به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، در دل هر مادر شهیدی داغی نهفته است که هیچ واژهای توان توصیف آن را ندارد؛ اشکهای شبانه، نگاههای خیره به قاب عکس و سکوتی که فریاد میزند، همه و همه نشانی است از صبری آسمانی.
همسرانی که نبودنِ مرد زندگیشان را تاب میآورند، مادرانی که فرزند را به آغوش خاک سپردهاند، ستونهای پنهان امنیت این سرزمیناند؛ امنیت امروز ما و آرامشی که در کوچه پس کوچههای این وطن جاری است، ریشه در همان اشکها و صبوریها دارد. اگر آنان ایستادگی نمیکردند، ما امروز آسوده نمیزیستیم.
به احترام دلهای شکسته و قامتهای خمیده اما استوارشان باید قامت راست کنیم و قدردان باشیم؛ این امنیت وامدار عشق و داغ و صبرِ مادران و همسران شهداست.


اینجا؛ سرزمین میرزاکوچکخان، دیار هشت هزار شهید قهرمان و در اجلاسیه شهدای زن ایثارگر استان؛ مادری با قامتی خمیده آهسته قدم برمیدارد؛ عصا و تسبیح در یک دست و گره چادرش در دست دیگر. این حقیقت را با چشمانتان خوب ببینید.
زنی است از تبار صبوری، دلش پر از داغ اما نگاهش پر از وقار. سالهاست که شهیدش را به خاک میهن سپرده و هنوز هر صبح، گلی تازه روی قاب عکسش میگذارد؛ گویی که هنوز با او حرف میزند، گویی هنوز صدایش را میشنود.
داغ شهید، کمرش را خم کرد، اما دلش را نه! هر خط چین روی صورتش، حکایتیست از جنگیدن در خاموشی، از مقاومت در سکوت.. یاد شهیدش او را سر پا نگه داشته و میداند امنیت این سرزمین با خون شهید و صبر او آمیخته شده است؛ او را فقط یک زن داغدیده نبین او ستون بیصدای این خاک است.


در عجبم از راز خلقت گل سرخ؛ چگونه قطرههای خون عشق را به این همه زیبایی و دلفریبی تبدیل کرده است؟..گل سرخ، گویی زبان خاموش شهیدان است...آینهای از جانفشانی و دلدادگی که در خاک افتاده و به آسمان رسیده است.
گل سرخ حالا قصیدهای شده از خون و عشق، از آنانکه رفتند و جاودانه شدند، پس در هر گلبرگ سرخ، قلبی زنده است، قلب شهیدی که هنوز میتپد ... شهدا زندهاند.
دلنوشته از: معصومه پاداش ستوده
انتهای پیام/