گاهی دلم برای سینما تنگ می‌شود

گاهی دلم برای سینما تنگ می‌شود

از سینمای معناگرای دهه‌های قبل تنها ماکتی باقی مانده که گاهی در کنار شلوغی‌های تبلیغاتی فیلم‌های بفروش روی پرده سینما دیده می‌شوند.

خبرگزاری تسنیم- امیرحسین مکاریانی

جریان سلیقه و موضوع سلیقه‌سازی پروسه‌ای نیست که بتوان آن را در یک ساحت مشخص بازشناسی و نتیجه‌ مشخصی از آن را بازگو کرد، اما آنچه مشخص است بعد از یک دوره فکری می‌توان نتایج آن را در عرصه‌های ایدئولوژیک به صورت برون‌داد‌های فرهنگی مشاهده کرد.

اگر امروز گلایه می‌کنیم که چرا فلان فیلم پر مخاطب است و آن دیگری که به مراتب ارزش‌های انسانی بیشتری در لایه‌های محتوایی خود دارد به محاق می‌رود باید به عقب برگردیم، به آن سالهایی که در خلا فیلمسازان حرفه‌ای و فلسفه‌دان در سینما و تلویزیون با دست خود مخاطب را به دست فضای مجازی می‌سپردیم و فرآیند تازه‌ای از سلیقه سازی را رقم می‌زدیم.

حالا با نسلی که طی 10 سال یا بیشتر سلیقه‌اش عوض شده چه کار می‌شود کرد؟! کجا می‌توان با شعار‌های سطحی و غر زدن‌های مجازی سلیقه تغییر کرده مخاطب را به جهت دیگری هدایت کرد، با کدام نیروی فکری و اندیشه‌ای؟

 آنچه امروز روی پرده سینما می‌بینیم نتیجه سلیقه‌سازی‌هایی است که پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام طی سال‌های اخیر انجام داده‌اند و مشخص است محتواسازان همین پلتفرم‌ها می‌توانند به سینمای رسمی کشور کوچ کنند و فیلم‌هایشان را با رقص بالماسکه بازیگران قدیمی سینما روی پرده ببرند. ایرادی هم به کار آنها نیست و به مخاطبشان محتوا می‌رسانند، مسئولان سینمایی هم سرخوش از فروش فیلم‌های سینما هستند و راضی از اینکه اقتصاد سینما رونق گرفته‌است.

پاسخ مسئولان سینمایی هم در منصفانه‌ترین حالت ممکن این عبارت خواهد بود: «به هر حال سینمای تجاری است دیگر!».

در سینما دیگر خبری از رویا نیست و چشم دست‌اندرکاران تنها به مبلغ فروش فیلم‌هاست

بله سینمای تجاری است؛ شوخی بزرگی که با سینما می‌شود همین عبارت است، سوال مهمتر این است که چرا تنها سینمای تجاری ایران است که به این قبیل فیلم‌ها محدود می‌شود، فیلم‌هایی که نمی‌توان آن را کمدی، طنز یا هر عنوان دیگری خطاب کرد. فیلم‌هایی که روایت آن تنها برای خلق موقعیت‌های خنده‌آور پیش می‌رود و هیچ هدف دیگری را در کنار آن پیگیری نمی‌کند. در سینما دیگر خبری از رویا نیست و چشم دست‌اندرکاران تنها به مبلغ فروش فیلم‌هاست و گویا چیز دیگری را نمی‌بینند. سینمای تجاری جهان تنوع ژانر بیشتری دارد و در آن به مخاطب امید، رویا و تفکر فروخته می‌شود.

حال و روز گیشه‌های امروز سینما را اگر مشاهده‌گر باشیم آنچه به مخاطب ایرانی فروخته می شود شوخی صرف است و کمدی موقعیت‌های لحظه‌ای.

حال و روز گیشه‌های امروز سینما را اگر مشاهده‌گر باشیم آنچه به مخاطب ایرانی فروخته می‌شود شوخی صرف است و کمدی موقعیت‌های لحظه‌ای.

 


جای تاسف اصلی این است که در کنار این کمدی‌موقعیت‌های اپیزودیک فیلم‌های محتواگرای خوبی هم روی پرده می‌روند اما همان غول اقتصادی که مسئولان سینمایی پزش را می‌دهند هیچوقت نخواهند گذاشت آنطور که باید فیلم‌های معناگرا به چشم مخاطبان بیاییند و دیده شوند.

وقتی در ساعات شلوغ سینما برای دیدن این فیلم‌ها راهی سالن می‌شوی سکوت و خلوتی سینما محزونت می‌کند و یاد سال‌هایی می‌افتی که با دوستانت منتظر روی پرده آمدن فیلمی از این دست بودی و برای گرفتن بلیط آن به دردسر می‌افتادی. حالا تنها روی صندلی روبه‌روی پرده نشسته‌ای و نمی‌توانی لذت کشف محتوای را در پشت هر سکانس با کسی به اشتراک بگذاری.

البته نباید سینمای معناگرا را با فیلم‌های جشنواره‌ای اشتباه گرفت و لزوما هر فیلمی که به جشنواره‌های سینمایی ورود می‌کند عنوان سینمای معناگرا را با خود به یدک نمی‌کشد و مرز بندی بین این اصطلاحات کار دشواری است. برای بیان اصلاحاتی چون سینمای معناگرا، سینمای تجاری، فیلم جشنواره و عناوین دیگر باید تردید داشت اما به هرحال مجبور به دسته‌بندی هستیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران