نگاهی به بحران سودان از ۳ دهه گذشته/ از جنگ داخلی تا افتادن در باتلاق جنگ یمن و سازش با صهیونیست‌ها


نگاهی به بحران سودان از 3 دهه گذشته/ از جنگ داخلی تا افتادن در باتلاق جنگ یمن و سازش با صهیونیست‌ها

در سایه ساختار سیاسی اشتباه سودان از زمان استقلال این کشور در دهه ۵۰ میلادی تاکنون، سودانی‌ها هرگز طعم ثبات و آرامش را نچشیده‌اند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، سودان یا جمهوری سودان یک کشور عربی واقع در شمال شرقی آفریقاست که از نظر مساحت سومین کشور بزرگ در آفریقا و جهان عرب محسوب می‌گردد. شکل‌گیری دولت در سودان بر اساس توافقنامه صلح جامع در سال 2005 میلادی است و 3 سطح قدرت در این کشور وجود دارد: حکومت مرکزی که ریاست آن را شخص رئیس جمهور به‌عهده دارد، دولت ایالتی و دولت محلی.

بحران دموکراسی در سودان

سودان با توجه به ساختار سیاسی پیچیده و بنا به عوامل مختلف دیگر طی دهه‌های گذشته شاهد کودتاهای نظامی بسیاری بوده که بر روند دموکراتیک این کشور تأثیر گذاشته است و این وضعیت از سال 1956 یعنی استقلال سودان از قیمومیت انگلیس تا امروز ادامه دارد.

بسیاری سودان را به یک صفحه همیشه داغ در آفریقا و جهان عرب تشبیه می‌کنند که نمی‌توان اتفاقات این کشور را به‌دلیل موقعیت راهبردی و سیاسی مهم آن در منطقه عربی و همچنین شاخ آفریقا نادیده گرفت، درواقع از دهه 50 میلادی تاکنون مردم سودان رنگ آرامش و ثبات را ندیده و هرگز یک روند سیاسی عادی همانند سایر کشورهای جهان نداشته‌اند؛ مسئله‌ای که پیامدهای منفی بی‌شماری بر سطوح مختلف زندگی مردم از جمله اجتماعی و به‌ویژه اقتصادی و معیشتی داشته است.

در 6 دهه گذشته سودان شاهد بیش از 60 کودتای نظامی بوده است که اکثر آنها شکست خوردند. تاریخ جدیدترین کودتاهای سودان به سال 2019 و سال جاری میلادی برمی‌گردد که در آخرین مورد شاهد درگیری بین «محمد حمدان دقلو» معروف به حمیدتی با ارتش هستیم که هر کدام یکدیگر را به شروع این درگیری متهم می‌کنند، درگیری‌ای خشونت‌آمیز که بسیاری وقوع جنگ داخلی را در پی این درگیری‌ها بعید نمی‌دانند.

سودانی‌ها بعد از استقلال در دهه 50 میلادی هرگز بر سر یک سیستم حکومتی خاص به توافق نرسیده‌اند و مؤسسات سیاسی این کشور همواره ضعیف و متشکل از طرف‌هایی بوده‌اند که اهمیتی برای حقوق شهروندان قائل نیستند. سودان کشوری غنی از منابع طبیعی و زمین‌های حاصلخیز است اما اختلافات قومی ـ قبیله‌ای و درگیری‌های مداوم سیاسی مانع از مدیریت صحیح اقتصاد در این کشور شده و آن را به یکی از فقیرترین مناطق جهان تبدیل کرده است.

کودتای عمر البشیر و آغاز تاریخ جنگ‌های داخلی سودان

در نتیجه کودتاهای نظامی پی‌درپی، سودان از سال 1983 تا 2005 شاهد یک جنگ داخلی طولانی بود که طی آن بیش از 2 میلیون نفر کشته شدند. سودانی‌ها که با رویکرد قبیله‌ای خود موفق شده بودند از شر استعمارگری انگلیس رها شوند همین رویکرد را در اداره سیاسی کشورشان نیز دنبال کردند که نتیجه عکس داشت، بدین ترتیب از همان زمان اعطای استقلال به سودان در سال 1956 جنگ بین قبایل شمال و جنوب این کشور آغاز شد.

کودتای «عمر البشیر» در سال 1989 علیه دولت مرکزی سودان معروف‌ترین و مؤثرترین کودتای نظامی این کشور محسوب می‌شود. عمر البشیر در سال 1989 که سرهنگ ارتش سودان بود، در کودتای بدون خون‏ریزی علیه «صادق المهدی»، نخست وزیر وقت این کشور نقش مهمی داشته است و دولت موقت را تشکیل داد. عمر البشیر در سال 1993 دولت موقت را منحل و خود را به‌عنوان رئیس جمهور سودان معرفی کرد و 3 دهه نیز این سمت را در اختیار داشته است، در حالی که در دوران قدرت وی و در سال 2011 سودان بر اثر درگیری‌‏های داخلی عملاً به دو کشور سودان و سودان جنوبی تجزیه شد و حتی حدود 70 درصد منابع نفتی سودان نیز در اختیار سودان جنوبی قرار گرفت.

یکی دیگر از تحولات مهم زمان عمر البشیر، وقوع جنگ داخلی در دارفور سودان بود. برآورد‌های سازمان ملل نشان می‌دهد نزدیک به 200 تا 400 هزار نفر در درگیری‌های دارفور کشته و تقریباً 2 میلیون و 700 هزار نفر بی‏‌خانمان شده‌اند، ازاین‌رو، دیوان بین‏‌المللی کیفری در ژوئن سال 2008، عمر البشیر را به جرائم جنگی و جرائم بشری در ارتباط با درگیری‌های دارفور محکوم و حکم بازداشت وی را صادر کرد؛ حکمی که موجب شد عمر البشیر تنها رئیس دولتی باشد که به‌عنوان مجرم جنگی تحت تعقیب قرار گرفت.

آسیب‌هایی که مردم سودان طی این 3 دهه متحمل شدند تنها محدود به جنگ و ناآرامی‌های داخلی نمی‌شود. عمر البشیر در سال 2005 زیر فشارهای ناشی از جنگ و فشارهای بین‌المللی به قرارداد صلح با شورشیان جنوب تن داد. بر اساس این توافقنامه قرار شد در ژانویه 2011 رفراندومی‌برای تعیین تکلیف قسمت جنوبی برگزار شود. از همان زمان مشخص بود که نتیجه محتوم این رفراندم، جدایی جنوب خواهد بود. با برگزاری رفراندوم در ژانویه 2011 طبق آمار 98 درصد از مردم جنوب سودان به جدایی جنوب از شمال رأی دادند و با پذیرش این رفراندوم از سوی کشور مادر، جمهوری سودان جنوبی به‌عنوان پنجاه و پنجمین کشور در قاره آفریقا، یکصد و نود و ششمین کشور جهان و یکصد و نود و سومین کشور عضو سازمان ملل متولد شد.

تقسیم سودان و فرصت‌طلبی صهیونیست‌ها

ناظران بر این باورند که بی‌کفایتی دولت سودان به‌ریاست عمر البشیر دلیل اصلی تقسیم این کشور بود. دولتهای حاکم بر سودان از زمان استقلال، اقدامی‌در توسعه و آبادانی این منطقه انجام ندادند و می‌توان گفت که منطقه جنوب دارای کمترین امکانات در مقایسه با شمال بود، به این دلیل ساکنان بخش جنوبی نوعی تبعیض و آپارتاید را نسبت به خود احساس می‌کردند و در نتیجه کشورهایی که مدافع جدایی جنوب از شمال بودند از این موضوع سوءاستفاده کردند. طی 3 دهه که عمر البشیر بر این کشور پهناور آفریقایی حکومت می‌کرد نه‌تنها در جهت از بین بردن فقر، بیکاری در جنوب کاری نکرد بلکه در سیاست خارجی نیز سودان را در انزوای بین‌المللی قرار داد. عمر البشیر حتی در سیاست داخلی و اداره کشور نزدیکترین یاران خود مانند حسن الترابی (مؤسس اخوان المسلمین سودان) را تحمل نکرد و همه دوستان را به جبهه مخالفان راند.

تجزیه سودان، فرصتی برای ورود رژیم صهیونیستی به عرصه تحولات سودان و بهره‌برداری از آن جهت نفوذ در این کشور با هدف گسترش پروژه عادی‌سازی روابط بود. در سال 2011 که دولت سودان جنوبی اعلام استقلال کرد صهیونیست‌ها از طریق پروژه‌های کشاورزی به این کشور جدید نزدیک شدند. سودان جنوبی با میانگین بالای بیکاری که به 70 درصد می‌رسد و نیز نرخ بالای مرگ‌ومیر در جهان یکی از فقیرترین و ضعیف‌ترین کشورهای جهان به‌شمار می‌رود و تقریباً هیچ زیرساختی در این کشور وجود ندارد. بیشتر ساکنان این کشور در منازل کاهگلی زندگی می‌کنند و تعداد اندکی از آب و برق بهره‌مند هستند و راه‌های آسفالته هم اندک است.

طرح رژیم صهیونیستی برای نفوذ در سودان از یک دهه قبل از تقسیم این کشور آغاز شده بود و هنگامی که دولت سودان جنوبی تشکیل شد با این کشور توافق برقراری روابط دیپلماتیک امضا کرد. رژیم صهیونیستی همچنین یک سفیر غیرمستقر در «جوبا» پایتخت سودان جنوبی دارد و بسیاری از صهیونیست‌ها برای سرمایه‌گذاری و روابط تجاری به این کشور سفر می‌کنند.

سودان در باتلاق عادی‌سازی روابط با اشغالگران

در نتیجه این تحولات و همچنین بحران اقتصادی شدید سودان، زمینه لازم برای سوءاستفاده آمریکا و رژیم صهیونیستی جهت کشاندن سودان به باتلاق عادی‌سازی روابط با اشغالگران صهیونیست فراهم شد. در اکتبر 2020 بعد از امضای توافق‌نامه عادی‌سازی روابط بین برخی کشورهای عربی همچون امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی، دولت وقت ایالات متحده به‌ریاست «دونالد ترامپ» دولت انتقالی سودان به‌نخست‌وزیری «عبدالله حمدوک» را برای سازش با اسرائیل، تهدید و تطمیع کرد، پیش از آن در فوریه همین سال عبدالفتاح البرهان به‌عنوان رئیس شورای حاکمیتی دولت انتقالی سودان در دیدار با «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم اشغالگر موافقت خود را برای امضای توافق عادی‌سازی روابط با تل‌آویو اعلام کرده بود.

با وجود اینکه در سایه درگیری‌های اخیر در سودان میان ارتش و نیروهای واکنش سریع، امضای رسمی قرارداد سازش خارطوم با اشغالگران صهیونیست تا مدت نامعلومی به تعویق افتاده است اما از سودان به‌عنوان یکی از کشورهای سازشکار عربی با صهیونیست‌ها نام برده می‌شود. صلح با اشغالگران صهیونیست موجب خشم عمومی مردم سودان شده است و آنها چندین بار با برگزاری تظاهرات‌های ضدصهیونیستی هرگونه رابطه با این رژیم را رد و محکوم کرده‌اند.

اشتباه راهبردی عمر البشیر در پیوستن به ائتلاف جنگی علیه یمن

یکی دیگر از اشتباهات راهبردی عمر البشیر مشارکت در جنگ ویرانگر یمن بود. البشیر در سال 2015 در حالی که بحران اقتصادی و معیشتی سودان خشم مردم را برانگیخته بود، در ائتلاف عربی به‌رهبری عربستان برای حمله به یمن شرکت و 7 هزار نظامی سودانی را به این منظور عازم یمن کرد. درحالی که بیش از یک‌هزار تن از نظامیان سودان در جنگ یمن کشته شدند، عربستان به هیچ یک از وعده‌های مالی بزرگ خود به دولت عمر البشیر عمل نکرد.

همسویی مردم سودان با ملت مصیبت‌دیده یمن در این جنگ فاجعه‌بار و خسارت‌های زیادی که ارتش سودان به‌دلیل مشارکت در جنگ متحمل آن شد، انگیزه‌های سودانی‌ها را برای یک خیزش بزرگ علیه عمر البشیر دوچندان کرد.

سرنگونی عمر البشیر و سناریوهای خطرناک برای آینده سودان

در نتیجه افزایش فشارهای مردمی برای سرنگونی عمر البشیر، وی که 30 سال قبل با کودتای نظامی روی کار آمده بود، با یک کودتا توسط ارتش برکنار شد و «عوض بن عوف» وزیر دفاع وقت سودان در 11 آوریل 2019 یک شورای نظامی تشکیل داد تا کشور را به‌مدت یک سال در دوره انتقالی اداره کند و بعد از آن به‌سمت برگزاری انتخابات برود.

اما عوض بن عوف نیز تحت فشارهای مردمی مجبور شد تنها بعد از 24 ساعت از کودتا، استعفای خود را اعلام کند و در نتیجه ژنرال «عبدالفتاح البرهان» به‌جای او ریاست شورای نظامی را به‌عهده گرفت. بعد از انجام یک سری مذاکرات دشوار و پیچیده با نیروهای موسوم به نیروهای آزادی و تغییر (ائتلاف احزاب که اعتراضات مردمی علیه البشیر را رهبری می‌کردند) یک سند قانونی بین شورای نظامی و این نیروها در آگوست 2019 برای تشکیل دولت انتقالی امضا شد. این دوره نیز شاهد کودتاهای متعدد برای سرنگونی البرهان بود که به نتیجه نرسید.

اما درگیری‌های دو هفته گذشته میان ارتش به‌فرماندهی عبدالفتاح البرهان و نیروهای واکنش سریع به‌فرماندهی حمیدتی، بار دیگر تاریخ کودتاها و جنگ‌های داخلی سودان را یادآوری می‌کند که مردم تنها و بزرگترین قربانی آن هستند.

سودان؛ کشوری فقیر که غنی از منابع طبیعی است

همان‌طور که اشاره کردیم سودان بعد از استقلال، تبدیل به عرصه درگیری‌های قومی و قبیله‌ای شد و همین امر سبب به حاشیه راندن اقتصاد در این کشور گشت. نگاهی به تاریخچه بحران اقتصادی سودان نشان می‌دهد که مردم این کشور اساساً انگیزه‌ای برای دستیابی به منافع اقتصادی ندارند، به‌عبارت دیگر مردم سودان که پیش از استقلال، مجبور بودند زمین‌های خود را به استعمارگران انگلیسی واگذار و برای آنها کار کنند، بعد از استقلال نیز همین رویکرد را در قبال حاکمان پیش گرفتند و اعتراضات آنها نیز همواره با سرکوب روبه‌رو می‌شد.

در سایه اختلافات مداوم سیاسی، سودانی‌ها عملاً از یک مدیریت اقتصادی کارآمد محروم بوده‌اند؛ موضوعی که عمده عامل نارضایتی و اعتراضات مردم این کشور علیه حکومت عمر البشیر طی دو دهه گذشته بوده است، در نهایت اعتراضات مردمی ضد عمر البشیر در دسامبر 2018 به اوج خود رسید و چالش‌های سیاسی موجب ادامه و تشدید اعتراضات شد. یکی از عوامل مهم بحران اقتصادی سودان کنار عدم وجود زیرساخت‌های نامناسب، جدا شدن مناطق جنوبی این کشور در سال 2011 بود.

ازآن‌جایی که عمده درآمد نفتی سودان وابسته به منابع نفتی است، با جداشدن مناطق جنوبی این کشور ضربه بزرگی به اقتصاد آن وارد شد؛ چرا که بیش از 70 درصد نفت سودان در همین مناطق واقع شده است. افزایش 70درصدی قیمت کالاهای اساسی در سودان موجب شکل‌گیری یک بحران معیشتی گسترده در این کشور شد.

بحران اقتصادی موجود در سودان زندگی میلیون‌ها نفر از مردم این کشور را دشوار کرده است و با کاهش ارزش پول ملی، میزان درآمد و قدرت خرید آنها نیز هر روز کمتر می‌شود.

800‌هزار کودک در سودان به‌شدت دچار سوءتغذیه هستند و مسئله مهم این است که این کودکان در مناطق جنگ‌زده نیستند بلکه در شرق کشور به‌سر می‌برند که در دهه اخیر از درگیری‌ها به‌دور بوده است، بنابراین ریشه سوءتغذیه در جنگ نیست و عمدتاً در عدم سرمایه‌گذاری در خدمات عمومی است. واقعیت غم‌انگیز دیگر این است که در سراسر جهان 58‌میلیون کودک از آموزش و پرورش محروم هستند که 2میلیون از آنها در سودان زندگی می‌کنند.

درصد بالای بی‌سوادی در سودان باعث شده است مردم در امور سیاسی و تشکلات اجتماعی داخل نشوند. با وجود برخی از مظاهر نوگرایی در سودان، خصوصاً از نیمه‌دوم قرن بیستم میلادی باید گفت اکثریت افراد این کشور را افراد بومی و با فرهنگ روستایی و عشایری تشکیل می‌دهند، این عوامل همراه با خصوصیات ویژه چون وسعت زیاد کشور، ضعف شبکه ارتباطی و عدم توسعه راه‌ها و عدم گسترش تحصیلات میان اقشار جامعه، موجب شده است دولت خدمات را خواسته یا ناخواسته در انحصار جمعیت نخبه درآورد که‌ درصد اندکی از جامعه سودان را تشکیل می‌دهند.

بر پایه شاخص گرسنگی جهانی، رتبه پنجم گستردگی گرسنگی به سودان رسید؛ کشوری که امید به زندگی میان مردانش 55ـ49 و برای زنانش 66ـ57‌سال است. طبق آمار جهانی نزدیک به یک‌پنجم جمعیت این کشور با درآمدی کمتر از 1 دلار در روز زندگی می‌کنند.

بعد از درگیری‌های اخیر در سودان سازمان‌های بین‌المللی درباره گسترش فقر و گرسنگی و بحران بهداشتی و غذایی در این کشور هشدار داده‌اند، در همین زمینه سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که تنها 16 درصد از امکانات بهداشتی در سودان هنوز کار می‌کند و انتظار می‌رود که شمار کشته‌های ناشی از بیماری،کمبود غذا، آب و خدمات پزشکی افزایش یابد.

در جدیدترین بیانیه سازمان ملل آمده است که درمان حدود 50 هزار کودک دچار سوءتغذیه شدید به‌دلیل درگیری‌های جاری قطع شده است و بیمارستان‌هایی که هنوز کار می‌کنند با کمبود تجهیزات پزشکی، برق و آب مواجهند و انتظار می‌رود این شرایط با تداوم درگیری‌ها بدتر نیز بشود.

انتهای پیام/+

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان