۷۱ سال از درگذشت ملک‌الشعرا "بهار" گذشت / شاعری به صلابتِ دماوند و به روشنیِ صبح


71 سال از درگذشت ملک‌الشعرا "بهار" گذشت / شاعری به صلابتِ دماوند و به روشنیِ صبح

قصاید بهار در همان حال که صلابتِ شعرهایِ دورانِ شکوهِ قصایدِ خراسانی را داراست، در برابر تحوّلات اجتماعی و سیاسی روز نیز بی‌تفاوت نیست و با زبانی رسا و بی‌لکنت، بی‌رسمی‌های زمانه خودش را فریاد می‌زند.

خبرگزاری تسنیم - احسان حضرتی

شعر و ادب در عصر مشروطه قدم در روزگار تازه‌­ای گذاشت که تجدّد­طلبی و نو­خواهی رکن رکین آن به­ شمار می­‌آید. این تجدّد­طلبی و نوجویی که پیش و بیش از همه در آثار چهار چهره شاخص شعر مشروطه: ملک‌­الشعرا "بهار"، میرزاده عشقی، فرخی ­یزدی، نسیم ­شمال، متجلّی شده ­است، عمدتاً حول محور واحد ظلم­‌ستیزی و مبارزه با مظاهر ارتجاع و استبداد داخلی و خارجی سامان ­گرفته و شواهد متعدّدی نیز برآن صحّه می­‌گذارد.

میرزا محمدتقی بهار اما در­ قیاس با سایر اقرانش در این زمینه واجد خصوصیات و امتیازهای منحصر ­به ­فردی است که به وی جایگاهی کاملاً ممتاز و درخشان می­‌بخشد.

شعر ,

به طور نمونه وسعت و دامنه تسلط او بر اسالیب کهن شعر پارسی و آگاهی­‌اش از سیر تاریخی و ادبی زبان فارسی در کنار فعالیت در عرصه­‌هایی همچون تدوین نخستین نمونه‌­های متون درسی آکادمیک برای تدریس در دوره دکتری ­ادبیات و تصحیح و تحشیه برخی از مهم‌­ترین مواریث خطّی کهن از آن دست ویژگی‌­هایی است که جز در بهار در کار هیچ یک از شاعران دیگر هم‌روزگارش به چشم نمی‌­خورد.

این شاعر و ادیب مردمی در طول دوران پربار حیات ادبی‌­اش همواره با ظلم و بیداد شاهان و حاکمان سیاسی مستبد روزگار خودش در پیکار بود و در این راه تمام توان و قریحه ادبی‌­اش را وقف آرمان­‌های بلند آزادی­‌خواهی و مساوات­‌طلبی کرد و سروده‌­های ارجمندی از خودش در این زمینه به یادگار گذاشت.

امروزه هر محقق ادبی و داور منصفی که بخواهد در کارنامه علمی ـ فرهنگی وی نظر کند و عملکردش را با محک نقد بسنجد، ناگزیر خود را با قلمرو وسیعی از شاعری، نقد و تصحیح متون ادبی کهن، آموزگاری و تدریس در دانشگاه گرفته تا روزنامه‌نگاری و فعالیت سیاسی ـ اجتماعی تا سطوح عالی نمایندگی مردم در مجلس و وزارت فرهنگی و... مواجه می‌یابد که سنجش و ارزیابی هر کدام از این فعالیت‌ها خود محتاج دقت‌‌نظر و فحص و فراست وافری است.

برای بازشناسی منزلت شعری این «سنّت‌گرای نواندیش» (به تعبیر دکتر اسلامی‌ندوشن) که آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی به ویژه در عرصه قصیده‌سرایی به شمار می‌آید، توجه به این نکته ضروری است که «او در پایان یک دورۀ عظیم از تجارب قدما، بخش مهمی از آن تجربه‌ها را به خدمت مسایلی در‌آورده که قدما از پرداختن به آن‌ها محروم بوده‌اند: یعنی ساخت و صورت‌های قدمایی شعر را که بیشتر در خدمت معانی محدودی از هجو و مدح و اخلاق بوده به قلمرو گسترده‌ای از مسایل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عصر جدید درآورده است» (به نقل از دکتر شفیعی کدکنی)

در دفتر اشعار بهار که نموداری از تلفیق خوشگوار کهنه و نو، قدیم و جدید است گاه به کلماتی ناشاعرانه، فرنگی یا عامیانه برمی‌خوریم که اگرچه در بادی امر کمی غریب می‌نماید، اما هرگز به ابتذال نگراییده.

قصاید او در همان حال که صلابت و فخامت شعرهای دوران شکوه قصاید خراسانی در عصر سامانی و غزنوی را داراست، غالباً از مسایل و مصائب سیاسی روز تأثیر گرفته و در برابر تحوّلات اجتماعی و سیاسی دوران، به ندای یاری مجاهدان و مبارزان مردمی ظلم و استبداد، لبیک می‌گوید.

شعر ,

کشف قابلیت‌های عرضه مسائل سیاسی و اجتماعی در غزل

به طور کلّی قصاید بهار به دلیل همراهی دیرینه‌اش با جامعه و حیات اجتماعی، به عنوان مناسب‌ترین محمل تاریخی و اجتماعی، آثار و نشانه‌های بیرونی جامعه را در خود به همراه دارد و مطالعه آن از دیدگاه جامعه شناسی ادبی، پاسخ بسیاری از واقعیت‌های ناگفته و دور از دسترس مورّخان و جامعه‌شناسان را در اختیار ما قرار می‌دهد اما او ثابت کرد که غزل نیز به عنوان یک قالب شعری پیشرو، قابلیت عرضه مسائل سیاسی و اجتماعی را دارد؛ از این رو مدّاقه در غزل‌های سیاسی بهار و بازخوانی آن‌ها از منظر جامعه‌شناسی ادبی می‌تواند وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر مشروطه را تا حدود زیادی نمایان سازد.

شاعرانی چون قائم مقام فراهانی و بهار که مضامین سخنشان سیاسی و انتقادی است نظریه‌های جدیدی در خصوص شعر و شاعری ابراز داشتند که از بارزترین مصادیق آن استفاده از ظرفیت‌های سیاسی و اجتماعی غزل است. اساسا توجه این دسته به شعر و ادب معطوف به جنبه کاربردی آن است و در آن مضامینی چون آزادی طلبی، قانون خواهی، عدالت اجتماعی و مشروطه خواهی مطرح شده است. در حقیقت در غزل آنها مفاهیم تازه در زبانی تازه ریخته شد...اما مهم‌ترین خدمتی که ملک‌الشعراء بهار به غزل معاصر کرد ساده کردن زبان و ورود مضامین سیاسی-اجتماعی روزمرّه به آن حیطه بود.

با تکیه بر همین ملاحضات است که می‌توان از بهار در ردیف شاعرانی چون فرّخی یزدی، میرزاده عشقی و ابوالقاسم لاهوتی به عنوان یکی از غزل سرایان سیاسی عصر مشروطه یاد کرد که بخشی از نفیس‌ترین نمونه‌های غزل انتقادی-سیاسی معاصر حاصل طبع اوست.

شعر ,

نکوهش صریحِ مظاهر بیداد و مروّجان جور و جهل

مرحوم محمدتقی بهار که سرحلقه سخن‌آوران آن عصر بود بیش از هر شاعر دیگری در سروده‌هایش پیشرفت و دگرگونی شعر فارسی را نشان می‌دهد. مبارزه دراز‌دامن و لاینقطع وی با هر نوع ظلم و بی‌رسمی در جامعه (که از جمله فربه‌ترین مضامین پرورده شده در دیوان اوست) عمدتاً با دو شیوۀ سلبی و ایجابی دنبال شده است.

در سروده‌های وی افزون بر نکوهش صریح و بی‌پروای مظاهر بیداد و مروّجان جور و جهل در هیأت حاکمه، ستایش از آزادی، عدالت، صلح، بشردوستی و موضوعاتی نظیر این‌ها نیز فراوان به چشم می‌خورد.

او در طول دوران شاعری‌اش از بیان صریح و یک‌رویه مظالم دوران به تدریج به سمت بیانی هنرمندانه‌تر و ضمنی میل می‌کند که در آن بیشتر ظلم در اشکال کلّی‌اش مورد شماتت قرار می‌گیرد.

از سوی دیگر رویکرد دینی و مذهبی وی به مسأله تجدّد در ایران و تلاش در جهت سازگاری بخشیدن میان مفاهیم مدرن امروزی با مفاهیم و مبانی اسلامی و شیعی که نمونه‌های متعدّدی از آن در مجموعه میراث ادبی ماندگار او به چشم می‌خورد، ما را بر آن می‌دارد که نام بهار را در ردیف نخست شاعران نحله «ادبیات پایداری» جای داده و به سروده‌های وی به مثابه نمونه‌های ارزنده و تاریخی شعر مقاومت در عصر مشروطه، عطف توجه دقیق‌تری بکنیم. 

شعر ,

انتهای پیام/

 

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران