ظلم آقازادهها به آقازادهها
""از اواخر دهه شصت و با روی کار آمدن دولت سازندگی، پدیده آقازادگی عمق بیشتری پیداکرد و کار به جایی رسید که یکی از کاندیداهای رقیب مرحوم هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری دور دوم، استفاده بستگان ایشان از مناصب دولتی را با دوران پهلوی مقایسه کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، آقای نورالدین قدیمی طی یادداشتی که در اختیار تسنیم قرار داده نوشته است: بهرهمندی فرزندان از موقعیت پدران، عمری به بلندی تاریخ دارد که در هرحکومت و کشوری، شکلی خاص دارد. مثلاً در ایران زمان قاجار، علاوه بر شاهزادگان، افراد دریافت کننده القاب از شاه نیز، مقرری ماهانه دریافت میکردند و در دوران پهلوی، امتیاز بگیران از دربار، به هزارفامیل معروف شدند. با پیشرفت جوامع و شکل حکومتها، امتیازگیری بستگان نیز شکل شیکتری گرفت و در قالب مسئولیتهای تشریفاتی و تشکیل و اداره اسمی بنیادهای خاص ادامه پیدا کرد.
بعداز پیروزی انقلاب اسلامی، نظام امتیازگیریهای شاهانه به هم ریخت و فرزندان و بستگان مسئولان انقلاب نیز در کنار مردم، مشغول خدمت به انقلاب و مردم شدند و تعدادی نیز، به جبهه رفتند و به شهادت رسیدند. از اوایل دهه شصت، چرتکه اندازی فرزندان برخی مسئولان در گرفتن مسئولیتها شروع شد که در نتیجه، انجام خدمت جای خود را به سوءاستفاده از موقعیت پدران و بستگان برای اشغال پست مسئولیتی و بهرهمند شدن از مواهب آن داد و کار به جایی رسیدکه این جمله شوخی " اگر میخواهی در جمهوری اسلامی مسئولیت بگیری، یا باید آقازاده باشی و یا داماد آقا " نقل محافل شد.
از اواخر دهه شصت و با روی کار آمدن کارگزاران و دولت سازندگی، پدیده آقازادگی عمق بیشتری پیداکرد و کار به جایی رسید که یکی از کاندیداهای رقیب مرحوم هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری دور دوم، استفاده فرزندان و بستگان ایشان از امکانات و مناصب دولتی را با دوران پهلوی مقایسه کرد و به رفتار فرزندان و اقوام ایشان انتقاد کرد.
البته درهمان مقطع، تعداد زیادی از فرزندان و بستگان مسئولان انقلابی، مشغول خدمت بیادعا به مردم و انقلاب بودند و سوءاستفاده کنندگان از موقعیت و جایگاه شغلی و جایگاه پدران در اقلیت قرار داشتند. در دولت اصلاحات نیز، علیرغم شعار تغییر وضع موجود، اکثر اعضای کارگزاران و دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی در کنار طیف گستردهای از اصلاحطلبان، مسئولیتهای کلیدی در عرصههای اقتصادی را به دست گرفته و همان سیاستهای اقتصادی دولت سارندگی، با شکل جدیدی ادامه و عمیقتر هم شد.
در دولت اعتدال نیز، مفهوم آقازادگی و استیلای برخی فرزندان و بستگان مسئولان بیش از پیش گسترش پیدا کرد و موضوعات جدیدی مانند حقوقهای نجومی، شغل فروشی بستگان مقامات دولتی و دخالت آنان در انتصاب مسئولان اقتصادی نیز، به آقازادگی اضافه شد.
نتیجه این رفتارها توسط تعداد اندکی از سوءاستفادهکنندگان، افکار عمومی را به اندازهای بر علیه پدیده آقازادگی منفی کرده و کار را به جایی رسانده است که انتصاب فرزندان و بستگان مسئولان و شخصیتهای انقلابی در هیچ منصب و مسئولیتی را برنمیتابند که قطعاً در آینده نزدیک، تبعات منفی این نوع نگاه را برای کشور،انقلاب و مردم خواهیم دید.
درست است که عدهای اندک در سالهای گذشته و شاید هم در حال حاضر، از موقعیت پدران و بستگان خود سوءاستفاده کرده و در مناصبی گمارده شدهاند که لیاقت آن را نداشته و ندارند و دست درازیهایی هم به بیتالمال داشتهاند که صد البته باید مسئولان مربوطه و قوه محترم قضائیه نسبت به شناسائی و برخورد با متخلفان اقدام نمایند، ولی همه اینها دلیل نمیشود که به دلیل تخلف تعدادی اندک، خیل عظیمی از فرزندان لایق، متعهد و متخصص انقلابی، به جرم فرزند و یا وابسته به فلان مسئول بودن، از اشتغال به خدمت و پذیرش مسئولیتی که توانمندی انجام آن را دارند باز بمانند و از امکان خدمت به انقلاب و مردم، محروم شوند و درنتیجه، مردم و انقلاب نیز نتوانند از تخصص، تعهد و خدمت فرزندان انقلابی بهرهمند شوند.
بنده فردی را میشناسم که به راحتی میتواند وزارت کلیدی آموزش و پرورش را اداره کند ولی چون فرزند فلان مسئول سابق است، یک مدرسه را اداره میکند. فرد متعهد و متخصص دیگری را میشناسم که با تحصیلات دکتری it از معتبرترین دانشگاه، در یکی از شرکتهای استارتاپی بازاریابی میکند.
فرزندان یکی از شخصیتهای خوشنام انقلابی که در حوزه صنعت خودرو صاحب اندیشه و برنامه هستند، در یک شرکت خصوصی مشغول کار برای گذران زندگی هستند و...
باید برای موضوع اشتغال و سپردن مسئولیت به فرزندان و بستگان مسئولان انقلاب، فکری اساسی و برنامهریزی حساب شده انجام شود که در کنار جلوگیری از ویژه خواری، امکان بهره مندی کشور، انقلاب و مردم از توانمندی خدمت همه فرزندان لایق، پاکدست، متعهد و متخصص را بدون نگاه متعصبانه فراهم کند.
انتهای پیام/