عرفان‌های کاذب انسان‌های زخم خورده را مجذوب می‌کند

عرفان‌های کاذب انسان‌های زخم خورده را مجذوب می‌کند

اغلب، انسان‌های زخم خورده مجذوب عرفان‌های کاذب می‌شوند و از آنجا که یکی از آیتم‌های سلامت روانی همان تعادل در زندگی است. انسان باید با خودش به آرامش برسد تا گمراه نشود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ویژه برنامه «راه و بیراه» با محوریت تبیین مبانی فکری عرفان‌های کاذب به همت فرهنگسرای اندیشه و با همکاری رادیو گفت‌وگو در قالب برنامه زنده از این شبکه رادیویی پخش می‌شود. اساتید حوزه و دانشگاه، نخبگان علوم انسانی و صاحب‌نظران با حضور در این برنامه مهم‌ترین موضوعات درباره عرفان‌های نوظهور را مورد بررسی قرار می‌دهند.

این ویژه برنامه رسانه‌ای، با رویکرد تبیینی- ایجابی به مسئله معنویت‌های نوظهور و فرق ضاله پرداخته و ضمن معرفی جایگاه والای عرفان و معنویت در دین اسلام، تبعات اجتماعی و دینی این فرقه‌های عرفانی ضاله و مقابله با آن‌ها را یادآور شده است.

جدیدترین قسمت از این برنامه رادیویی با موضوع «سلامت روانی و عرفان‌های نوظهور» و با حضور مهدی اسماعیلی‌تبار، روانشناس فرهنگی روی آنتن رفت:

*همان‌طور که می‌دانید خودآگاهی بحث بسیار مهمی است؛ به گونه‌ای که یکی از وجوه تمایز انسان با دیگر موجودات همین خود آگاهی است که می‌تواند خودش را از بیرون نظاره کند، درحالی که سایر موجودات هستی نمی‌توانند این خود آگاهی را داشته باشند. با توجه به اهمیت خودآگاهی و نقش آن در سلامت روان و مقوله معنویت، تعریفی درباره اهمیت خودآگاهی و سلامت روان داشته باشید.

انسان سه‌گانه‌ای شامل جسم، فکر و روح دارد که مهمترین قسمت و فرمانده ابواب وجودی‌اش همان نفس و روان است که باقی می‌ماند؛ برای مثال همین روح است که باقی می‌ماند و در جهان آخرت باید پاسخگوی اعمالی که انسان در عالم دنیا انجام داده باشد. خداوند روح خود را در کالبد وجودی انسان که همان روح آدمی است دمید و زمانی که به شیطان فرمان داد به انسان سجده کند مقصود، سجده بر جسم آدمی نبود.

یونگ می‌گوید ما انسان‌ها، سایه‌ها، نقاب‌ها و دنیای درونی داریم که در ناخودآگاه و یا خودآگاه با ما همراه است؛ یعنی چهره ظاهری آدمی تصویری از چهره درونی اوست و او همانی است که در وجودش هست؛ نکته این است که ناخودآگاهِ من که روان مرا می‌سازد مروبط به همان آموزش غیررسمی خانه، مدرسه و جامعه می‌شود. خودشناسی و سلامت روان میزان آگاهی من به همان منِ درون است؛ اگر من، چیستی شناسی خود را بشناسم و قیمت خود را بدانم هرگز به خود اجازه نمی‌دهم تن به هر چیزی بدهم و فریب راه و بیراهه‌ها را بخورم؛ بنابراین اگر تقویت و تربیت نفس وجود داشته باشد، افراد فریب اغواگری فضای مجاری را نمی‌خورند.

همان‌گونه که جسم نیاز به استحمام دارد تا پاک شود، روح نیز نیاز به پاکیزه ساختن و پاکیزه نگاه داشتن دارد. اگر روح، صاحبش خود انسان است پس به خودآگاهی، خود مهارتی و خود هویتی‌اش اهمیت می‌دهد. بنابراین سلامت روان همان قسمتی از وجود آدمی است که دیده نمی‌شود اما شیطان با توجه به این بخش اقدام به بیمار ساختن انسان می‌کند تا فرد گمراه شود.

*شما سلامت روان را با رویکرد روانشناسی و سایکولوژی معرفی کردید؛ روانشناسان از انسان سالم یک تعریف دارند و در نقطه مقابل، اندیشمندان، فلاسفه و حتی عرفا از سلامت و عافیت روح و بعد معنوی انسان سخن می‌گویند. به نظر شما تعریف دقیق سلامت روان و انسان سالم چیست؟ آیا جمع این دو است یا لایه‌های دیگری را باید مدنظر قرار داد؟

بنده معتقدم که هر دو بعد را شامل می‌شود؛ برای مثال اگر معلوم نشود که من چه کسی هستم و باید به کدام قبله سجده کنم این سوال مطرح می‌شود که من به چه کسی اعتقاد دارم؟ بنابراین هم جنبه عرفانی و هم جنبه درونی انسان مهم است، اما یادمان باشد هفتاد سال نماز و روزه به اندازه یک ساعت فکر کردن است، چرا که اگر این یک ساعت فکر کردن درست باشد نتیجه آن رسیدن به همان عبادت است.

*به نظر می‌رسد که از نظر روان‌شناسی، بهترین عبارت برای معرفی فرد همان «من» است، چرا که وقتی روانشناسان از این عبارت استفاده می‌کنند، با یک مفهوم روبه‌رو هستند و آن‌هم تیپ و شخصیت اوست. این موضوع در حالی است که وقتی از «معرفت نفس» سخن به میان می‌آید، از نظر فلسفی با مفهوم متفاوتی روبه‌رو هستیم. سوال من این است که وقتی از مفاهیمی نظیر «خودکاوی» یا «خودشناسی» حرف می‌زنیم، کدام «من» مدنظر است؟ منِ روانشناسانه یا نفس و جنبه معنوی آن؟

روانشناسی 140 سال است که در دنیا به وجود آمده و قدمت آن در ایران به 60 سال می‌رسد؛ امروزه پیشرفته‌ترین روانشناسی در آمریکا است، اما چرا بیشترین قرص ضد افسردگی در این جامعه مصرف می‌شود؟ بیشترین کشت و کشتار در این کشور است و ...؟ بر این اساس، علوم دانش بنیان باید انسان را به خودشناسی نزدیک کند؛ یعنی آدمی باید بداند رابطه‌اش با خودش چگونه است.

دقت داشته باشید که انسان، مسئول انتخاب کارهای خودش است، زیرا اگر انسان مسئول نباشد نمی‌تواند پاسخگو باشد. در دوران جاهلیت این‌گونه نبود که همه جاهل باشند؛ در هر خانه‌ای هر کسی صاحب فتوا بود و او بود که می‌گفت خدا و پیامبر چیست و چه راهی صحیح است. 

امروز نیز همین اتفاق در حال رخ دادن است. عرفان‌های کاذب که شناخت راه از بیراهه را برای ما سخت می‌کند، مسیری متفاوت  با صراط مستقیم را به ما نشان می‌دهد. تا جایی که انسان با ورود به این عرفان‌ها حاضر می‌شود در برابر غیر خدا پیشانی به خاک بساید اما در برابر خداوند سجده نکند و کرنش نداشته باشد. فراموش نکنید که پیامبران همه انسان‌ها را به تفکر دعوت می‌کردند تا بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند، از این رو انسان نباید خود را ارزان بفروشد، چرا که ابدیت در پیش است؛ اگر آدمی به خودشناسی برسد و بداند ارزش وجودی‌اش چقدر است، دیگر گمراه  و مجذوب عرفان‌های کاذب نخواهد شد.

یکی از مولفه‌های مهم در سلامت روان و تعریف «انسان سالم» این است که انسان باید اصالت داشته باشد، زندگی اصیل بکند و به راحتی مقلد هر اندیشه‌ و فردی نشود که او را به خفت وابدارد. این موضوع به وضوح در مباحث فیلسوفان دیده می‌شود. به عبارت دیگر، آیتم مهم در سلامت روان داشتن عزت نفس معنوی و شخصیتی عاری از تکبر و ارزش‌های منفی است. اگر آدمی در برابر هر کسی کرنش نکند، هر حرفی را به همین راحتی نپذیرد، تفکر انتقادی داشته باشد و اهل تحلیل باشد در مسائل معنوی نیز می‌تواند انتخاب گر باشد. این از علامات انسان سالم است.

*چه تکنیک‌های کاربردی وجود دارد که انسان به خودشناسی برسد؟!

مطالعه کتاب‌هایی که در این زمینه تالیف شده است، یکی از راه‌های رسیدن به خودشناسی است. مقوله معرفت، اندیشه و شناخت بسیار دشوار است، انسان باید بفهمد چرا نفسش اسیر فضای مجازی یا عرفان‌های کاذب می‌شود. بنابراین یکی از تکنیک‌ها آن است که انسان اشکالات خودش را بنویسد، دوم زخم‌هایی که به گذشته مربوط می‌شود را بشناسد و اجازه ندهد آن‌ها مانع کسب مهارت‌ها و توانمندی‌هایش بشود و دیگر آنکه انسان در زندگی خودش مربی داشته باشد.  

بنابراین زمانی که انسان در موقعیت‌های چالشی و با دشواری‌ها مواجه می‌شود، زمانی که در یک بحران یا در جریان شکست عشقی قرار می‌گیرد خودِ درونی انسان فاش می‌شود. شاید یکی از راه‌ها و تکنیک‌های خودشناسی، بازشناسی همین موقعیت‌های مرزی است. به عبارت دیگر، یکی از علل جذب عرفان‌های کاذب و بی راهه‌ها این است که تلاش می‌کنند انسان را در بحران‌های مرزی قرار داده و رنج او را معنادار کنند.

اغلب، انسان‌های زخم خورده مجذوب عرفان‌های کاذب می‌شوند؛ امروز متاسفانه برخی از تحصیل کرده‌ها نیز وارد عرفان‌های کاذب شده‌اند. بنابراین یکی از آیتم‌های سلامت روانی همان تعادل در زندگی است. انسان باید با خودش به آرامش برسد تا گمراه نشود.

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
پاکسان