«شیرنشو» تجلی نیاز به نگاه تازه در ادبیات عاشورایی

«شیرنشو» تجلی نیاز به نگاه تازه در ادبیات عاشورایی

لیلا مهدوی نویسنده می‌نویسد: مجید قیصری در رمان تازه‌اش «شیرنشو» به خوبی نیاز به نگاه تازه در ادبیات عاشورایی را حس کرده و متجلی ساخته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ «شیرنشو» رمان تازه مجید قیصری است که از سوی انتشارات نیستان منتشر و روانه بازار نشر شده است،‌

شیرنشو روایتی از سال‌های جنگ و سنت عزاداری مردم سرزمین‌مان است،‌ روایت مرد شدن پسر نوجوانی از دالان تعزیه. «شیرنشو» به گفته قیصری در حقیقت ادای دین این نویسنده است به سنت تعزیه است.

لیلا مهدوی نویسنده یادداشتی بر این کتاب نوشته‌است و آن را در اختیار تسنیم قرار داده است،‌ این یادداشت به شرح ذیل است:‌ 

«سال‌های جنگ تحمیلی و دفاع مقدس به خودی خود مستعد ساخت درام‌های تازه و بسیاری است. فضای معیشتی و فرهنگی حاکم بر جامعه هنوز ملموس است با این حال پر از آشنا زدایی‌‌هایی است که مخاطب نسل نو آن را نمی‌شناسد و برایش تازگی دارد. حال بر این بستر زمانی، نویسنده به سراغ سنت‌هایی از محرم و عاشورا می‌رود که سنتی‌ترین شکل ممکن در لایه‌های جامعه به چشم می‌خورد تا علاوه بر داستان برای مخاطب یک نوستالژی قابل لمس ساخته و پرداخته سازد.

 قصه «شیرنشو» چالش جمشید است، نوجوانی که خود را با شیرخوانی تعزیه به چالش می‌کشد.  

راوی دانای کل، جمشید را خوب می‌‌شناسد. تمام دغدغه‌‌‌های او را می‌داندانگار شخصیتی را که روایت می کند زیست کرده است. قلم نویسنده در ذکر جزئیات خوب می‌چرخد و هیچگاه ریتم داستان را کند نمی‌کند. همه چیز در خدمت داستان است و همه عناصر قصه یکپارچه و منسجم پیش می‌روند.

زبان قصه هم آهنگ آشنایی دارد. زبانی نرم و روان و دلنشین مبتنی بر واقع‌گرایی و رئالیسم اجتماعی.

محوریت قصه اما یک رویداد تاریخی بی‌بدیل و آشناست. عاشورا و تعزیه و جمشیدی که جان می‌دهد تا شیر شود و اهالی داستان، ‌مردم ساده‌ای که شبان وار و بی‌تکلف تلاش می‌کنند، نهایت عشق و ارادت خود را به امام حسین و عاشورا نمایان سازند.

چیزی که در ضربآهنگ قلم حس می‌شود صعود و فرود پر تعلیق اما پاسخگوست که نهایتا مخاطب را به دنبال خود می کشاند تا جایی که با قهرمان قصه بی‌آنکه تلاشی کرده باشد همراه می‌شود. خصوصا نام‌گذاری خاص فصل‌ها که در واقع فصل‌بندی هم نیستند و تازگی دارند، بر جذابیت‌های قصه افزوده است و در نهایت یک پایان عالی که احساس مخاطب را برمی‌انگیزد، بی آنکه قصد فضل‌فروشی و خرج کردن از احساسات داشته باشد.

نویسنده در مضمون قصه هم از المانی حرف می‌زند که خود بهتر می‌داند که  تنها و تنها در باور عامه و قدیمی جریان دارد و معتبر نیست، اما قصد نویسنده نمایان کردن گره  باور‌های قدیمی بر مبنای کهن الگوها یا عقاید عامه، با تغزیه و عزاداری‌های عاشوراست.

به این جهت که فرم و مضمون با هم تلفیق می‌شوند تا چیزی که از عزاداری مردم روستای حاشیه دماوند در ذهن مخاطب می‌نشاند، صفا و سادگی را نشان دهد و  اعتقاد راسخی که در میانشان به اباعبدالله موج می‌زند.

شخصیت جمشید و حتی داریوش در حقیقت نماینده نسلی است که جامعه کوچکش در روستا،  قصد ترتبیتش را دارد و تمام عناصر قصه در تلاشند که نشان دهند هر کسی در مسیر زندگی و به هر شیوه ای ارادت خود را به اباعبدالله نشان می‌‌دهد. 

جوانانی که در عین بی‌ریا بودن، از نسلی خبر می‌دهند که کارهای بزرگ انجام می‌دهد.
نکته دیگری که درباره « شیر نشو» حائز اهمیت است این است که نیاز ادبیات عاشورایی به نگاه تازه را حس کرده است.

همه ما بیشتر از تاریخ کربلا خوانده‌ایم تا تحلیل واقعه.خواندن رمان عاشورایی با قصه رئالیستی و در زمان معاصر، که همه چیز در طبیعی‌ترین حالت تجربه زیستی‌مان قرار دارد، در نوع خود متفاوت است و پرداختن به آن، اهمیت ویژه خود را دارد.

زیرا محک و معیار عیان می‌شود و باید دید خودمان چند مرده حلاجیم!»

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران