انقلاب تکنولوژی و هوشمندسازی صنایع در کشورهای حوزه خلیجفارس - آیا توسعه فناوری در کشورهای عربی تداوم می یابد؟
براساس شاخص های اعلام شده اخیر، شهر ابوظبی برای سومین بار متوالی بهعنوان هوشمندترین شهر جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا و چهاردهمین شهر هوشمند جهان شناخته شده است. با این حال فرایند هوشمندسازی در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با چالش هایی همراه است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، پس از آنکه با ظهور ماشین بخار، تولید مکانیزه شد و با ورود الکتریسیته به صنعت ایده تولیدات انبوه عملی گشت و در ادامه مسیر نیز رایانهها سیستم تولید را تا حدودی به صورت خودکار درآورند، اکنون با وقوع انقلاب چهارم صنعتی و ظهور هوش مصنوعی، روباتیک، ارزهای دیجیتال و... شیوه تولید در آستانه یک دگرگونی تمامعیار قرار دارد.
در این میان شیخنشینهای ثروتمند حاشیه خلیجفارس (از جمله امارات متحده عربی و قطر) نیز با آگاهی از این موضوع در سالهای اخیر در حال فراهمکردن زیرساختهایی در جهت هوشمندسازی صنایع و نهادهای خود بودهاند. این کشورها با بهکارگیری ارتباطات دیجیتال و هوش مصنوعی و نیز با مدیریت هوشمند منابع خود به دنبال تحقق مدرنیزاسیون در تمام عرصهها و بهتبع آن رشد تولید ناخالص داخلی، کار دقیقتر و باکیفیتتر بهدور از خطاهای انسانی و فرایند تولید ایمنتر و کمهزینهتر هستند.
آیا فرایند هوشمندسازی در کشورهای خلیجفارس موفقیتآمیز بوده است؟
بر اساس گزارش IMD Smart city index -اندیشکده مستقل سوئیسی- ابوظبی برای سومین بار متوالی بهعنوان هوشمندترین شهر جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا شناخته شده، ابوظبی در بین 141 شهر هوشمند جهان جایگاه سیزدهم و دبی جایگاه هفدهم را دارد. در همین گزارش ریاض نیز در جایگاه سیام کشورهای هوشمند جهان قرار دارد.
باوجودآنکه تقریباً همه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس اقدامات مهمی در راستای هوشمندسازی انجام دادهاند که در این راستا میتوان به طرح هوشمندسازی 300 کارخانه بحرینی تا سال 2026 و نیز برگزاری تمام هوشمند جام جهانی فوتبال سال گذشته توسط قطر اشاره کرد؛ اما عربستان و امارات در این زمینه پیشرو هستند و پیشبینی میشود تا سال 2030 حداقل 10 درصد از تولید ناخالص داخلی دو کشور مذکور از طریق هوش مصنوعی حاصل شود.
عربستان، هوش مصنوعی را در مهمترین صنایع خود از جمله «آرامکو»، در صنعت خودروهای الکتریکی و در فرایند آمادهسازی زیرساختهای گردشگری مانند پروژه دریای سرخ به کار بسته است و این مسئله با تمام اهمیت خود در مقابل پروژة تمام هوشمند «نئوم» عربستان بسیار ناچیز است. پروژة نئوم در تأمین منابع انرژی، حملونقل، فرایند اسکان، تجارت، گردشگری و دیگر ابعاد بهصورت کاملاً هوشمند اداره میشود.
امارات نیز علاوه بر حوزه گردشگری در زمینه صنعت و حملونقل نیز دست به هوشمندسازی همهجانبه زده است؛ این کشور قصد دارد تا یک دهه آینده سیستم حملونقل این کشور از طریق وسایل خودران اتفاق بیفتد و در سیستم تحویل بار نیز هواپیماهای بدون سرنشین را برای صرفهجویی در وقت و نیروی انسانی به کار گیرد.
علیرغم اینکه بر اساس آمار و گزارشها سهم خاورمیانه از اقتصاد هوشمند 15 میلیارددلاری جهانی تا سال 2030 تنها 2 درصد خواهد بود؛ اما کشورهای حوزه خلیجفارس برنامهریزی بلند مدتی در این زمینه دارند تا بتوانند از بازیگران اصلی جهانی در این زمینه پیشی بگیرند. گفته می شود نرخ رشد سالانه اقتصاد هوش مصنوعی در خاورمیانه بین 20 تا 30 درصد به ثبت رسیده که این نرخ رشد به رهبری امارات و سپس عربستان اتفاق افتاده است. در یکی از جدیدترین مصاحبهها، 62 درصد از افراد شاغل در کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بر این باور بودهاند که هوش مصنوعی حداقل در یکی از بخشهای سازمانشان به کار برده میشود.
به نظر میرسد کشورهای حاشیه خلیجفارس با بهکارگیری هوش مصنوعی در صنایع و دیگر حوزهها قصد دارند آینده خود را تاحدامکان از وابستگی به سوختهای فسیلی دور و به همان اندازه به استفاده از فناوری نزدیک کنند، این امر سبب افزایش بهرهوری، پایداری صنعتی، ارتقای اقتصاد دانشبنیان و نیز کاهش انتشار گازهای گلخانهای خواهد شد. بهعلاوه ازآنجاکه بیشتر شرکتهای حاضر در این کشورها فعالیتهای بینالمللی دارند، هوشمندسازی رقابتپذیری آنها را در عرصه بینالملل افزایش خواهد داد.
چه چالشهایی در مسیر هوشمندسازی وجود دارد؟
کاربست فناوری و هوش مصنوعی با وجود مزایای بیشماری که در رفاه و افزایش تولید دارد، معایبی نیز در سطوح مختلف فردی، اجتماعی، ملی و بینالمللی در بر دارد که اگر برای کاهش خطرات آن اقدام مؤثری صورت نگیرد عقبگرد جبرانناپذیری برای کشورها در پی خواهد داشت.
در سطح ملی دو مورد از مهمترین مسائلی که کشورهای حوزه خلیجفارس باید به آن توجه داشته باشند، معضل بیکاری و نیز مسائل امنیتی است.
هر چهقدر ماشینها پیشرفتهتر شوند جایگزین نیروی انسانی خواهند شد. باوجودآنکه صنایع هوشمند موقعیتهای شغلی تازهای نیز ایجاد میکنند؛ اما بسیاری از افراد برای بازآموزی و سازگاری با این شغلهای جدید دچار مشکل خواهند شد. این مسئله اهمیت نظام آموزشی کشور را آشکار میکند.
بهعبارتدیگر پیش از ورود تکنولوژی به صنایع، افراد باید برای مواجهه با این موقعیت تازه آموزش ببینند چرا که در صنعت هوشمند تنها نیروی انسانی متخصص است که قابلیت باقیماندن در سیستم کاری را دارا است، در صورت فقدان آموزش لازم و عدم تخصص نیروی انسانی، از یک سو کشور نیروی کافی برای بهکارگیری در صنایع خود را نداشته و از سوی دیگر با جمعیت کثیر بیکارانی مواجه خواهد شد که در صنعت هوشمند جدید جایی ندارند.
مسئلة بعدی خطرات امنیت سایبری است؛ هر چه اتصال بین سیستمها بیشتر شود خطر حملات سایبری هم بهتبع آن افزایش مییابد. حملاتی که ممکن است دادههای حساس را به خطر اندازد، موجب ضررهای اقتصادی گردد و یا به زیرساختهای حیاتی آسیب جدی وارد سازد؛ لذا سیستم امنیتی کشور پیش از هوشمندسازی باید برای تأمین امنیت و نیز مقابله با چالشهای امنیتی آمادگی کافی را کسب کند.
توجه به مواردی ازایندست سبب میشود تا برنامههای بلندمدت در زمینه هوشمندسازی نتایجی مثبت به بار آورد، آنچه بهعنوان آفت بهکارگیری فناوری شناخته میشود، عدم وجود زیرساختها و همراه شدن با موج جهانی بدون داشتن آمادگیهای لازم است که در نهایت پیامدهایی وخیم در پی خواهد داشت.
در مجموع به نظر میرسد که کشورهای حوزه خلیجفارس با هوشمندسازی حوزههای بهداشت، صنعت، آموزش، خدمات، تجارت، تراکنشهای مالی و... به دنبال دستیابی به رشدی پایدار در تولید ناخالص داخلی خود هستند. با این حال اتکا به درآمدهای حاصل از صادرات انرژی از یک سو و عقب ماندن از انقلاب چهارم صنعتی و بهتبع آن وابستگی به فناوری کشورهای توسعهیافته، موانعی جدی برای دستیابی به توسعة پایدار و تضمین رشد و رفاه اقتصادی برای نسل حاضر و آینده محسوب میشوند.
در مجموع می توان گفت فرایند هوشمندسازی در کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بهویژه عربستان و امارات اگرچه با سرعتی شتابان در حال پیگیری است، اما عدم توجه به زیرساختهای لازم در این زمینه و نادیدهگرفتن خطرات هوشمندسازی در بلندمدت تنها سبب آسیبهای جدی خواهد شد.
نویسنده: هدی یوسفی، کارشناس مسائل خلیج فارس
انتهای پیام/