سروده‌هایی در رثای حضرت معصومه (س)/ «ای آفتاب پرده‌نشین، اشفعی لنا»

سروده‌هایی در رثای حضرت معصومه (س)/ «ای آفتاب پرده‌نشین، اشفعی لنا»

تعدادی از شاعران آیینی کشور همزمان با سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه(س)، کریمه اهل بیت(ع)، تازه‌سروده‌های خود را به پیشگاه مقدس این بانو تقدیم کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با سالروز رحلت شهادت‌گونه کریمه اهل بیت(ع)، حضرت فاطمه معصومه(س)، تازه‌ترین سروده‌های خود را به پیشگاه مقدس این بانو تقدیم کردند. بخش‌هایی از سروده‌های منتشر شده در این زمینه را می‌توانید در ادامه بخوانید:

نغمه مستشارنظامی

دلواپس است، دل‌نگران است، خواهر است
دلتنگ خطبه‌های امامش، برادر است

راهی دراز آمده تا سرزمین نور
مهمان مهربان قم شیعه‌پرور است

ریحانه‌ای است عارفه، معصومه‌ای است صبور
حرفش حدیث معتبر و در و گوهر است

زینب‌شناسی‌اش ثمر باغ خواهری است
زهرا مداری‌اش اثر حوض کوثر است

یا حضرت رضا دل بانو کنار توست
نامه‌رسان مشهد و قم این کبوتر است

ای آفتاب پرده‌نشین، اشفعی لنا
انگشتر عقیق شما مهر خاور است

***

حمیدرضا برقعی

آمد اینگونه ولی هرچه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود، به مقصد نرسید

که اویس قرنی هم به محمد(ص) نرسید
عاقبت حضرت معصومه(س) به مشهد نرسید

***

سیدعبدالله حسینی

ای اولین مسافر مشهد سفر بخیر
ای ماه خاندان محمد سفر بخیر

هجرت‌کنان به سوی برادر شتافتی
زینب‌ترین نبیره احمد سفر بخیر

ای رهسپار حادثه ای زینب الرضا
آه ای نخست زائر مشهد سفر بخیر

معصومه جان اگر بنویسند، بگذرد
مدح تو از هزار مجلد سفر بخیر

من عاجزم ز مدح تو ای آفتاب قم
وصف تو در کلام نگنجد سفر بخیر

با جرعه‌ای ز جام تو مستم الی‌الابد
 مست تو در بهشت مخلد سفر بخیر

کفوی نبود تا که ترا همسری کند
ماندی چو روح خویش مجرد سفر بخیر  

سوی بهشت باز شد از قم دری و گشت
قبر تو عش آل محمد سفر بخیر

می‌پرورد امام خمینی(ره) گر آب قم
جامی به من دهید ولی از شراب قم

ای کاش گرددم ز غمت ساغری نصیب
یا از مقام قرب توأم باوری نصیب ...

***

محمدحسین انصاری‌نژاد

دستمالی سفید در دستم، آمدم سیبی از حرم ببَرم
چشم بر شمع و شمعدانی‌ها، یک بغل یاس -دست کم- ببَرم

آمدم با مسافران حرم، بتکانم تمام چشمم را
سیزده بند گریه بنویسم، با خودم سوزِ محتشم ببرم

در مسیرِ رواقِ آیینه، دارم از دل غبار می‌چینم
تا درین روضه با اجازه‌ی‌تان، ناگهان دست بر قلم ببرم

ناگهان صحن، حوض کوثر شد، دیدم اینجا به چرخ آمده‌ام
تا که در باغ سوره‌ طاها، سیبِ ‌سرخی به هر قدم ببرم

در دلم یاکریم‌های کبود بینِ هر بیت، بال‌بال زدند
اصلاً اینجا شگفت نیست اگر روی دستم ستاره هم ببرم

در قمم یا مدینه؟حیرانم، یا که در مشهدم نمی‌دانم
مانده‌ام ای کریمه‌ ای بانو! چه از این ساحتِ کرم ببرم؟!

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران