محروم پیش آمده بود، به سرعت پایگاه طبقاتی خود را مشخص و در اولین فرصت فریاد عدالت‌خواهی و ضد طبقاتی اسلام اولیه را در سقیفه خاموش و مظهر آن علی (ع) را خانه‌نشین می‌کند.»15
شریعتی معتقد است یک نظام سیاسی عادلانه باید بر پایه اسلام استوار باشد، چون اسلام ایدئولوژی سیاسی کامل است. او به جزئیات سیاسی جامعه اسلامی مطلوب نمی‌پردازد. شاید علت این امر آن است که وی می‌خواهد به نیاز فوری برای تغییر وضعیت در جامعه ایرانی آن زمان تأکید کند. از این روی به دنبال یک انقلاب برای استقرار عدالت اجتماعی است. تبیین شریعتی در مورد چگونگی تحقق رنسانس اسلامی با سایر روشنفکران مسلمان قرن بیستم مشابهت دارد. به نظر او تولد دوباره اسلامی ضرورت دارد و این امر به معنی بازگشت به مبانی اولیه اسلام است. شریعتی تأکید می‌کند که پیام اصلی و حقیقی در قرآن نهفته است. همان‌گونه که امام علی (ع) آن را دریافته است. از این رو وی برداشت‌های سنتی در مکتب شیعه را کنار می‌گذارد و مستقیما به سرچشمه‌های اصلی مراجعه می‌کند.16

----------------------------------------------

1. رک: زکریایی، محمدعلی، فلسفه و جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، انتشارات الهام، 1373، ص208.
2. رک: زکریایی، محمدعلی، سفر سبز (یادواره هجدهمین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی)، تهران، انتشارات الهام، 1374، ص73
3. شریعتی، علی، علی(ع)، مجموعه آثار26، تهران، نیلوفر، 1362، ص235.
4. همان، صص234-235.
5. مجتهد شبستری، محمد، نقد تفکر سنتی در کلام اسلامی، کیان، سال دوم، شماره10، 1371، ص8.
6. شریعتی، علی، اسلام‌شناسی، تهران، پاپخش، چاپ سوم، 1371، ص85 پاورقی.
7. احمدی، حمید، از فراسوی مرزها (بازتاب جهانی دکتر شریعتی متفکر فردا)، تهران، قصیده‌سرا، چاپ دوم،1383، مقاله مفهوم عدالت اجتماعی.
8. همان.
9. شریعتی، علی، شیعه، تهران، صحاف کتاب، چاپ اول، 1358، ص224.
10. همان، ص95.
11. شریعتی، علی، جهت‌گیری طبقاتی در اسلام، تهران، قلم، چاپ پنجم، 1380، ص89.
12. شریعتی، علی، شیعه، تهران، صحاف کتاب، چاپ اول، 1358، ص224 و 196.
13. همان، ص43 و 42.
14. همان، ص89.
15. همان.
16. احمدی، حمید، از فراسوی مرزها (بازتاب جهانی دکتر شریعتی متفکر فردا)، تهران، قصیده‌سرا، چاپ دوم،1383، مقاله مفهوم عدالت اجتماعی.

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران