حجت الاسلام سید صالح پورمند، معاون پژوهش تبلیغ مؤسسه انوار طاها، در گفتوگو با خبرنگار گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم، به بررسی پیشینه تاریخی رابطه ادیان با دانش پرداخت و بیان کرد: ما تا رابطه مسیحیت با دانش را ندانیم، بسیاری از گرهها در ذهنمان خواهد ماند. در مسیحیت پرداختن به دانش بهگونهای بوده که گفته میشد که چرا ضد تورات و انجیل حرف میزنید و آن تقابل دین و دانش را در قضیه کلیسا و مسیحیت میبینیم نه در دین اسلام که امروزه یکی از مهمترین تبلیغات اسلام هراسی را با عنوان تقابل اسلام با دانش عنوان میکنند. اصولا غرب هر چیزی که خودش مرتکب شده باشد را به دیگران منتسب میکند، او خودش در گذشته نسلکشی فجیع را علیه سرخپوستان انجام داده است ولی ترور و خشونت را به اسلام و مسلمانان نسبت میدهد.
وی در ادامه به اشتباه محاسباتی رایج در مسأله دین و دانش اشاره کرد و اظهار کرد: در روند تحقق تمدن نوین اسلامی که یک مسأله آرمانی انقلاب است، لاجرم هستیم که دهههای زیادی را بر روی دین و دانش کار کنیم تا به تحقق آن نزدیک شویم؛ اما این قضیه که گفته شود ما ضد دانش نیستیم یک جنگ شناختی است، ما اتفاقا باید بگویم که اصل علم و دانش در نزد ماست. آن دورهای که ما در اوج تمدن اسلامی بودیم و دانشمندان ما مرزهای علم را جابهجا میکردند، حالا نباید به اینجا برسیم که بگویم نخیر اسلام و تشیع با دانش مخالف نیستند.
استاد حوزه و دانشگاه بر این اعتقاد است که اگر به این شبهه دامن بزنیم، بهگونهای تلقی میشود که انگار واقعا یک چنین تقابلی بین دین و دانش بوده و در حال توجیه کردن آن هستیم، و در ادامه افزود: پس باید چه کنیم؟ رهبر معظم انقلاب در حوزه تمدنی دو نکته بسیار عمیق و راهبردی دارند که کوتاه هم به آن پرداختند. یکبار در نمایشگاه کتاب ایشان دیدند که ناشری یک کتاب ایرانی را به عربی ترجمه کردهاند و فرمودند که ما در تلاش هستیم که کتابهای فارسی، مرجعیت و کتاب اول دیگر کشورها بشود! در یک جای دیگر هم ایشان صراحتا بیان میکنند که آرزوی بنده برای ایران این است که اگر کسی در دنیا بخواهد علم و دانشی را یاد بگیرد مجبور باشد که حتما فارسی را بیاموزد.
وی مقوله دین و دانش را در اندیشه رهبری مرتبط با حوزه تمدن دانست و تأکید کرد: در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب دین از دانش جدا نیست و اکثرا با حدیث العلم سلطان بحث را بیان میکنند؛ یعنی این دو مقوله بههمپیوسته هستند. غرب قائل است که بعد از انقلاب صنعتی فرانسه، دنیا بهطور کامل در پیشرفت وامدار ماست و وقتی بخواهد پیشرفت و فناوریهای کشورهای دیگر را تقسیمبندی کند، میگوید که فلان کشور در عرصه مثلا فلان جنگنده نسل چهارم است یا نسل پنجم را داراست. بالاخره ما هم در چنین فضایی تنفس کردهایم و ناچار هستیم که در این رقابت پیشرفت تکنولوژی و فناوری اطلاعات جلو برویم ولی از آن طرف هم باید ابتدا برای شناخت خود تمدن نوین اسلامی که اصلا چه چیزی هست و چه چیزی میخواهیم باشد بحث کنیم و سپس برای استقرار تمدن نوین اسلامی تمام قوای خود را به کار بگیریم.
حجت الاسلام پورمند با اشاره به روند ایجاد تحولات عظیم در دنیا گفت: وقتی ائمه و بزرگان به خواندن تاریخ با تأکید سفارش میکنند، دلیلش این است که تمدنها و شکلگیریها و فروپاشیهای آنها را متوجه بشویم. ما در تحولات بسیاری مشاهده میکنیم که مثلا براساس یک خط یا نیم خط از مارکس یک تحول عظیم یا یک تمدنی شکل میگیرد و مابقی مسائل اضافه بر آن یک خط میشود، یا به همین شکل برای لیبرالیسم و...! حالا ما که مملو از جملات و بیانات ژرف قرآن کریم و حضرات معصومین هستیم نباید برای جهانی شدن و نجات بشریت از دست تمدنهای ضد بشری مانند تمدن فرعون و تمدن عربهای جاهلی و تمدن غرب فعالیتی داشته باشیم؟
وی در ادامه افزود: بهعنوان مثال شما با همین یک خط که میفرماید هر چیزی که خودت میپسندی بر دیگران هم بپسند، با همین جمله میشود یک تحول بزرگی را رقم زد؛ اما متأسفانه به آن توجه نمیشود. یا بهعنوان مثال حدیثی که میفرماید اگر سه تا همسایه از تو راضی بودند تو از اهل بهشت هستی، همین یعنی یک شبکه بزرگی برای رعایت حقوق اجتماعی شکل بگیرد. وقتی میگویم بعضی از تحولات و تمدنها براساس یک خط شکلگرفتهاند و بعدش مابقی مسائل به آن اضافه شده است یعنی همین، یعنی همین یک روایت را بگیری و بعد مابقی را تکمیل کنی و با این تفاوت که ما در تکمیل تمدن نیز سرشار از آیات و احادیث هستیم.
معاون پژوهش تبلیغ مؤسسه انوار طاها به معایب تفکیک بین دین و دانش اشاره و تصریح کرد: ماحصل این تفکری که قائل به تفکیک بین دین و دانش است، جدایی حوزه و دانشگاه است و این جدایی باعث میشود که ما مشاهده کنیم که علوم دانشگاهی سکولار و غیرالهی هستند و علوم حوزوی غیرکاربردی شدهاند. حالا شاید برخی از این کلام خوششان نیاید ولی با یکیشدن حوزه و مدرسه و دانشگاه میتوان بسیاری از این مشکلات را حل کرد. همان گونه که در سالیان قدیم فقط حوزه علمیه داشتیم که هم نیازهای عصر خود را درک میکرد و هم در جامعه کاربردی بود. حال شاید گفته شود که شما اسم دانشگاه را تغییر بدهید؛ مثلا گفته شود که دانشگاه علمیه یا هر اسم دیگر! اما باید گفت که این مشکل فقط از اسم نیست بلکه علومی است که در آن تدریس میشود. برخی از این علومی که الان وجود دارد تناقضزاست و مشکل ایجاد میکند.
وی با اشاره به برخی از افتخارات دانشمندان مسلمان عنوان داشت: در بحث فلسفه میبینیم که وقتی حوزه آمد و پرچم فلسفه را بهدست گرفت، شبهات فلسفه غرب در جامعه نتوانست رواج پیدا کند. حالا آیا علم عالی به این سختی را که حوزه توانسته جوابگو باشد، یعنی نمیتواند پاسخگوی فیزیک، شیمی و ریاضی هم باشد؟ مگر سالروز خواجه نصیرالدین طوسی به اسم روز مهندس نیست؟ یا سالروز شیخ بهایی به اسم روز معمار نیست؟ یا غیاثالدین جمشید کاشانی در نجوم را نداشتیم؟ در همه علوم کاربردی که نگاه میکنیم ما در قدیم دانشمند دینشناس داشتهایم؛ از جمله جابر بن حیان، ابنسینا، ابوریحان بیرونی، خوارزمی و... که سالیان سال در دانشگاههای اروپا و کشورهای دیگر کتب ابنسینا مورد استفاده قرار میگرفته و جالب است که بعد از آمدن صنعت چاپ اولین کتاب چاپی انجیل بود و دومین کتاب، قانون ابنسینا بوده است.
استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: چنین چیزی را ما از دست دادهایم و لازم است با تلاش بسیار زیاد و ایجاد تحول در دستگاههای مختلف به آن دوران برگردیم. ایران معدن منابع انسانی دنیاست که کمتر کشوری چنین ظرفیت و توانمندی تربیت دانشمندان علمی و ادبی را داشته است؛ اما چرا دیگر امثال حافظ، ابنسینا و خوارزمی و... را نداریم که این مسأله برمیگردد به دستگاه علمی و آموزشی کشور که لازم به تغییر و تحول تمدنی در آنها است.
انتهای پیام/