بله؛ آقای فرخ‌نژاد دیکتاتوری به مرور در افراد شکل می‌گیرد!

حمید فرخ‌نژاد بعد از پایان بازی در چند مجموعه نمایشی و بعد از دریافت کامل دستمزدش اقدام به انتشار پستی در صفحه شخصی‌اش می‌کند که واکنش‌های زیادی به همراه داشته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ حمید فرخ‌نژاد کار خود را با دستیاری کارگردانی آغاز کرد و با بازی در فیلم «کوچه‌های عشق» و «عروس آتش» به عنوان خسرو سینمایی به دنیای هنرهفتم ایران معرفی شد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در هجدهمین جشنواره فیلم فجر به‌دست آورد.

فرخ‌نژاد بعد از این فیلم‌ها بود که کار خود را با بازی در فیلم‌های سیاسی ادامه داد و با «ارتفاع پست» و «به رنگ ارغوان» حاتمی‌کیا در نقش‌های جدی سینما به ثبات رسید و در ادامه فعالیت هنری خود کارهای سینمایی زیادی را  در ژانرهای اجتماعی، سیاسی و تاریخی به کارنامه حرفه‌ای‌اش افزود و کم کم پیش‌بینی کار بلدهای سینما برای فرخ‌نژاد این بود که این تازه وارد سینمای ایران آینده درخشانِ بازیگری فاخر را تجربه می‌کند و  فرخ‌نژاد احتمالاً می‌تواند به مرور جایگزین بزرگانی باشد که از آنها به عنوان  "نسلی تکرار نشدنی" یاد می‌شود.

اما زمان ثابت کرد این پیش‌بینی‌ها خیلی درست از آب در نیامده و طعم دستمزد‌های آنچنانیِ کارهای طنز که گاهی طعنه به لُمپنیسم هم می‌زد؛ زیر زبان این بازیگر ناپخته مزه کرده و کم‌‌‌‌کم کار این بازیگر را به‌جای ادامه روند گذشته در دنیای بازیگری به تهیه‌کنندگی و شراکت در این آثار کشاند.

فرخ‌نژادی که در چهارشنبه سوری برای فرهادی بازی کرد؛ حالا «پوست موز» و «شکلات داغ» را هم به کارنامه حرفه‌ای خود افزود و دور شدن از آن افق‌های روشن را سرعت بخشید. وی زمانی که دید فیلم «گشت ارشاد» به فروش خوبی دست پیدا کرده‌، حضور دوباره خود را برای گشت 2 منوط به شراکت در فیلم کرد و به عنوان تهیه کننده در گشت 2 هم حضور داشت تا بتواند منافع مالی بیشتری از این فیلم کسب کند و در ذهن خود گویی می‌خواست پا جای پای فردین بگذارد، - "فردین" به عنوان گران‌ترین هنرپیشه تاریخ سینمای ایران به عنوان دستمزد در فیلم‌ها شریک می‌شد - اما این کجا و آن کجا؛ که شاهد مثال از راه رسید و خبری از فرخ‌نژاد در گشت 3 نشد، چون ساخت اثر ملاک نبود، بلکه منافع مالی تنها هدف بازیگر تازه‌وارد سینمای ایران بود.

 

فرخ‌نژاد با همین نگاه در رویای خود سیر کرد تا جایی که از سال 1395 به بعد کار جدی و قابل قبولی در کارنامه خود ندارد؛ اقتصادزدگی به صورت کامل در انتخاب نقش‌هایش مشهود است و در سینمای این سال‌ها هم دستمزد‌های خوب در فیلم‌های طنز خلاصه می‌شوند. به عنوان مثال «میلیونر میامی»، «خانم یایا»، «تگزاس» و... کارنامه کارهای فرخ‌نژاد از سال 95 به بعد است که در تک تک این آثار می‌توان افول تکنیکی یک بازیگر را مشاهده کرد. بازیگری که روزی تصور می‌شد مسیر تبدیل شدن به یک بازیگر فاخر را طی می‌کند، حالا شلوارک به پا به دنبال دستمزد نجومی می‌رود و به جای صعود سراشیبی افول را با سرعتی غیرقابل تصور طی کرد.

به‌هرحال این هنرپیشه پولکی بعد از اغتشاشات اخیر مطلبی را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کرد تا به همه ثابت کند، باز کردن حساب روی "فرخ‌نژاد" به عنوان جایگزین نسل غیرقابل تکرار سینمای ایران، اشتباهی محاسباتی بوده و خبری از ریشه هنر در وجودش نبوده بلکه تنها بوی پول به مشامش خورده و کیسه گشادی برای منافع شخصی دوخته است.

فرخ‌نژاد در پست اینستاگرامی خود که به فکر خودش رفتار دیکتاتورها را بازشناسی کرده و در پی آن به رهبر معظم انقلاب هم توهین می‌کند، بی‌خبر است که با این کار به حیات حرفه‌ای خود پایان داده نه اینکه ژست اپوزوسیونی گرفته و حکایت از روشنفکری خود کرده باشد؛ چون امروز هیچ اثری از هنر یا درخشش بازیگری او مثل "ارتفاع پست" یا "عروس آتش" نیست؛ بلکه به واسطه کارهای سبک و بدون محتوای اخیر فرخ‌نژاد در ذهن مخاطبان تصویری از یک هنرپیشه معمولی با شلوارک و پیراهن گُل‌گُلی پشت موتورسیکلت یک هنرپیشه خارجی  ثبت شده.

نکته جالب در پست اینستاگرامی این هنرپیشه این است که به گفته وی، افراد به مرور دچار رفتار دیکتاتورگونه می‌شوند که شاید بد نیست فرخ‌نژاد بدون اینکه غرق در خودشیفتگی باشد، کمی به گذشته‌اش بنگرد و تغییر رفتار خود را هم بدون هرگونه چشمپوشی مورد بررسی منصفانه قرار دهد تا شاید دیکتاتور کوچک درونش را دیده و تا دیر نشده در مقابلش ایستادگی کند، بلکه حداقل صرفاً منفعت طلبی وی مورد ارزیابی مخاطبانش قرار گیرد نه اینکه نسبت به سلامت عقلش هم به دنبال تایید باشند، چون رسیدن از "ارتفاع پست" به "خانم یایا" نشانه‌ای از عقلانیت برای یک هنرمند در دوره حیات حرفه‌ای ندارد و تنها می‌توان از آن به عنوان یک خودزنی یاد کرد.

بد نیست اشاره کنم زمانی که وی تهیه‌کنندگی گشت 2 را برعهده گرفت از نگارنده دعوت شد تا برای دیدن فیلم به دفتر سعید سهیلی بروم و در آنجا فرخ‌نژاد یک جمله کلیدی را به کار برد؛ وی گفت:  "ما می‌خواهیم پول به‌دست بیاوریم و کاری به جامعه و سیاست و چیزهای دیگر نداریم این فیلم را هم برای همین ساختیم".

بله؛ این جمله کلیدی در واقع دری را به سمت شخصیت واقعی وی باز کرد که تصویر دقیقی از واقعیت وجودی آن به نمایش گذاشت، چون فرخ‌نژادی که روزگاری قرار بود پاجای پای بزرگان بگذارد با این رویکرد، قطار پیشنهاد حضور در فیلم‌های طنز را معطل می‌گذاشت تا مبادا یک کار را هم از دست بدهد. 

به‌هرحال عطش پول اینقدر به جان فرخ‌نژاد قصه ما  افتاده بود که برای به‌دست‌ آوردن دستمزد بیشتر دیگر سوء‌استفاده از سینما برایش کافی نبود و بعد از 12 سال یکباره تصمیم به حضور در سریال‌های نمایش خانگی گرفت و برای بازی در این سریال‌ها دستمزد‌های نجومی هم دریافت کرد.

 

این درحالی است که وقت‌کشی فرخ‌نژاد برای قبول پروژه‌ها و معطل نگهداشتن معیشت چند ده نفر در پروژه‌های مختلف به هیچ عنوان برایش مهم نبود و برایش گران‌تمام نشد؛ بلکه این توهم را در ذهن هنرپیشه جوگیر شکل داد که هنرش خریدار دارد و برای پرکردن کیسه دوخته شده باید به همین روند ادامه دهد.

این توهم  همان دیکتاتوری را از فرخ‌نژاد سینمای ایران ساخت که اکنون در پست اینستاگرامی خود آن را نقد کرده و گویی فرخ‌نژاد توهم زده و درباره خود مطلب نوشته است. شاهد مثال موضوع هم اینجا از راه رسید که آقای هنرپیشه بعد از اتمام حضورش در برخی سریال‌ها و درست زمانی که این آثار مراحل پس تولیدشان را سپری می‌کنند، رنگ عوض کردن بازیگر نقش برجسته آنها می‌تواند روزگار سرمایه‌گذارانشان  و البته سایر عوامل هنری که همه دوست و همکار وی بوده‌اند را سیاه کند و به قول معروف آنها را به خاک سیاه بکشاند.

بله؛ آقای هنرمند، بی توجه به آینده این سریال‌ها و عوامل آنها اقدام به انتشار پست اخیر خود می‌کند و معاش بسیاری از همکاران و دوستانش را به خطر می‌اندازد.

حالا بد نیست از فرخ‌نژاد بپرسیم اگر به گفته شما در جمهوری اسلامی دیکتاتوری وجود دارد، نام شمایی که با منفعت‌طلبی بعد از دریافت دستمزدتان تا ریال آخر اقدام ساختارشکنانه انجام داده‌اید و واقعیت درون خود را آشکار کرده‌اید چه انسانی هستید؟ تعریف ذهنی شما از کلمه دیکتاتور چیست؟ مگر نه اینکه منفعت‌طلبی یکی از ترجمه‌هایش است؟

حال شما که به آینده دوستان و همکارانتان بی‌توجه هستید چگونه می‌توانید داعیه حمایت از منافع ملی و عمومی را داشته باشید؟! اگر به واسطه جهت‌گیری شما سریال‌هایی که بابتش دستمزد‌های نجومی دریافت کرده‌اید و به خارج رفته‌اید دچار مشکل پخش بشوند برایتان اهمیت دارد؟! یا اینکه چون شما پولتان را کامل گرفته‌اید باقی موضوع ارتباطی به شماندارد؟

چرا تا زمانی که دستمزدتان را کامل دریافت نکرده بودید حرف از این انتقادات یا ژست روشنفکری نبود؟! بله؛ دیکتاتوری به مرور در رفتار آدم‌ها به‌وجود می‌آید و باعث تغییر در رفتار آنها می‌شود، به طوری که خودشان هم متوجه نمی‌شوند و این رفتار ریشه در منفعت‌طلبی آنها دارد که ظاهرا این ریشه در وجودتان بسیار قطور بوده و خودتان هم خبرنداشتید.

البته از حق نگذریم اقدام اخیر شما چندان دور از ذهن هم نبود و فرخ‌نژادِ ظاهرا هنرمند، پیش از این در یک مصاحبه تصویری گفته بود "منافع شخصی و خانوادگی‌اش از 80 میلیون جمعیت ایران برایش بیشتر اهمیت دارد"؛ فرخ‌نژاد چه هنرمندانه از واقعیت خود پرده برداری کرده بود اما همه به حساب خانواده دوستی وی گذاشتند، چون آقای هنرپیشه هنوز نقاب از چهره خودشیفته و سودجویانه بر نداشته بود.

 

 

هرچند این تنها رونمایی از چهره بدون گریم این هنرپیشنه نیست؛ چون در زمان درگیری او با "علی‌علیزاده" فعال فضای مجازی به‌آنها اشاره شد که مرور نامه علیزاده در اینجا خالی از لطف نیست تا همه بدانیم که قبلا هم دست فرخ‌نژاد برای برخی افراد باز شده بود. در ادامه متن نامه علیزاده به فرخ‌نژاد را می‌خوانید:

«جناب آقای فرخ‌نژاد. سلام مجدد. اول، من یک فعال سیاسی و رسانه‌ای هستم. تمام زندگیم همینجا شفاف روبروی شما و مخاطبانم است. اگر گمان می‌کردم دستگیر کردن شما ذره‌ای امنیت هشتاد میلیون ایرانی را بیشتر تامین می‌کند و مانع ایجاد یک سوریه و لیبی دیگر می‌شود مطمئن باشید به شکل علنی می‌نوشتم فرخ نژاد باید دستگیر شود.

آنقدر هم در این سال‌ها دروغ از مدعیان صنعت حقوق بشر شنیده‌ام که نگران قضاوت و‌حمله شان نمی‌بودم. اما معتقدم هرگونه برخورد امنیتی با افرادی مثل شما در سال‌های گذشته فقط و فقط باعث ایجاد مظلوم نمایی کاذب و محبوبیت کاذب برای افرادی مثل شما و گفتار سیاسی تان شده که صریحاً معتقدم گفتار استعماری و وطن‌ستیزانه است. نه. آقای فرخ نژاد.

شما و بقیه سلبریتی‌هایی که این سال‌ها الفبای غیرت ملی را زیر سوال بردند باید در مقابل افکار عمومی احضار و محاکمه شوند. شفاف شفاف. مقابل چشم‌های مردم. نه اینکه بروید در مخفیگاه نیروهای امنیتی معامله کنید و بعدا با گرفتن دستمزدهای سنگین فیلم‌های خاص بسازید.

دو- آقای فرخ‌نژاد. گفته‌اید چهل سال است با سکوت رسانه‌ها عده‌ای مال مردم خور و غارتگر بیت‌المال پول‌ها را به حوالی جایی که من هستم برده‌اند. آقای فرخ نژاد. حوالی جایی که من هستم دقیقاً یعنی کجا؟ شما مگر خودتان گرین کارت آمریکا ندارید؟ چقدر از اموال شما در آمریکا سرمایه‌گذاری شده؟ چقدر از ریال‌های هشتاد میلیون مردم ایران را به دلار تبدیل کرده‌ و در آمریکا و کانادا به شکل ملک و آپارتمان سرمایه‌گذاری کرده‌اید؟

سه- آقای فرخ‌نژاد. شما دوستی عمیق و همکاری حرفه‌ای جدی با محمد امامی داشته‌اید. با او و فرزندانش در کانادا رفت و آمد خانوادگی هم دارید. چرا یک بار یک پست درباره محمد امامی نمی‌گذارید و به مخاطبانتان حقیقت رابطه‌تان با محمد امامی را نمی‌گویید؟ چرا نمی‌گویید محمد امامی تهیه کننده سریال شهرزاد کسی است که سیزده هزار میلیارد تومان از صندوق بازنشستگی فرهنگیان دزدیده است. به همین راحتی. آقای فرخ نژاد.

سیزده هزار میلیارد تومان می‌دانید یعنی چه؟ آنهم وقتی دلار سه هزار تومن بود؟ آیا بخشی از پولی که رفیق شما با خیال راحت از نهصد هزار معلم مستضعف این کشور غارت کرد به جیب شما هم رسید؟ شما که اهل شفافیت هستید چرا بعد از پنج سال سکوت یک پست ناقابل درباره محمد امامی و رابطه خودتان با این فرد شفاف سازی نمی‌کنید؟

چهار-جناب آقای فرخ نژاد. از شخصیت‌های فرهنگ خودمان نقل قول و حدیث نمی‌آورم. از رییس جمهور آمریکایی می‌آورم که گرین کارتش را دارید و پولی که از اقتصاد ایران در می‌آورید را سالی چند ماه انجا خرج و سرمایه گذاری می‌کنید. جان اف کندی رییس جمهوری آمریکا می‌گوید: « نپرس کشورم برای من چه کرده. بپرس تو برای کشورت چه کردی ؟»

حالا من از شما میپرسم. فقط یک فقره دستمزد شما در سال نود و دو برای فیلم استرداد چهارصد و هشتاد میلیون تومان بود. با این پول چه کردید؟ چقدر برایش مالیات دادید؟ آن موقع برای ندادن مالیات ارتباطات با نیروهای امنیتی و استفاده از پارتی بازی اشکالی نداشت؟ راستی شما که بچه آبادان هستید این سال‌ها می‌توانستید با ده درصد پول یک آپارتمان تان در آمریکا، یک مدرسه در آبادان بسازید؟ چرا نساختید ؟

پنج- آقای فرخ نژاد. شما نماد هستید. نماد فساد و تباهی و زوال فرهنگی . شما نماد کسی هستید که با محمد قالیباف فالوده می‌خورد و نیم ساعت بعدش با حسن روحانی بستنی میزند تا هر کدامشان رییس جمهور شدند او دستمزدهای چند صد میلیونی‌اش را از دست ندهد. شما نماد کسی هستید که سال هشتاد و هشت منتقد نظام بودید و همزمان هم از امنیتی ترین نهادهای نظام و همینطور از دولت احمدی نژاد حقوق‌های کلان می‌گرفتید و برایشان فیلم می‌ساختید.

شما کسی هستید که در فرهنگ عامه می‌گویند «بچه زرنگ» . و شما تازه به جای اینکه از نداشتن اصول اخلاقی سرافکنده شوید دو قورت و نیم تان باقی است و به این بچه زرنگ بودن افتخار هم می‌کنید. اما بچه زرنگ بودن شما و رفقایتان مثل محمد امامی امروز کار ما را به اینجا رسانده.

کسی از شما نخواسته نقد نکنید. بلکه خواسته با دشمن خارجی همکاری نکنید و با نویز و عربده‌کشی فضا را آلوده نکنید تا راه اصلاح و اندیشه و تغییر در این جامعه بسته نشود. تا آنها که سلامت مالی و اخلاقی ‌شان اثبات شده است و ذهن شان هم مستعمراتی و غربزده نیست، پا به میدان بگذارند و بدون اینکه به دشمن پاس گل بدهند، مقابل فساد و ناکارآمدی بایستند. نه کسانی که رفیق دزد هستند و شریک قافله.

پانوشت: تمام اطلاعات این متن با یک سرچ ساده اینترنتی به‌دست آمده.»

امیرحسین مکاریانی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط