ترانه سرایان از آسمان نیامده‌اند / ترانه هم مانند موسیقی بلاتکلیف است / به راه اول انقلاب برگردیم

ترانه سرایان از آسمان نیامده‌اند / ترانه هم مانند موسیقی بلاتکلیف است / به راه اول انقلاب برگردیم

مصطفی محدثی خراسانی معتقد است که ترانه هم مانند موسیقی در کشور ما برنامه و مسیر مشخصی ندارد و به نوعی بلاتکلیف است.

خبرگزاری تسنیم - مدتی است که استفاده از برخی کلمات و واژه‌های خاص در ترانه‌های موسیقی پاپ مُد شده است. گویی خوانندگانِ موسیقی پاپ به دنبال این هستند که با استفاده از برخی کلیدواژه‌ها می‌توانند موفقیت آهنگ‌هایشان را تضمین کنند.
واژه‌هایی که در عرف و ادب جایی ندارند و به نوعی هنجارشکنی محسوب می‌شوند. واژه‌هایی که در بیشتر موارد بار مفهومیِ جنسی دارند.
استفاده از چنین واژگانی در ترانه‌های موسیقی پاپ، با مهندسیِ از پیش تعیین شده‌ای انجام می‌شود. آنها به این فکر می‌کنند که چه چیزی می‌تواند بر نوجوانان و جوانان بیشترین تأثیر را بگذارد. لاجرم به سراغ ساده‌ترین راه می‌روند؛ یعنی هنجارشکنی در کلام.
تکلیف موسیقی‌های غیر مجاز که مشخص است؛ آنها به طرزی وحشتناک و بدون هیچ محدودیتی از این حربه استفاده می‌کنند.
جالب اینکه چنین نکاتی در آهنگ‌های مجوزدار هم دیده می‌شود. یعنی در برخی از آثار خوانندگان مجاز در عرصه موسیقی پاپ، گاهی ترانه‌هایی شنیده می‌شود که واژگانی عجیب و غریب دارند.
به هر روی نکات بسیاری درباره اوضاع ترانه در موسیقی کشورمان وجود دارد که باید به آنها پرداخت و مورد بررسی قرار گیرند.

با مصطفی محدثی خراسانی هم‌کلام شدیم تا از دیدگاه او به بررسی اوضاع ترانه در کشورمان بپردازیم. در ادامه حاصل گفت‌وگو با این شاعر، ترانه‌سرا و منتقد ادبی را می‌خوانید:

موسیقی , شعر , مصطفی محدثی ,

شما به عنوان شاعری که سال‌ها در عرصه فرهنگ و هنر فعالیت کرده‌اید، اوضاع کنونی ترانه در کشورمان را چگونه می‌بینید؟

ترانه هم تابعی از کل جریان موسیقی است. نظام فرهنگی ما هنوز بعد از گذشت 40 سال، راهبردی اساسی، آیین‌نامه‌، دستورالعمل یا سیاستگذاری هدفمند و کلانی برای موسیقی ندارد. سندِ قابل اتکایی برای موسیقی نداریم.

ترانه هم که بخشی از این مجموعه است؛ بدون متولی رها شده است. ترانه بدون داشتن جایگاهی در سیاستگذاری‌های کلان در فرهنگ ما، به کارش ادامه می‌دهد.

ما نتوانستیم فضای موسیقی را کاملاً آزاد کنیم تا هر اثری با هر رویکرد و سلیقه‌ای منتشر شود و از دل این‌ها سلیقه مردم با آنچه که می‌پسندد همراه شود. در چنین فضای بازی است که ذائقه مردم در کوران این تولیدات متنوع، مسیر خودش را پیدا می‌کند. این درست همان رویه‌ای است که در بسیاری از کشورهای جهان در حال اجرا شدن است.

 

ترانه هم تابعی از کل جریان موسیقی است. نظام فرهنگی ما هنوز بعد از گذشت 40 سال، راهبردی اساسی، آیین‌نامه‌، دستورالعمل یا سیاستگذاری هدفمند و کلانی برای موسیقی ندارد. سندِ قابل اتکایی برای موسیقی نداریم.

 

البته که ما به دلیل اعتقادات و پایبندی‌های ارزشی که داریم؛ نمی‌توانیم به سمت چنین فضای باز و رهایی برویم.

از طرفی هم نمی‌توانیم فضا را کاملاً کنترل کنیم. نظام فرهنگی ما سرمایه‌گذاری لازم را انجام نمی‌دهد تا حداقل اگر نمی‌خواهد فضا را آزاد بگذارد، از ژانرها و گونه‌هایی که منطبق بر نظام فرهنگی ما هستند، حمایت کند.

نظام فرهنگی ما در عین حال می‌خواهد همه را تحت سیطره خودش داشته باشد. یعنی هم هزینه نکند و هم به اهداف ترسیم شده برسد. البته این اهداف در بخش موسیقی و ترانه چندان مشخص نیست. تقریباً همه اهدافی که در حوزه موسیقی و ترانه و حتی در دیگر حوزه‌های هنری و فرهنگی شاهد آن هستیم، حاصل سلیقه‌های شخصی برخی مدیران است که بر نظام فرهنگی ما حاکم شده است.

موسیقی , شعر , مصطفی محدثی ,

 

تقریبا همه اهدافی که در حوزه موسیقی و ترانه و حتی در دیگر حوزه‌های هنری و فرهنگی شاهد آن هستیم، حاصل سلیقه‌های شخصی برخی مدیران است که بر نظام فرهنگی ما حاکم شده است.

 

یعنی شما معتقدید که موسیقی در کشور ما به نوعی بلاتکلیف است و راهبرد مشخص و درستی برای این هنر وجود ندارد. از آنجایی که ترانه هم در دل موسیقی معنا پیدا می‌کند، ترانه هم بخشی از همین بلاتکلیفی است.

این یک وضعیت کلی است.

به تبع آن ترانه هم همین مشکل را دارد. ما ترانه‌سرایان بسیار باذوقی داریم. در سال‌های پس از انقلاب بین شعر و ترانه پیوند خوبی ایجاد شد. ترانه سرایان ما شاعران خوبی هستند. قبلاً اینگونه نبود و کم پیش می‌آمد که یک شاعر خوب، ترانه‌سرای خوبی هم باشد.

مثلاً آقای بیژن ترقی، شهیار قنبری، محمدعلی شیرازی، اسفندیار منفردزاده و جنتی عطایی هنرمندانی هستند که ترانه‌سرایان بزرگی به شمار می‌روند، اما در میان آثار این هنرمندان ما شعرهای سطح بالایی را سراغ نداریم.

پس از انقلاب اما شاهد بودیم که ترانه‌سرایان توانمند، شاعران خوبی هم بودند.

 زنده‌یاد افشین یدالهی را هم داریم که هم شاعری خوب و هم ترانه‌هایش بسیار موفق بود.

به هر روی در عرصه ترانه ظرفیت‌های خیلی خوبی ایجاد شده که متأسفانه به حال خودشان رها هستند.

 

پس از انقلاب اما شاهد بودیم که ترانه‌سرایان توانمند، شاعران خوبی هم بودند.

 

یعنی ترانه در کشورمان متولی مشخصی ندارند. نهاد یا ارگانی که بخواهد برای این عرصه‌ی بسیار مهم برنامه‌ریزی کند و از استعدادها حمایت کند؟
لازم است که یادآوری کنم که ترانه‌ها بیشترین ارتباط را با مخاطبان برقرار می‌کنند و سطح وسیعی از جامعه به طور روزانه، با ترانه‌ها در ارتباط هستند.

موسیقی در وزارت ارشاد، مدیرکل دارد، اما برای ترانه هیچ جایگاهی نداریم. نه وزارت ارشاد و نه حوزه هنری هیچ کدام متولی شعر و ترانه نیستند.

آنچه امروز در عرصه ترانه رخ می‌دهد بیش از آنکه حاصل تلاش مسئولان فرهنگی باشد، حاصل عشق و ارادت ترانه‌سرایان است.

این حوزه حوزه‌ای نیست که پول‌ساز باشد. البته اندک افرادی ممکن است به پول‌های هنگفتی برسند، اما این ماجرا همه‌گیر نیست. درست مثل فوتبال است که هزاران نفر در این عرصه فعال هستند و تلاش می‌کنند و درآمدهای عادی و محدودی دارند و در آن میان تنها چند نفر به پول‌های هنگفت می‌رسند.

 

این حوزه حوزه‌ای نیست که پول‌ساز باشد. البته اندک افرادی ممکن است به پول‌های هنگفتی برسند، اما این ماجرا همه‌گیر نیست. درست مثل فوتبال است که هزاران نفر در این عرصه فعال هستند و تلاش می‌کنند و درآمدهای عادی و محدودی دارند و در آن میان تنها چند نفر به پول‌های هنگفت می‌رسند.

 

متأسفانه در سال‌های گذشته دیده شده که بسیاری از ترانه‌ها به سمت استفاده از برخی واژگانِ سخیف یا حتی مبتذل رفته‌اند. کلماتی که گاهی بودنشان در هر ترانه، از سوی تهیه کنندگان حوزه موسیقی، برای ترانه‌سرا اجبار می‌شود. کلماتی که اصطلاحا «بگیر» هستند و موجب توجه نوجوانان و جوانان به آن آهنگ می‌شود. به نظرتان علت این اتفاق و این رویه چیست؟

به نظر من دلیلش همان سیاست نامشخص است. فرض کنید که انتشار آثار موسیقی را در فضای جامعه آزاد بگذاریم؛ آثار فاخر و آثار سخیف به میدان می‌آیند و در تلاقی که با هم دارند، در نهایت به یک تعادل می‌رسند.

پسند و سلیقه مخاطبان در مواجهه با این آثار، در یک بازه‌ زمانی مشخص، همه‌چیز را به تعادل می‌رساند. این تعادل حاصل برخوردی آزاد با آثار تولید شده در عرصه موسیقی است. اما این اتفاق نمی‌افتد.

الإنسانُ حَریصٌ عَلى ما مُنِعَ

وقتی انسان از چیزی منع شود، نسبت به آن حریص می‌شود. پس به شکلی افراطی این ماجرا نمود پیدا می‌کند. یعنی جامعه به سمت چیزی که از آن منع شده می‌رود. شاید به همین دلیل است که امروز شاهدیم که موسیقی‌ها و ترانه‌های سخیف در میان نوجوانان و جوانان طرفداران زیادی دارد.

همین موسیقی سخیف می‌تواند به شکلی متعادل‌تر باشد. این محدودیت‌ها باعث می‌شود که از مسیر عادی خودش خارج شود و تصنعی و تهاجمی شود. همه این‌ها باعث می‌شود که آثاری از سر عناد و موضع‌گیری و البته بسیار سخیف تولید شود.

این کارها در بین جوانان هم مخاطب پیدا می‌کند. پس وزارت ارشاد هم مجبور می‌شود که آرام آرام فضا را باز کند. به همین دلیل است که امروز شاهدیم که برخی از ترانه‌های سخیف در آهنگ‌هایی خوانده شده‌اند که مجوز رسمی از دفتر موسیقی وزارت ارشاد دارند.
یعنی مجبور شده‌ایم شیپور را از سرِ‌گشادش بگیریم.

موسیقی , شعر , مصطفی محدثی ,

محافل فرهنگی و هنری جهان، ایران را با ادبیات و شعر می‌شناسند. با این همه سابقه و با این همه شاعر بزرگ که در جهان شناخته شده هستند، آیا باید ترانه‌های این روزهای موسیقی ما چنین اوضاعی داشته باشند؟

اینکه می‌گویم سیاستگذاری کلان نشده است، منظور همین است.

مدیران سلیقه‌ای کار را به اینجا کشاندند. با این همه توانمندی که در شعر داریم، کارمان به جایی رسیده که در ترانه‌ها سخیف‌ترین کلمات را به کار می‌گیرند.
وقتی کار را به مدیرانِ «عوام» می‌سپاریم همین می‌شود. مدیرانی که براساس مناسبت‌های سیاسی جایگاه‌های مهم را در اختیار می‌گیرند و در نهایت اوضاع ترانه و شعر ما به اینجا می‌رسد.

آیا روش برخورد با شبیخون فرهنگی که رهبر انقلاب هشدارش را می‌داد، اینگونه بود!

ما همیشه منفعل برخورد می‌‌کنیم. با این همه تاریخ و سابقه فرهنگی که داریم، اگر یافته‌های خودمان را به میدان بیاوریم؛ همه‌ی مشکلات حل می‌شود.

تمام جهان میراث شعرش را بیاورد، ممکن است دو غزل حافظ ما نشود. ترانه و موسیقی مسائل فرهنگی ما هستند. با این همه بنیه و توان فرهنگی که داریم، بدون شک مشکلات امروز ما از سیاستگذاری‌های کلان است.

 

آن مقابله‌ها و آن برخوردها شد، اما آیا ویدیو و فیلم آزاد نشد؟ برای ماهواره به محله‌های مختلف حمله شد و بگیر و ببند راه انداختند؛ اما آیا این شیوه برخورد جواب داد؟

 

باید بپذیریم که برخی از ترانه‌سرایان هم در پایین آمدنِ سطح آثار ترانه، سهیم بوده‌اند. برخی از این ترانه‌سرایان برای رسیدن به اهداف مالی و گاهی برای رسیدن به شهرت‌های یک شبه، حاضرند هر طور که به آنها دستور داده شود، ترانه بسرایند.

ما نباید توقع داشته باشیم که همه ترانه‌سرایان در فکر تعالی ادبیات و فرهنگ باشند. برخی از این عزیزان هم دست در گریبان مسائل خودشان هستند. برخی یا علاقه‌ی شدید به شهرت یا مشکل مالی دارند و به همین دلیل هم به سمت سرودن ترانه‌های سطحی می‌روند. ترانه‌سرایی که دنبال شهرت و پول است، به سمت ادبیات و واژگانی می‌رود که برای خودش مخاطب پیدا کند.

ما نتوانستیم ذائقه‌پروری کنیم و ذوق مردم را به سمت درستی هدایت کنیم. عرصه را خالی کردیم تا دیگران ذوق مردم ما را تربیت کنند.

 

ترانه سرایان آدم‌هایی نیستند که از آسمان آمده باشند. آنها هم مشکلات مالی دارند و علاقه‌ دارند که دیده شوند. باز هم به نظرم سرمایه‌گذاری بیشتر و حضور پررنگ‌تر نظام فرهنگی ما این روند را می‌تواند اصلاح کند.

 

ترانه سرایان آدم‌هایی نیستند که از آسمان آمده باشند. آنها هم مشکلات مالی دارند و علاقه‌ دارند که دیده شوند. باز هم به نظرم سرمایه‌گذاری بیشتر و حضور پررنگ‌تر نظام فرهنگی ما این روند را می‌تواند اصلاح کند.

موسیقی , شعر , مصطفی محدثی ,

نظرتان درباره سال‌های پیش رو چیست. با تغییر دولت و آمدن دولت جدید، به نظرتان تغییرات خوبی را شاهد خواهیم بود؟ اوضاع ترانه و موسیقی بهتر خواهد شد؟

من احساسم این است که در همه زمینه‌ها؛ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، این آخرین شانس ما است. الان حجت بر نظام ما و تمام کسانی که تصمیم گیرنده هستند تمام شده است. مردم با این همه مشکلات به میدان آمدند و در انتخابات شرکت کردند.

من امیدوارم که نه تنها در حوزه فرهنگ، که در تمام حوزه‌ها بازخوانی انجام شود و راه‌چاره اساسی برای تمام بخش‌ها بیابند.

وجدان بیدار انقلاب ما که در ذاتِ خود انقلاب است، امروز به سمت خانه تکانی اساسی می‌رود که کشور را در همه بخش‌ها به مسیری ببرد که یک بار دیگر به همان حرف اول انقلاب برگردیم. یاد یکی از سروده‌های خودم افتادم(در اینجا بیتی را زمزمه می‌کند که از سورده‌های خودش است).

بیا به آینه، قرآن، به آب برگردیم
بیا به اسب، حماسه، رکاب برگردیم

بیا دوباره مروری کنیم خاطره را
به روزهای خوش التهاب برگردیم

به دست های پر از پینه به سفره های تهی
به حرف اول این انقلاب برگردیم

کنون که موعظه در کاخ ها نمی‌گیرد
بیا به سرب، به سرب مذاب برگردیم

اگرچه طی شده وقت سفر ولی ای دل!
بیا به آینه، قرآن، آب برگردیم

-----------------------
گفت‌وگو: یاسر یگانه
-----------------------

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران