به گزارش گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم، دکتر مریم منصوری، عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد، در ابتدای سخنان خود با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای مقاومت، بهویژه زنان شهیده در جبهههای مقاومت اسلامی، اظهار کرد: امیدواریم همه ما ادامهدهنده راه شهدای مقاومت باشیم و بتوانیم از این مسیر الهام بگیریم.
وی در ادامه تصریح کرد: بحث خود را از منظر تاریخی و مابعد تجدد، بهویژه از دوران روشنگری و رنسانس آغاز میکنم؛ چراکه برای فهم نسبت زن و مقاومت در جهان معاصر، باید ریشههای فکری و معرفتی نگاه غرب به زن را بررسی کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد گفت: در ادبیات غربی پس از رنسانس، زن در حوزه خصوصی تعریف شده و هویت او به بدن، طبیعت و امر طبیعی پیوند خورده است؛ در حالیکه مرد، به دلیل برخورداری از عقلانیت، فرارونده از طبیعت و متعلق به حوزه عمومی و سیاست معرفی شده است. این دوگانهی زن-مرد، بر مبنای تقابل شکل گرفته و از همان آغاز بحرانزا بوده است.
وی افزود: در تفکر مدرن غربی، عقلانیت حاکم، عقل مردانه است؛ و انسانِ معیار در این جهانبینی، مرد سفیدپوست اروپایی است که نماد پیشرفت و تمدن به شمار میآید. در نتیجه، زن و دیگر گروهها به عنوان دیگری در حاشیه قرار گرفتهاند و از عاملیت تاریخی محروم ماندهاند.
دکتر منصوری با اشاره به نقش استعمار و عقلانیت ابزاری در استمرار این نگاه، گفت: تمدن غربی با اتکا بر عقلانیت مردانه و سرکوب بدن و طبیعت، نظمی ایجاد کرد که در آن زنان صرفاً در قالب نیروی کار و در ذیل منطق مردانه صنعت و سرمایه تعریف شدند. حتی در پوشش زنان نیز این منطق سرکوبگرانه تداوم یافت؛ چنانکه برخی جامعهشناسان غربی مانند ترنر به تأثیر این پوششها بر اختلالات هورمونی و روانی زنان در قرن نوزدهم اشاره کردهاند.
وی خاطرنشان کرد: در آثار متفکرانی چون فروید، وبر، فوکو و مارکوزه، رفتهرفته نقدی نسبت به این عقلانیت سرکوبگر شکل گرفت و مسأله دیگری مطرح شد. از نیمه قرن بیستم، عاملیت به گروههای حاشیهنشین، از جمله زنان و رنگینپوستان، داده شد و نوعی مقاومت علیه نظم مدرن آغاز گردید. اما این مقاومت عمدتاً سلبی بود؛ یعنی نفی نظم موجود بدون ارائه بدیلی مثبت.
وی با تأکید بر اینکه غرب حتی در مواجهه با مقاومتهای درونی خود، همچنان گرفتار همان عقلانیت سلطهگر است، افزود: در متون فکری متأخر غربی، مقاومت به مثابه اعتراض به نظم حاکم مطرح میشود، اما فاقد نظم بدیل است. این در حالی است که الهیات مقاومت در سنت اسلامی، نه تنها وجه سلبی ندارد، بلکه مبتنی بر عقلانیتی ایجابی و الهی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد سپس با اشاره به نسبت زن و مقاومت در سنت اسلامی گفت: در جهانبینی اسلامی، دوگانهی تقابلی زن و مرد وجود ندارد. نسبت این دو، نسبت زوجیت است، نه تقابل. در این نگاه، مقاومت فقط نه گفتن به سلطه نیست، بلکه آفریننده نظم بدیل الهی است. مقاومت اسلامی در سطح جنسیتی نیز تکجنسیتی نیست و سرکوب هیچ جنسیتی را در خود ندارد.
وی افزود: در الهیات مقاومت اسلامی، زن بخشی فعال از عقلانیت و نظام اجتماعی است؛ نه در حاشیه و نه در تقابل با مرد. زن در این نظم، از بدنمندی و طبیعتگرایی خارج میشود و در عین حفظ حجاب و عفاف، در عرصه عمومی حضور فعال دارد. عاملیت زن مسلمان هم در وجوه مستور، مانند مادری مسئولانه، و هم در وجوه اجتماعی و سیاسی نمود دارد.
دکتر منصوری با اشاره به مصادیق مقاومت زنان در غزه تصریح کرد: در مقاومت اسلامی، زن در عین حفظ کرامت و پوشش، نقش فعالی در پایداری و بازتولید فرهنگ مقاومت دارد. در واقع، زن مسلمان در میدان مقاومت از تبدیلشدن به ابزاری در نظم مدرن جلوگیری میکند و در سطحی معنویتر، حامل عقلانیتی الهی است که بر اساس آن، بدن و طبیعت تقدیس نمیشوند، بلکه در مسیر توحید بهکار گرفته میشوند.
وی در ادامه به یک نگرانی فرهنگی اشاره کرد و گفت: متأسفانه در فضای رسانهای امروز، گاهی دو نوع عاملیت زنانه در تقابل با هم قرار داده میشود. در حالیکه عاملیت زنانه در الهیات مقاومت، عاملیتی ایجابی و در خدمت حقیقت است، اما عاملیت سلبیای که در فضای مدرن غربی شکل گرفته، گاه در رسانههای داخلی نیز بازتولید میشود. این مسأله میتواند به انحراف در فهم مفهوم زن در مقاومت اسلامی منجر شود.
وی با اشاره به برخی گزارشهای رسانهای درباره زنان بیحجاب در جریان حمایت از فلسطین، تأکید کرد: نباید این دو نوع عاملیت را یکی دانست. مقاومت زنانه اسلامی مبتنی بر حجاب، عقلانیت، و اخلاق الهی است و اگر در تبیین نظری این مفهوم کوتاهی کنیم، ممکن است دچار بازیهای گفتمانی غرب شویم. لازم است مفهوم عاملیت زن مسلمان به درستی در حوزه نظری و عملی تبیین و بازنمایی شود.
دکتر منصوری در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: امروز فصل عاملیت زنانه در چارچوب اسلامی است. باید نظریهپردازی جدی در این عرصه شکل گیرد تا حضور زن مسلمان در عرصههای اجتماعی و مقاومت بهدرستی بازتعریف شود. بدون این نظریهپردازی، ممکن است عاملیت زن در جوامع اسلامی به همان عاملیت سلبی غربی تبدیل شود که نهتنها مقاوم نیست، بلکه در خدمت بازتولید نظم مدرن قرار میگیرد.
انتهای پیام/