تأملی بر بایسته‌های تکامل فقاهت

به گزارش خبرنگار حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم،  آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری در آیین افتتاحیه مدرسه تکامل فقاهت به بایسته‌های تکامل فقاهت پرداخت و گفت: تفقه غیر از فقه است؛ یعنی روش فقاهت و روش اجتهاد باید تکامل پیدا کند و به نقطه کمال خودش برسد و برای اینکه این تحول اتفاق بیفتد روش‌هایی پیشنهاد شده؛ برخی پیشنهاد تکامل منابع را می‌دهند، بعضی پیشنهادشان این است که با همین روش فقاهت و همین منابع، مسائل جدید را بشناسیم و عناوین را بر مسائل جدید تطبیق دهیم که شیوه متداول فقه معاصر همین است. برخی هم پیشنهاد تحول در روش فقاهت می‌دهند که به نظر ما این صحیح است و نمی‌شود منابع فقه را بر آن افزود.  

چگونگی مواجهه با مسائل مستحدثه

آیت‌الله میرباقری با بیان اینکه درباره ضرورت تکامل می‌شود از زوایای مختلف بحث کرد، ابراز داشت:‌ مسائل مستحدثه مثل نظام سرمایه‌داری عواملی دارد که جدید است؛ مثل بانک و بورس و... . این وظیفه دستگاه فقاهت است که برای مکلف تعیین تکلیف کند که چگونه با این مسائل مستحدثه مواجه شود. وقتی سطح موضوع تفاوت پیدا می‌کند نحوه مواجهه ما هم تغییر می‌کند؛ مثلا در تنظیم قانون اساسی سطح تفقه باید متفاوت باشد. شیوه تفقه در آن جا غیر از تفقه در موضوع جزئی است.

او ادامه داد: آیا تفقه همیشه باید در سطح موضوعات خرد باقی بماند یا باید ارتقا پیدا کند؟ از این ناحیه، موضوع را در سه سطح می‌شود مورد مطالعه قرار داد که رسیدنش در هر سطحی قواعد خودش را دارد و احکام این موضوع هم است؛ مثلا ازساده‌ترین موضوع، از یک وسیله حمل و نقل که ممکن است سؤال کنید که استفاده از اتومبیل جایز است یا نه؟ این یک سطح است؛ یک موقع این موضوع را در نظام موضوعات می‌بینید و می‌گویید مجموع روابط اجتماعی چطوری باشد تا حمل و نقلش چگونه باشد و مجموعه روابط اجتماعی را متناسب با سطح نظام تولی می‌بینید. این هم نوعی بررسی کردن است. راجع به همین اتومبیل است، اما نسبتش را با بقیه موضوعات می‌بینید.

تکامل و روش بررسی احکام موضوعات

وی افزود: اگر از تکامل بحث می‌کنیم که مثلا اگر بخواهیم ابزار ارتباطات را بهینه کنیم به چه سمت باید برویم، در تمدن مادی هم همین کار را می‌کنند، واقعا برای آن حکم صادر می‌کنند و برای بهینه کردن این موضوعات برنامه‌ریزی دارند. آیا روش پاسخ‌گویی به این‌ها یکی است؟ می‌شود با روشی که احکام موضوعات را بررسی می‌کند، با همان، نسبت بین موضوعات و نظام اولویت را تعیین کرد؟ با همان ابزار و روش می‌شود حکم بهینه این موضوعات را معین کرد؟ اگر از نظر موضوع شناسی بحث کنیم، موضوع را در سطوح مختلف می‌توان دید. سطح موضوعات گاهی خرد است و گاهی موضوعات کلان موردنظر است؛ مثلا می‌گویید نظام سرمایه‌داری حکمش چیست و مسیر تحولاتش چگونه باید باشد تا بتوانیم به نظام اسلامی برسیم. بالاتر این است که ما با یک تمدنی مواجه هستیم، حکم این تمدن چیست؟ اگر بخواهیم این تمدن در حال تحول را هدایت کنیم، چگونه باید هدایت کنیم؟ هم سطح موضوع متفاوت می‌شود هم نحوه مطالعه موضوع.

استاد سطح عالی حوزه با طرح این سؤال که جایی که موضوع کوچک را مطالعه می‌کنید تا جایی که درباره پدیده بزرگ مثل تمدن جدید صحبت می‌کنید، نحوه رسیدن به حکمش یکی است یا نه؟ تصریح کرد: مثلا وقتی رهبر انقلاب امری به نام انقلاب اسلامی را مطالعه می‌کنند، می‌گویند مسئله‌ای که با آن مواجه بودیم تمدن عرفی غرب بوده، نه صرفا محصولات این تمدن. خود این تمدن مسئله ماست. این تمدن آرام آرام دامنه خودش را گسترش داده، اسناد بین‌المللی را به تصویب می رساند. با این تمدنی که بنیان‌هایش عرفی و غیر دینی است چه کار باید کرد؟ پاسخی که ایشان می‌دهد این است که ما در قبال این انقلابی که در غرب، مبتنی بر گرایش‌های مادی اتفاق افتاده و عقلانیت سکولار رشد کرده باید انقلابی می‌کردیم که دینی و اسلامی باشد. نفس این نحوه مواجهه و بعد، انقلاب اسلامی باید به نظامی منتهی شود و بعد، حکمرانی و دولت فراگیر اسلامی و جامعه‌سازی و تمدن‌سازی؛ یعنی مواجهه با یک تمدن این است که در قبال آن، مسیر ساخت یک تمدن دیگر را دنبال کنید.

فقه در شرایط یا فقه شرایط‌‌‌‌ساز

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی درباره فقه پاسخ‌گویی به موضوعات در شرایط و فقه شرایط‌ساز، این سؤالات را مطرح کرد که آیا شرایط‌سازی از عهده فقه خارج است؟ فقط باید دیگران، شرایط را ایجاد کنند و با آن مواجه شویم؟ پول حقیقی تبدیل به اسکناس و بعد تبدیل به اوراق اعتباری و... و یکی‌یکی پاسخ بدهیم یا حادثه‌ساز باشیم و نظام موضوعات جدیدی بسازیم؟ ممکن است کسی بگوید همان اولی کافی است؛ ما باید وظیفه خودمان را طلب کنیم. آیا دین همین کار را می‌کند یا کارش شرایط‌سازی است؟

وی تصریح کرد: تمدن رقیب ما در این دوران کارش این است که متناسب با مقاصد و مبانی خودش حوادث را شکل می‌دهد؛ تحولات را مدیریت می‌کند و هر روز یک مسئله جدید در عرصه سیاست و اقتصاد ایجاد می‌کند. برای تحولات حکم می‌دهد و آرام آرام در سطح جامعه بین‌الملل هم تسری می‌دهد؛ اسناد توسعه 2030 را در 17 موضوع اساسی تنظیم می‌کند و به صورت بین‌المللی اجرا می‌کند. آیا شما باید بنشینید تا دائما آن‌ها حکم بدهند یا دین هم می‌تواند رهبری حوادث را به عهده بگیرد؟ اگر می‌خواهد رهبری حوادث کند، با همان فقاهتی است که پاسخ مسائل مستحدثه را می‌دهد؟ یک چیزی را قبول داریم که منابع فقهی ما توسعه‌پذیر نیستند، نمی‌شود منبع اضافه کنید. اصل روش فقاهت ما که روش تعبد است، وحی است. بر اساس تعبد و قاعده‌مندی و تفاهم بین نخبگان علمی روش تفقه شکل می‌گرفت. روش فقه جواهری همین است. 

عضو مجلس خبرگان رهبری با طرح این سوال که آیا از وظیفه انسان در شرایط، یا انسان شرایط‌ساز بحث می‌شود، گفت: زمانی استفتایی شده بود که این ساختمان‌های جدیدی که ساخته می‌شود، صدای خانم‌ها به راحتی منتقل می‌شود. پاسخ داده بودند بهتر است این‌طوری ساخته نشود. یعنی سؤال از شرایط‌سازی است، پاسخ‌گویی از انسان در شرایط‌؛ می‌شود شرایطی را ساخت که رعایت تقوا سخت بشود. فقه شما فقط فقه پاسخ‌گویی به وظایف انسان در شرایط است یا فقه شرایط‌ساز‌؟

وی در ادامه خاطرنشان کرد: شهر ساخته می‌شود و اقتضائاتی دارد، بعد می‌گوییم انسان چگونه در این شهر زندگی کند؟ یا شهر را طوری بسازیم که اقتضائات تقوا در آن رعایت بشود. شهر را مدرن می‌کنید، هیچ کجا هم مناسبت اقشار را رعایت نمی‌کنید، بعد وقتی به پوشش می‌رسد، می‌گویید در این شرایط پوشش خانم‌ها غیر از پوشش مردها است؛ پس چرا قبلش جنسیت اصلا مطرح نیست؟ شرایط را طوری می‌سازید که حفظ حجاب و عفت دشوار می‌شود. این که شرایط را طوری بسازیم که عفاف و حجاب در آن ممکن شود یا نه، از اشتغال وتحصیل و ...؛ یا اینکه نه؛ شهر که این‌طور هست، خانم در این شهر باید چه کارکند؟ سؤال می‌کنم اگر حکومت داشته باشیم و نداشته باشیم فرق می‌کند؟ حکومت، شهر را سکولار بسازد، بعد فقه بگوید وظیفه این انسانی که در این شهری که همه چیزش زمینی است، چگونه آسمانی و با شریعت زندگی کند؟ یا نه، حکومت چگونه بسازد که زندگی دینی میسور باشد؟

شرایطسازی از زاویه‌ای دیگر

استاد میرباقری از زاویه دیگر به این مسئله پرداخت و گفت: موضوع را چه می‌بینید؟ خُرد یا ساختارهای اجتماع یا تکامل ساختارها؟ موضوع‌ را شرایط می‌بینید یا می‌خواهید شرایط‌سازی کنید؟ مکلف شما مکلفی است که فقط می‌تواند کیفیتی را اتیان کند یا ترک کند یا انسانی است که قدرت خلاقیت دارد و مناسبات جدید ایجاد می‌کند؟ الان بشر همین کار را کرده است. این انسان خلاق که دائما در حال کیفیت‌سازی جدید هست، این اراده‌ای که صرفا اتیان یک کیفیت را نمی‌کند، اختیارش فقط در این سطح نیست، در حد خلاقیت و نوآوری و کیفیت جدید است؛ آیا فقه فقط می‌خواهد به انسان دراین سطح حکم بدهد که چه چیزهایی را اتیان کند یا نکند یا اراده‌های خلْاقی که کیفیت‌های جدید می‌سازند را هم می‌خواهد در خلاقیت‌شان راهبری کند؟ می‌خواهد بگوید حادثه را چطوری خلق بکن. دنیای مادی این کار را می‌کند؛ یعنی تحولات را مدیریت می‌کند. آیا دین هم می‌خواهد حکم برای این خلاقیت بدهد یا نه؟

او در ادامه گفت: اگر شما مأموریت دین را فقط پاسخ‌گویی به مسائل مستحدثه بدانید، فقهش متناسب با اوست، حکمش هم متناسب با اوست. آیا اراده خلاق انسان‌ها که کیفیت جدیدی را خلق می‌کند را دین می‌خواهد راهبری کند؟ تمدن مادی راهبری کرده و متناسب با مقاصد خودش ساخته؛ بلکه این خلاقیت‌ها را در سطح جهان راهبری کرده است. الان 17 سند بزرگ بین‌المللی برای 2030 تصویب کردند، در همین هم تحول ایجاد می‌کنند که شئون مختلف جامعه جهانی را در افق 2030 هماهنگ کنند. این راهبری شرایط می‌کند؛ آن هم نه در مقیاس یک موضوع، همه ارکان جامعه را با همدیگر می‌بیند، شهر می‌سازد و برای هر کدام از نیازهای متنوعی که برای انسان در شهر تعریف می‌کند، طراحی می‌کند. این طراحی‌ها را درون یک طرح بزرگ منسجم می‌کند.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی ابراز داشت: منابع و روش کلی فقه شرایط ساز با فقه پاسخ‌گویی به وظیفه انسان یکی است؛ اما اصول و قواعدش هم یکی است؟ جنس مسئله‌ها یکی است؟ آیا مکلف در سطح فاعل تبعی با مکلف در سطح خلاقیت و ایجاد حادثه‌ها راهبری‌اش یک‌گونه است؟ این‌ها مسائلی است که به طور جدی در راه تحول فقه مطرح است. به تعبیر دیگر ما اگر از تحول فقه بحث کنیم باید ببینیم دین چیست و سطح اختیاری که می‌خواهد حکم صادر کند چیست؟ اگر دین، قواعد پرستش خداوند متعال است، در کدام عرصه‌هاست؟ فقط در رفتار ظاهری انسان یا در عرصه اندیشه و فکر هم اختیار انسان را راهبری می‌کند؟ واحد هدایتش فقط فرد است یا اراده‌های بزرگ را راهبری می‌کند؟ آیا فقط جامعه را رهبری می‌کند یا تکامل اجتماعی را هم راهبری می‌کند؟ الان دستگاه مادی همه اینها را راهبری می‌کند.

تحجر و انفعال؛ دو اتفاق نامبارک

وی با اشاره به اینکه ممکن است دو اتفاق نامیمون بیفتد، تصریح کرد: یکی تحجر است که فهم ما از دین همین است و بقیه را واگذارکنیم. ما دین را از آن مناصب عزل می‌کنیم، آنها عقلانیت سکولار و طواغیت را نصب می‌کنند. این تحجر است! امر نامیمون دیگر این است که در صورت مواجهه با این تمدن، منفعل شویم و خودمان را با این‌ها هماهنگ کنیم. اول درسطح موضوعات و بعد اعتقادات.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: قبلا در بیرون حوزه اتفاق می‌افتاد، الان چون حوزه در تعامل با دنیای مدرن قرار گرفته، زمینه آن در حوزه هم برنامه‌ریزی می‌شود و عده‌ای هم دنبال می‌کنند که ما تفقه خودمان را در برابر تمدن غرب منفعل کنیم؛ یعنی دین‌داری با تجدد هماهنگ شود. به تعبیر دیگر قرائتی از اسلام را ارائه کنیم و از دل حوزه بیرون بیاید که توسعه‌پذیر است، توسعه به مفهموم غربی، نه پیشرفت. این اتفاقی است که در حال روی دادن است و اندیشه‌های حوزوی به این سمت می‌رود. انفعال هم گاهی در مقابل محصولات است و گاهی هم در مقابل نظام مفاهیم غرب است.

آیت الله میرباقری با اشاره به اینکه وقتی دولت مدرن آمد، طبیعتا حوزه در خیلی از امور از مرجعیت افتاد، گفت: یکی ازکارهایی که کردند این بود که دانشگاه معقول و منقول زدند که فقه و فلسفه را هم از حوزه بگیرند و در دانشگاه ببرند. آرام‌‌‌آرام روش‌های دانشگاهی غربی حاکم شد؛ مثلا در بحث حدیث و پیشینه آن و... . کم‌کم روش مستشرقین در این مجامع آمد و با یک شیب ظریفی در حوزه می‌آید. این سرمایه حدیثی را با روش تحقیق مستشرقین سست می‌کند. این انفعال است. انفعال یک موقع در یک مسئله فقهی است و یک موقع در روش فقاهت است. این انفعال در روش فقاهت و یک موقع از طریق گسترش منابع اتفاق می‌افتد.

او افزود: ما حتما نیاز به تحول، گسترش در فقه و تکامل فقاهت داریم. اگر بخواهید فقه را در سطح سرپرستی حیات اجتماعی ارتقا ببخشید و در سطح حادثه‌سازی بزرگ قرار بدهید باید دستگاه ولایت حقه بر اساس تفقه انجام بدهد. ولی تکامل فقاهت نباید همراه با انفعال باشد. همین‌طور که تحجر بد است که آدم بگوید دین این احکام را ندارد و دین را از سرپرستی رشد حیات اجتماعی انسان معزول کند ، انفعال هم بد است که تکامل عرفی را بپذیرد و در دستگاه تفقه دینی نفوذ بدهد؛ چه در حد مسائل و چه در حد گسترش منابع و چه در حد روش. یعنی روش‌های هرمونتیکی را بیاورد و سر و سامانی بدهد تا فهم ما از تفقه تابع شرایط و تکنولوژی بشود.

دین و جایگاه آن

استاد سطوح عالی حوزه علمیه درباره نگاه ما به دین و جایگاه آن وقتی می‌خواهد سرپرستی کند و احکامی که می‌دهد در چه ترازی است، گفت: این دین‌شناسی قبلش به شأن شارع بر می‌گردد که شارع کیست؟ شارع قانونگذار است؟ مولای عرفی است؟ الله عالم است؟ دین می‌خواهد نسبت بین خدا و ما را تنظیم کند؟

آیت الله میرباقری تصریح کرد: اگر شارع، اله عالم است و دین ابزار جریان الوهیت او و سرپرستی او نسبت به عباد است و دین‌داری مناسک پرستش اوست، خب دین حداکثری می‌شود. همه قوای ما باید به پرستش خدا مشغول باشد. دین تعطیل نمی‌شود و سرپرستی می‌شود. اگر دین سرپرستی نکند دیگران سرپرستی می‌کنند. بعد نتیجه این می‌شود که حالا اگر دین این است، حکم چیست؟ حکم برای سرپرستی رشد بندگی خدا در عالم است. خب اگر بگویید بندگی چه ربطی به زندگی دارد؟ همه حیات باید بندگی بشود. دامنه پرستش را وقتی تعریف کنید، همه عرصه حیات، عرصه بندگی است.

خبرنگار: بابک شکورزاده

انتهای پیام/