جامع‌ترین عملیات دفاع مقدس به روایت حاج قاسم

جامع‌ترین عملیات دفاع مقدس به روایت حاج قاسم

الان بیش از ۳۰ سال از جنگ گذشته است، ۲۰۰ سال دیگر هم اگر بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمی‌توانند طرحی جامع‌تر از این عملیات طراحی کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با توجه به حضور مداوم حاج قاسم سلیمانی در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل در دوره حیات بابرکتشان بدون تردید روایت‌های دقیق و قابل توجهی از این دوران و حتی پس از آن داشتند که می‌تواند مبنی تولید بسیاری از تولیدات هنری قرار گیرد و برای نسل‌های جوانتر که در آن دوره حضور نداشتند مبنایی قابل اعتماد شناخته شود.

از این رو بیان واقعیات و ناگفته‌های ایشان از عملیات‌های مختلف با تعبیر بهترین، بزرگترین، جامع‌ترین برای چند عملیات و مقطع مختلف در دفاع مقدس با توجه به نقشه موفق رزمندگان در آن برهه‌های زمانی و موفقیت‌های کسب شده است و شاید توصیفات جامع شهید حاج قاسم سلیمانی گاهی بهترین تفسیر برای بخش‌های مهم جنگ تحمیلی است. در روایت‌های شفاهی به جا مانده از سردار شهید قاسم سلیمانی توصیف ایشان از جامع‌ترین عملیات دفاع مقدس قابل تأمل است. این روایت در ادامه می‌آید:

پیش از این سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات ثامن‌الائمه، عملیات طریق‌القدس و عملیات فتح‌المبین. دیگر زمینی در جنوب غیر از زمین خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتح المبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی ما برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت. لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد.

یکی از آن‌ها، طراحی عملیات بود. الان بیش از 30 سال از جنگ گذشته است، 200 سال دیگر هم اگر بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمی‌توانند طرحی جامع‌تر از عملیات بیت المقدس طراحی کنند. جامع‌ترین طرح بود. البته این طرح، طرح بسیار متوکلانه، متهورانه و شجاعانه‌ای بود. طرحی بیاید طراحی کند یک نیرو را نیمه شب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیش بینی بکند این نیرو بدون این که با دشمن درگیر بشود، 21 کیلومتر در شب پیاده روی بکند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز - خرمشهر. این خیلی در طراحی قدرت می‌خواهد، جسارت می‌خواهد چنین اقداماتی انجام بدهد.

خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بی‌نظیری بود. فکوری بود. هیچ دانشگاه و دانشکده نظامی نرفته بود، اما خدا در وجود این جوان یک دنیایی از فکر و شجاعت و توکل و قدرت بیان قرار داده بود. حسن باقری چیز عجیبی بود.

دوم، سرعت عمل بود. دشمن باور نمی‌کرد در چهلم عملیات فتح‌المبین این عملیات آغاز بشود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهره‌ها دیدنی بود. چهره‌های پر از دوده باروت، پر از خاک. یک گرده چند سانتی خاک روی همه این چهره‌ها نشسته بود. چهره‌هایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین حاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، اداره عملیات می‌کرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند و خسته. 20 روز شما حتی دو شبانه روز نخوابید. بیست و چند روز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون این که یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد. من دقیقاً چهره‌ها در ذهنم هست.

آمدیم کنار همین سه راه حسینیه. آن جا یک جلسه‌ای بود. یکی از شهدای محراب هم بود. مرحوم آیة‌الله مشکینی بود. بزرگانی حضور داشتند که بودند در قرارگاه کربلا و تا آخر عملیات هم، آن جا ماندند. وقتی این جلسه در آن جا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود. آن چشم‌ها دیدنی بود. آن گردن‌هایی که حرف نزده می‌افتاد به یک طرف، دیدنی بود و کسی واقعا نمی‌تواند آن حقیقت را نشان بدهد. آن جا باز همین حسن باقری یک اعجازی انجام داد.

بعد از سه راه حسینیه، این جا جنگ متوقف شد. دشمن سرسختی خیلی زیادی از خودش نشان می‌داد. فاصله کمی با عقبه خودش در این جا داشت. به دلیل خستگی فوق العاده بچه‌های رزمنده، همه فرماندهان بحث‌شان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم. دو ، سه هفته تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاق نظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما 20 روز است که به مردم می‌گوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی می‌خواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبت‌های حسن، جو جلسه را عوض کرد. سه شب عملیات صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند آن پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد.

من همیشه در ذهنم هست که در روز آخر عملیات چه شد، آن اتفاق معجزه آسا افتاد؟ بیش از 15 هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت 15 هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، 15 هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز، مسلح، در حالی که با عقبه خودش ارتباط دارد. این ها همه بیایند تسلیم بشوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخی‌ها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند.

من به این تذکر رهبر عزیزمان، این حکیم بزرگ برخورد کردم که یک جایی فرمودند این که خداوند می‌فرماید جاهدوا فی الله حق جهاد. حق جهاد این است که تو هرچه در چنته ات است، هرچه در توانت است، ولو این که توان تو دودرصد باشد، پنج درصد باشد، اما همه آن پنج درصد را به میدان بیاوری. اگر تو آن پنج درصد را به میدان آوردی، آن وقت خدا آن 95 درصد را شاملت خواهد کرد. آن وقت این معنای ان تنصرالله ینصرکم خواهد شد.

آن صحنه عملیات بیت‌المقدس همین بود. هرکه هرچه در بساطش بود از توی اردوگاه‌ها جمع کرد، آورد. همین آدم‌های خسته، با همین امکانات محدود خودشان حمله کردند. خدا چه نشان داد به دشمن؟ آن قدر عدد اسرا زیاد بود که توصیه همه فرماندهان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چرا که بچه‌های ما توی آن‌ها گم می‌شدند. تخلیه آن‌ها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون می‌آمدند و اسرا را می‌بردند و تخلیه می‌کردند.

در جنگ ما، یکی از جامع‌ترین صحنه‌هایی که می‌توان خودش را به اندازه یک جنگ به نسل‌ها ارائه کرد، عملیات بیت المقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارت های حمدگونه بر زبان امام(ره) جاری شد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران