پایان نخست‌وزیری الکاظمی در عراق چگونه رقم خورد؟

پایان نخست وزیری الکاظمی در عراق چگونه رقم خورد؟

مصطفی الکاظمی قرار بود کم‌تر از یک سال دولت عراق را اداره و انتخابات را برگزار کند؛ اما تنش‌های سیاسی باعث شد عمر دولت وی تقریباً دو برابر شود! در این مقاله، مرور کوتاهی بر عملکرد وی خواهیم داشت.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، روز پنجشنبه هفته گذشته بود که نخست‌وزیری مصطفی الکاظمی رسماً با رأی اعتماد گرفتن دولت محمد شیاع السودانی به پایان رسید، دوره نخست‌وزیری که با وجود این‌که معدود نقاط مثبتی داشت اما مجموعاً چندان موفقیت‌آمیز نبود. در این یادداشت بررسی اجمالی درباره دوران نخست‌وزیری مصطفی الکاظمی خواهیم داشت.

مصطفی الکاظمی، نخست‌وزیری تکنوکرات

در واقع تجربه مصطفی الکاظمی به‌نوعی تکرار تجربه عادل عبدالمهدی در انتخاب نخست وزیر تکنوکرات بود و مستقل بود؛ البته معیار در استقلال وضعیت فعلی افراد بوده است وگرنه از نظر پیشینه سیاسی داستان کاملاً متفاوت است. یکی از علل انتخاب چنین گزینه‌هایی در آن هنگام هم به خواست جریان صدر بازمی‌گشت که از انتخابات 2018 تا انتخابات 2021 خواهان گزینه‌هایی تکنوکرات برای نخست‌وزیری و نه گزینه‌ای حزبی بودند و بر همین اساس هم افرادی چون عادل عبدالمهدی و مصطفی الکاظمی انتخاب شدند، دیدگاهی درخصوص انتخاب نخست‌وزیری که به‌مرور زمان صحیح نبودن خود را ثابت کرد.

همچنین انتخاب مصطفی الکاظمی از نظر احزاب هوادار محور مقاومت، در واقع انتخابی بین «بد و بدتر» بود زیرا گزینه دیگر، عدنان الزرفی از ائتلاف نصر به‌رهبری حیدر العبادی بود که از نظر آنان در آن هنگام گزینه ویژه آمریکا محسوب می‌شد، در چنین شرایطی احزاب هوادار محور مقاومت به مصطفی الکاظمی رضایت دادند.

پس از همه این‌ها و به‌مرور زمان اما الکاظمی متوجه شد که برای ادامه حیات سیاسی خود باید با یکی از طرف‌های نزاع سیاسی میان جناح‌های شیعی که امروزه به جریان صدر از یک طرف و چارچوب هماهنگی شیعی از طرفی دیگر تقسیم می‌شوند، متحد شود، این موضوع هنگامی بیشتر نمود پیدا کرد که الکاظمی در ابتدا قصد داشت حزبی مخصوص به خود به‌نام «تیار المرحلة» را تشکیل دهد اما با فشار احزاب و حتی جریان صدر روبه‌رو شد و به وی یادآوری کردند که پس از پایان نخست‌وزیری خود نمی‌تواند وارد کارزار انتخاباتی شود، در همین راستا هم وی اتحاد با جریان صدر را انتخاب کرد البته این به‌معنای خصومت با احزاب چارچوب هماهنگی نبود بلکه در واقع به‌معنای میل بیش‌تر به یک طرف نسبت به طرفی دیگر بود.

از نظر سیاسی نیز تحلیل الکاظمی چندان غلط نبود زیرا در واقع جریان صدر هم از نظر معادلات خارجی چندان مخالف قوی چه در منطقه و چه در دنیا نداشت، در داخل هم به‌شدت منسجم بود به‌خلاف احزاب چارچوب هماهنگی، اما آنچه در محاسبات الکاظمی جای نداشت، تصمیمات ناگهانی صدر بود که از استعفای نمایندگان آن از مجلس شروع و به غائله درگیری‌ها در منطقه سبز بغداد منتهی شد؛ به‌طوری که جایگاه جریان صدر را سوای موضوع داخل عراق، از نظر بین‌المللی و منطقه‌ای بسیار تضعیف کرد، همین امر باعث شد سند پایان دوران نخست‌وزیری الکاظمی امضا شود؛ هرچند بخشی از الاطار التنسیقی (چارچوب هماهنگی شیعی) تا آخرین لحظه گزینه الکاظمی را کنار نگذاشته بودند؛ اما بخش قوی‌تر آن که با دست پر از اتفاقات اخیر خارج شده بود، همان بخشی بود که بیش‌ترین مخالفت را با الکاظمی داشت و با قدرت چانه‌زنی بالایی که به دست آورده بودند، بقیه را قانع کردند که الکاظمی به‌طور قطعی کنار گذاشته شود و با همان گزینه السودانی پیش بروند.

کارنامه دولت الکاظمی

دولت الکاظمی در واقع از نظر عملکرد چندان موفق نبود و خصوصاً از نظر اقتصادی و در پی افزایش نرخ ارز و در پی آن تورم سرسام‌آور باعث خشم بیشتر مردم شد. هرچند این موضوع از نظر منطق اقتصادی و ممانعت از کسری بودجه، قابل دفاع بود؛ اما از منظر نتایج کوتاه‌مدت باعث تشدید تورم می‌شد و انتقاد گسترده‌ای را در سطح جامعه برانگیخت. پرسش جامعه عراقی همیشه این بوده است؛ «چرا باید ملت هزینه وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی را که ناشی از فساد اقتصادی و اداری و سوءمدیریت گسترده است، از جیب خود پرداخت کنند؟!»

با این حال اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم، الکاظمی در دو مورد عملکرد مثبتی داشت:

الف ـ موضوغ اوّل، برگزاری انتخابات؛ این مورد از خواسته‌های اصلی احزاب و نخبگان سیاسی و ملت و خصوصاً جوانان تشرینی بود، در واقع برگزاری انتخابات توسط دولت الکاظمی به‌خلاف آن‌چه برخی از احزاب ادعا می‌کردند، اگرچه با اشکالاتی همراه بود اما مجموعاً و بنابر احکام دادگاه فدرال عراق، نتایج آن مورد تأیید و مورد حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی بود.

ب ـ موضوع دوم، سطح دیپلماسی؛ در این زمینه نیز عراق با دولت الکاظمی توانست جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی خود را تقویت کند و در مسائل متعددی مانند موضوع مذاکره میان ایران و سعودی نقش واسطه را ایفا کند. تداوم حضور «فؤاد حسین» به‌عنوان وزیر امور خارجه در دولت السودانی، یکی از نشانه‌های این موضوع است.

نخست‌وزیری که به‌خلاف داخل مقبول خارج عراق بود

ناظر بر همین موضوع دوم که در بخش قبل ذکر شد یعنی دیپلماسی موفق، باعث شد که الکاظمی تا آخرین لحظات از نظر خارجی چه منطقه‌ای و چه بین‌المللی مورد حمایت باشد و شاید بتوان گفت از معدود نخست‌وزیران عراق در طول 19 سال گذشته بود که از بیش‌ترین حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار بود.

اما مشکل الکاظمی دقیقاً این‌جا بود که این قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی که حامی وی بودند، اولویت شاید سوم و چهارم اینان الکاظمی و حتی مسئله عراق نبود!‌
به همین خاطر آماده بودند که در صورت نیاز از الکاظمی صرف‌نظر کنند، در واقع الکاظمی خصوصاً بعد از داستان غائله منطقه سبز بغداد هرچقدر از حمایت بین‌المللی و منطقه‌ای برخوردار بود اما کم‌ترین حمایت داخلی را داشت و با توجه به این‌که عراق اولویت اول این قدرت‌ها نبود، وزن حمایت داخلی این بار با وجود تأثیرپذیری بسیار از خط‌دهی‌های خارجی، بالا می‌رفت و همین امر هم باعث شد الکاظمی در این شرایط نه‌تنها شانسی برای نخست‌وزیری نداشته باشد که حتی گاه سخن از به خطر افتادن آینده سیاسی او نیز پیش بیاید.

نویسنده: شهاب نورانی‌فر، کارشناس مسائل عراق

انتهای پیام/+

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان