به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از خیابان پیروزی تهران که گذشته باشید، احتمالا تصویری از خانواده شهیدان افراسیابی را هم دیدهاید. هر چند با یک کج سلیقگی تصویر محور این عکس یعنی مادر شهیدان حذف شد اما عکس آنقدر با ارزش و جالب توجه است که باز هم نظرها را به خود جلب میکند.
عکس افراسیابیها مرا به یاد مادر شهید لبنانی انداخت که اتفاقا سال 86 هم چند ساعتی مهمان خانه گرم و سادهاش بودم. خاندان قصیرها در جنوب لبنان یک خاندان اصیل و شناخته شده هستند. برای همین پیدا کردن خانهشان خیلی سخت نبود. آن روزها تازه چند ماهی از شهادت فرزند آخر خانواده یعنی ربیع قصیر میگذشت. او در جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان به شهادت رسید در حالی که شکارچی تانک مرکاوا بود.
تانکی که به لحاظ ساختار فنی منهدم شدنش کار هر سلاحی نبود. و اتفافا وقتی هم اولین تانک شکار رزمندگان لبنانی شد سر و صدای زیادی در رسانه کرد. ربیع هم از جمله همین رزمندگان بود که تازه ازدواج کرده بود و نو عروسش را گذاشته بود و رفته بود برای دفاع از کشور.
قبل از ربیع، برادر بزرگتر او احمد، که شاید بتوان گفت موثرترین شهید لبنانی نه فقط در خاندان قصیرها، بلکه در کل تاریخ لبنان است، به شهادت رسیده بود. او اولین کسی بود که علیه دشمن اشغالگر در خاک کشورش دست به عملیات استشهادی زد. عملیاتی که فرماندهان بزرگ مقاومت همچون عماد مغنیه و حاج علی کرکی از طراحان اصلی آن بودند. نوع این عملیات جدای از به درک واصل کردن حدود 75 صهیونیست (به اعتراف خود اسرائیلیها)، نقطه عطفی بود در جریان مقابله با دشمن که جوانان لبنانی با دستهای خالی آن را انجام دادند.
بعد از احمد، موسی نیز دیگر برادرش در درگیری با اسرائیلیهای اشغالگر به شدت مجروح شد و چند روز بعد به شهادت رسید.
چهارمین فرزند این خانواده محمد با نام جهادی حاج ماجد نیز از فرماندهان میانی حزب الله لبنان بود که در سوریه و در سالهای مبارزه با تروریستهای تکفیری نقش داشت و از مسئولان لجستیکی حزب الله بود که در 10 مهر سال گذشته در بیروت توسط اسرائیل مورد هدف قرار گرفت و شهید شد. محمد که فرماندهی یگان 4400 حزب الله را نیز بر عهده داشت به قدری در کار خود مسلط بود که آمریکا در ژوئن 2022 میلادی، اعلام کرد چنانچه کسی اطلاعاتی از او بدهد جایزهای 10 میلیون دلار خواهد گرفت.
و بالاخره پنجمین شهید این خانواده یعنی حسن نیز که داماد سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله و یکی از فرماندهان یگان 4400 این حزب در منطقه المزه دمشق درست یک روز بعد از شهادت برادرش محمد مورد هدف اسرائیلیها قرار گرفت و او نیز به شهادت رسید و همراه دیگر برادرش در دیرقانون به خاک سپرده شد.
زینب نصرالله اینطور ماجرای ازدواجش را روایت میکند: من همواره دوست داشتم با مجاهدی از مجاهدان مقاومت اسلامی ازدواج کنم. پس از آزادسازی اراضی اشغال شده در سال 2000 میلادی به همراه مادرم و برادرم به منزل خالهام در محور جنوبی رفتیم. خاله من در همان روستایی که همسرم در آنجا زندگی میکرد، سکونت داشت. روزی همسرم مرا دید و از خواهرش درباره من سوال کرد. وی به خواهرش گفت که میخواهد با من ازدواج کند.
این در حالی است که همسرم در آن زمان نمیدانست که من دختر سید حسن نصرالله هستم . با این حال، خواهرش مسأله را میدانست و به او نیز اطلاع داد که من دختر دبیرکل حزب الله لبنان هستم. زمانی که آنها به خانه ما آمدند تا درباره ازدواج صحبت کنند، مادرم خطاب به آنها گفت که باید در ابتدا با سید حسن نصرالله صحبت کند. پدرم نیز خانواده همسرم را به خوبی میشناخت؛ آنها از خانوادههای مجاهدان بودند؛ خانوادهای که در مسیر جهاد، شهید هم داده بود. الحمدلله توفیق حاصل شد و ما ازدواج کردیم.
انتهای پیام/