چشم‌انداز اربعین صرفاً با روش‌های رایج آینده‌پژوهی ترسیم نمی‌شود

اربعین نه یک رویداد تاریخی و صرفاً مردم‌نهاد بلکه جریانی از انوار الهی از پنجره وجود امام حسین است که دهه ها از مستولی شدن آن بر عالم می‌گذرد تا پاک‌طینتان را به‌سوی برنامه‌های الهی سوق دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ ایام اربعین حسینی بیشتر از آنکه برای ما یادآور غم و اندوه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و اسرای کربلا باشد، باید یادآور عالی‎ ترین مفاهیمی باشد که خداوند متعال به واسطه نور امام حسین در عالم قرار داده تا به این واسطه کاروانی از نور را تا برپایی ظهور امام عضر (عج) شکل دهد؛ زیرا ماجرای حسینی و در صورت کلی ماجراهای مربوط به عترت مبتنی بر مفاهیم الهی است تا این که مبتنی بر مصیبت‌‎خوانی باشد؛‌ همچنان که از منظر ائمه معصومین، ماجرای امام حسین و به خصوص جریان عاشورا نقطه عطف اصلاح حرکت پاک‌طینتان عالم از عمق رذالت به‌سوی تمدن مدنظر خداوند است.

آنچه از ماجرای حسینی و یا جریان عاشورا بیان می‌شود، عمدتاً مبتنی بر منظر تاریخی و یا در حد عبرت‌های تاریخی است نه جریانی که بناست نقش مهمی را در زمینه‌سازی ظهور امام عصر (عج) ایفا کند. نگه داشتن جامعه شیعی در حد نگاه تاریخی آورده‌ای جز مصیبت‌خوانی و اشک بر امام حسین ندارد، هرچند فضیلت مجالس عزاداری و اشک بر آن امام بزرگوار بسیار زیاد است،‌ اما نباید توقع رشد معرفتی و امام‌شناسی داشت،‌ همچنان که کم نبودند شیعیانی که برای امام اشک ریختند، اما با او همراه نشدند و بلکه دست به نصیحت ایشان زدند.

محمدمهدی ذوالفقارزاده،‌ استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران که مدت‌هاست اربعین را محور گفتمان‌های تمدنی خود قرار داده، در گفت‌وگو با تسنیم سعی دارد از زاویه‌نگاه معرفتی و ابعاد تمدنی به این رویداد بنگرد. او معتقد است جریان اربعین حرکتی الهی و در راستای تشکیل تمدن عظیم الهی در آخرالزمان به امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است؛‌ از این منظر اربعین نه یک رویداد تاریخی و صرفاً مردم‌نهاد بلکه جریانی از انوار الهی از پنجره وجود امام حسین است که دهه ها از مستولی شدن آن بر عالم می‌گذرد تا پاک‌طینتان را به‌سوی برنامه‌های الهی سوق دهد؛ حال از آنجا که اربعین در پازل تمدنی الهی است باید دید که این رویداد با همین کیفیت ادامه دارد و یا با حفظ ماهیت و یا ارتقای ماهیت و یا حتی تغییر ماهیت، به شکل دیگری به مأموریت خود ادامه می‌دهد؟ بنابراین ضروری است ابعاد این رویداد مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* از آغاز موج جدید راهپیمایی اربعین از اوایل دهه 90 موضوع اربعین محور گفتمان بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی و انسانی قرار گرفت. به نظر شما از چه منظری می‌توان به اربعین نگریست تا نتیجه‌ای الهی از آن گرفت؟

زوایای مختلفی می‌تواند مبنای نگاه ما به اربعین باشد؛ اما باید ابعاد الهی این جریان بیشتر مدنظر قرار گیرد و بعد همین امر مبنای تحلیل‌های بعدی از جمله تحلیل تمدنی قرار گیرد. فرهنگ خودساخته و فرهنگ خداساخته اربعین مسئله‌ای است که مورد توجه حجت‌الاسلام دکتر بابایی قرار گرفت.

قدرت بشر قابلیت و ظرفیت ایجاد رویداد الهی اربعین را ندارد

بر این مبنا بنده هم موافقم اربعین بر مبنای آموزه‌های معرفتی حرکتی الهی است نه صرفاً رویدادی اجتماعی و خودجودش مردمی. پس با توجه به اینکه اربعین را باید حرکتی الهی و دست‌ساز خداوند بدانیم،‌ می‌توان نتیجه گرفت فضایی است که خداوند طی این سال‌ها با دست محبت خود ایجاد کرده و شواهد تماماً حاکی از این است که قدرت بشر قابلیت و ظرفیت ایجاد چنین رویداد با این ابعاد را ندارد. پس می‌طلبد ما هم بتوانیم نگاه و دستگاه نظری خود را هرچه زودتر برای شناخت این پدیده به کار بگیریم.

دستگاه‌های نظری رویدادهای الهی را با نگرشی دنیوی و تاریخی مطالعه می‌کنند

* مگر جز این است که پدیده‌هایی که پیرامون ما اتفاق می‌افتد باید در دایره علم خدا دانست؟ یعنی همچنان در جامعه اسلامی ما چالش است که آیا پدیده‌هایی مثل انقلاب اسلامی و اربعین حسینی رویدادهایی اتفاقی و مردم‌نهاد است؟

آنچه تا به حال در دستگاه‌های نظریِ علوم اجتماعی به طور عام مطرح است، خیلی با این نگاه الهیاتی همسو نیست؛ یعنی عمدتاً عادت کردیم همه چیز را در سطح مادی و زمینی تحلیل کنیم و اگر هم ابعاد فرامادی برای یک پدیده وجود داشته باشد، دستگاه‌های نظری ما خیلی این قابلیت را نداشته که هم بُعد آسمانی و هم بُعد زمینی آن را بتواند تبیین کند. یا از دیگر سو خود را در فضای آسمان با یکسری گزاره‌های کلی محدود کردیم، بدون در نظر گرفتن اقتضائاتی که پیش روی ما قرار دارد و یا چه صحنه‌هایی بناست پیرامون ما شکل بگیرد.  عمده گزاره‌های الهیاتی ما اینگونه است. مصداق بارز آن، نگاهی است که در مهدویت وجود دارد؛ در این راستا باید بُعد آسمانی و ماورایی آن را به خوبی تبیین کنیم، طوری که به امروز و پدیده‌های امروز ما هم وصل شود. به خصوص حداقل در پدیده‌هایی که باور قلبی داریم حرکتی الهی در آن نهفته است و برنامه الهی در آن نقش دارد. با این نگاه ما باید بتوانیم این نظم و اراده و دستگاه برنامه خداوندی را بشناسیم و خود را با آن منطبق کنیم.

با متدهای آینده‌پژوهی غربی نمی‌توان چشم‌انداز اربعین را ترسیم کرد

*  اگر بناست چشم‌اندازی برای اربعین قائل باشیم و ما این گزاره را بپذیریم که این رویداد حرکتی الهی است، حالا این چشم‌اندازپردازی چگونه باید صورت گیرد؟

برخی اندیشمندان ما سعی کرده بودند خود را در قالب چشم‌اندازپردازیِ علومِ آینده‌پژوهی رایج قرار دهند. با همان ابزارها مدعی می‌شدند ما چشم‌انداز اربعین را ترسیم کردیم. تلاش ما تلنگری است برای آنکه بگوییم پدیده اربعین رویدادی الهی است، پس روش شناخت و روش‌های تحقیق آن باید تغییر یابد تا به این بهانه جامعه علوم اجتماعی ما تکان بخورد و از این فضای دستگاه‌های نظریِ عمدتاً غربی خارج شود.

* پیشنهاد شما درباره محور گفتمان آینده‌پژوهانه رویدادهای مثل اربعین چیست؟ یعنی باید سایر دستاوردها و ابزارهای علمی و تجربی را کنار بگذاریم و به شهود بپردازیم؟

اینکه می‌گوییم روش‌شناسی دیگری در مسئله چشم‌اندازپردازی می‌طلبد، به این معنا نیست که تمام آنچه در دستگاه نظری غرب وجود دارد، کنار بگذاریم. به هر حال در آنجا هم سطحی از عقلانیت مطرح است، منتها آنچه به عنوان خلأ دیده می‌شود، نادیده گرفتن وجه آسمانی قضایاست. یک بُعد زمینیِ چشم‌اندازپردازی این است که مثلاً ما می‌گوییم اهداف مُتهوّرانه که اصطلاحاً با عنوان لاتین (BHAG) شناخته می‌شود، اهدافی است که وقتی شما آن را می‌شنوید، نسبت به آن احساس تعلق کنید و یا اینکه انگیزه شما را تحریک کند برای آنکه برخیزی و یک کاری انجام دهی. این نوع هدف‌گذاری چه در سطح سازمانی و چه ملی دیده می‌شود. حالا حرف ما این است که این گزاره را نمی‌توان به دلیل ریشه غربیِ آن کنار گذاشت بلکه اگر به همین مقوله رنگ و بوی آسمانی بدهیم، بسیار مناسب هم است. با این نگاه، اهداف و چشم‌اندازی که پیش روی مقوله اربعین قرار می‌گیرد، کاملا‌ً مُتهورانه و برانگیزاننده است و در جامعه شیعی و هرکه به سمت ارزش‌های فطری و انسانی تمایل دارد، می‌تواند تحرّک و در او عزم ایجاد کند.

اربعین را در راهپیمایی و زیارت محدود نکنیم

* شما آینده اربعین را چگونه ارزیابی کردید؟

باید سعی شود تا اربعین را همسو با نظام برنامه‌های خداوندی تحلیل کنیم؛‌ بر این اساس می‌توانیم مؤلفه‌های کلیدی این پدیده را بشناسیم. به ویژه آنکه شرایط کرونا تغییراتی در این پدیده ایجاد کرده است؛ باید بپرسیم با این وجود آیا پدیده اربعین متوقف شده؟ اگر ماهیت آن الهی است، واقعاً متوقف شده و یا می‌تواند شکل و شمایل دیگری پیدا کند. اگر سمت و سو و حلقه‌های پسین پس از اربعین را بتوانیم درست بشناسیم، بهتر می‌توانیم موقعیت فعلی را تحلیل کنیم. واقعاً نیاز جدی است که زودتر به خودمان بیاییم و راهپیمایی اربعین را صرفاً در حد یک راهپیمایی یا زیارت محدود نکنیم و بتوانیم حلقه‌های پسین آن را تشخیص دهیم و جامعه را زودتر با آن منطبق کنیم.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط