به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، سومین همایش بینالمللی افول آمریکا؛دوران جدید عالم» امروز سه شنبه با حضوری جمعی از کارشناسان و صاحبنظران مسائل منطقهای و بینالمللی و با مشارکت بیش از 30 دانشگاه و مرکز پژوهشی داخلی و بینالمللی در محل لانه جاسوسی آغاز شد.
این همایش از سوی پژوهشکده تحقیقات راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام با مشارکت بیش از 30 دانشگاه و مرکز پژوهشی داخلی و بینالمللی در قالب هشت پنل تخصصی آغاز شد.
این همایش در قالب هشت پنل تخصصی در نوبت صبح و بعدازظهر با این عناوین برگزار میشود:
1-رویکردهای نظری به افول آمریکا؛ جهان پسا آمریکا و دوران جدید
2- تحولات فرهنگی،اجتماعی و رسانه ای در دوران افول آمریکا، جهان پسا آمریکا و دوران جدید
3- سیاست و روابط بین الملل در دوران افول آمریکا؛ جهان پسا آمریکا و دوران جدید
4- روابط بینالملل
5- منطقه غرب آسیا در دوران افول آمریکا؛ جهان پسا آمریکا و دوران جدید
6- فضای سایبر و هوش مصنوعی در دوران افول آمریکا؛ جهان پسا آمریکا و دوران جدید
7- اقتصاد در دوران افول آمریکا؛ جهان پسا آمریکا و دوران جدید
8- آینده جبهه مقاومت جهانی در برابر آمریکای رو به افول پس از وعده صادق و طوفان الاقصی
افول هژمونی آمریکا به افول جامعهپذیری بینالمللی انجامیده است
«ثمانه اکوان» کارشناس مسائل آمریکا در مطلبی با عنوان «افول هژمونیک و افول جامعهپذیری بینالمللی»،در سومین همایش بینالمللی افول آمریکا با تشریح پیوند میان کاهش قدرت هژمونیک آمریکا و تضعیف توان هنجارسازی این کشور در نظام بینالملل گفت: ایالات متحده دیگر قادر نیست هنجارهای جهانی را تولید و ترویج کند و قدرتهای نوظهور، جایگزین آن در عرصه هنجارسازی بینالمللی شدهاند.
به گفته وی، افول ایالات متحده آمریکا تنها به حوزه نظامی یا اقتصادی محدود نیست، بلکه در سطح «هنجاری» نیز، یعنی در توانایی این کشور برای ایجاد و ترویج ارزشها، هنجارها و قواعد رفتاری جهانی، دچار بحران عمیق شده است. او این روند را نشانهای از گذار جهان از نظم تکهنجاری آمریکایی به سوی نظمی چندهنجاری و رقابتی دانست.
اکوان با اشاره به دو نظریه بنیادین در بحث افول آمریکا گفت: بحث خود را بر دو محور استوار کردهام؛ نخست، افول هژمونی ایالات متحده، و دوم، افول جامعهپذیری بینالمللی که به بعد هنجاری رفتار آمریکا در نظام جهانی بازمیگردد. در حالیکه در ابعاد نظامی، اقتصادی و فرهنگی درباره افول آمریکا بسیار سخن گفته شده، بُعد هنجاری کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
وی در توضیح مفهوم جامعهپذیری بینالمللی خاطر نشان کرد: این نظریه که از علوم روانشناسی و جامعهشناسی به روابط بینالملل وارد شده، توضیح میدهد که کشورها چگونه هنجارهای پذیرفتهشده جهانی را درونی میکنند. همانگونه که نوجوان در جامعه یاد میگیرد طبق ارزشهای جمعی رفتار کند، کشورها نیز باید با هنجارهای بینالمللی آشنا شوند، آنها را بپذیرند و در رفتار سیاسی خود نهادینه کنند.
این کارشناس مسائل آمریکا، مراحل سهگانه جامعهپذیری بینالمللی را شامل ظهور هنجار، آبشار هنجار و درونیسازی هنجار دانست و افزود: در مرحله ظهور، قدرتهای هنجارساز مانند آمریکا قواعدی را معرفی کرده و از دیگر کشورها میخواهند آن را بپذیرند. سپس در مرحله آبشار، کشورهایی که این هنجارها را پذیرفتهاند به ترویج آن میپردازند، و در نهایت با درونیسازی، این ارزشها به بخشی از فرهنگ و سیاست داخلی کشورها تبدیل میشود.
وی با پیوند دادن این روند به افول آمریکا گفت: در نظریه افول هژمونیک، هژمون برای تثبیت رهبری خود باید امتیازات و مزایایی برای دیگر کشورها فراهم کند تا آنها در چارچوب هنجارهایش رفتار کنند. اما ایالات متحده دیگر توان ارائه این امتیازات را ندارد؛ در نتیجه، صدای آن به عنوان یک کشور هنجارساز در جامعه بینالملل شنیده نمیشود.
اکوان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به شش شاخص تجربی از افول جامعهپذیری بینالمللی آمریکا گفت: این موارد شامل انتخابات 2020 و 2024 و بحران دموکراسی در داخل آمریکا، جنگ اوکراین و کاهش انسجام ناتو، جنگ غزه و وتوهای پیاپی قطعنامههای سازمان ملل از سوی واشنگتن، سیاستهای تجاری ترامپ، فعالسازی مکانیزم ماشه، و مشارکت آمریکا در جنگ 12 روزه رژیم اسرائیل علیه ایران است.
به گفته وی، در جنگ اوکراین، وقتی آمریکا نتوانست متحدان خود در ناتو را به اقدام هماهنگ علیه روسیه وادار کند، افول هژمونی و هنجارسازیاش آشکار شد. بسیاری از کشورهای جنوب جهانی نیز تحریمهای واشنگتن را اجرا نکردند و همین مسئله به معنای فروپاشی نظم هنجاری آمریکاست.
اکوان همچنین با اشاره به تضاد میان ادعاهای دموکراتیک آمریکا و واقعیتهای داخلی آن خاطر نشان کرد: وقتی دموکراسی در داخل آمریکا دچار بحران میشود، دیگر نمیتواند در عرصه جهانی مروج ارزشهای دموکراتیک باشد. چگونه کشوری که خود درگیر بحران مشروعیت انتخاباتی است، میتواند الگوی حکمرانی برای دیگران باشد؟
وی درباره حمایت بیقید و شرط آمریکا از رژیم صهیونیستی نیز تصریح کرد: وتوی شش قطعنامه شورای امنیت درباره غزه و صدور مجوز فروش سلاح به رژیمی که مرتکب نسلکشی میشود، نشان میدهد هنجارهای حقوق بشری آمریکا بیاعتبار شده است. اکنون جهان در حال تجربه نوعی تکثر هنجاری است؛ جایی که کشورهای دیگر، از چین و روسیه گرفته تا کشورهای جنوب جهانی، در پی ساخت هنجارهای جایگزین هستند.
اکوان در پایان با اشاره به پیامدهای جهانی این روند تاکید کرد: افول آمریکا مستقیما منجر به افول جامعهپذیری بینالمللی شده و در نتیجه، نظم جهانی از حالت تکهنجاری به سوی چندهنجاری رقابتی حرکت میکند. اکنون الگوی اقتصادی چین، الگوی امنیتی روسیه و الگوی استقلالمحور کشورهای جنوب در برابر نظم آمریکایی قد علم کردهاند. آینده نظم جهانی به این بستگی دارد که آیا این تکثر هنجاری میتواند به همزیستی بینجامد یا به رویاروییهای جدید.
خرمشاد: ایران در خط مقدم جهان اسلام در برابر آشوبگری مدیریت شده غرب است
«محمدباقر خرمشاد» کارشناس مسائل بینالملل هم در این همایش با بررسی ابعاد اجتماعی، فرهنگی و ژئوپولیتیکی افول ایالات متحده، بر ضرورت تقویت قدرت ملی ایران در برابر دوران آشوب ناشی از زوال نظم غربی تاکید کرد و گفت: قرن بیستم قرن آمریکاییها بود، اما قرن بیستویکم، صحنه زوال هژمونی غرب و بازگشت ملتهای مستقل است.
وی افزود: وقتی جهان وارد مرحله فروپاشی نظمهای مسلط میشود، دوران آشوب آغاز میشود؛ در چنین شرایطی فقط بازیگران قوی باقی میمانند و ضعیفها حذف میشوند. سنت تاریخی ایران نشان داده که بقای ما در گرو قدرت است. ایران ضعیف، هرگز در طول تاریخ پایدار نمانده و امروز چندین برابر گذشته به قدرت نیاز دارد.
این کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به جایگاه ایران در نظم منطقهای گفت: ایران امروز در خط مقدم مقاومت جهان اسلام در برابر آشوبهایی قرار دارد که هژمونی غرب با همکاری متحدانش در پی مدیریت آن به نفع خود است. آنها تلاش دارند از افول 300 ساله سلطه غرب بر جهان جلوگیری کنند؛ سلطهای که از قرن 18 با فرانسویها آغاز شد، در قرن 19 به انگلیسیها رسید و در قرن 20 به آمریکاییها واگذار شد.
خرمشاد گفت: با وجود اختلافات ظاهری میان سران غرب، هدف واحد آنها حفظ برتری و سروری بر جهان است. ماکرون رئیس جمهوری فرانسه و نخستوزیر انگلستان در بسیاری از پروندهها همسو هستند و حتی در برابر انحرافهای سیاسی آمریکا نیز سکوت میکنند. اگر به ادبیات ترامپ نگاه کنیم، میبینیم که آمریکا حتی از لحاظ فرهنگی در مسیر سقوط است. ادبیاتی که او به کار میبرد، در شأن کشوری که ادعای رهبری جهان را دارد، نیست.
وی با اشاره به شکافهای داخلی جامعه آمریکا تصریح کرد: امروز جامعه آمریکا با قطبیسازی خطرناکی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روبرو است. بسیاری از اندیشمندان آمریکایی از فروپاشی جامعه خود سخن میگویند. این بحران تنها به داخل محدود نیست، بلکه در رفتار خارجی آمریکا نیز بازتاب یافته است.
خرمشاد یکی از نشانههای بارز این تحول را در دانشگاهها و محافل علمی آمریکا دانست و گفت: در جنگ غزه، ما شاهد موضعگیری آشکار دانشگاهها و نخبگان آمریکایی در حمایت از مردم فلسطین بودیم. این حرکت برخلاف سنت دیرینه حاکم بر سیاست آمریکا در قبال اسرائیل است و نشاندهنده تغییر در نگرش طبقات نخبگانی است که ستونهای اصلی اداره کشور را تشکیل میدهند.
وی افزود: این اعتراضات نه از سوی طبقات پایین یا کارگران، بلکه از سوی اساتید، دانشجویان و نخبگان دانشگاهی مطرح شده است؛ همان گروهی که همیشه نقش تعیینکنندهای در تصمیمسازی و شکلدهی افکار عمومی آمریکا داشتهاند. همین امر یادآور دوران جنگ ویتنام است، زمانی که جامعه دانشگاهی آمریکا در برابر حکومت ایستاد و دولت را ناچار به عقبنشینی کرد.
خرمشاد درباره وضعیت فعلی آمریکا تاکید کرد: امروز نیز وضعیت آمریکا مشابه دوران ویتنام است؛ جامعه نخبگانی در برابر سیاستهای نظامی و امپریالیستی ایستاده و این نشانهای روشن از افول اخلاقی، فرهنگی و هژمونیک ایالات متحده است. در چنین جهانی، ایران باید قوی بماند، چرا که ایرانِ ضعیف جایی در معادلات آینده جهان نخواهد داشت.
سفیر سابق ایران در سوریه: تقابل گفتمان مقاومت با گفتمان نظام سلطه همچنان ادامه دارد
«حسین اکبری» سفیر جمهوری اسلامی ایران در دمشق تا پیش از سیطره گروههای تکفیری مسلح بر سوریه در سخنانی در همایش بینالمللی افول آمریکا؛دوران جدید عالم» گفت:
پس از جنگ جهانی دوم، نظم نوین جهانی لیبرال توسط آمریکا بر اساس اصول و ارزشهای لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی و بر پایه سه مولفه هژمون آمریکا،نهادهای بین المللی لیبرال و ارزشهای دموکراتیک بنیان گذاشته شد.
با گذشت زمان و به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظم جهانی لیبرال با شرایط جدیدی روبرو شد، و ما شاهد بودیم که زمان بوش پدر، موضوع نظم نوین جهانی را مطرح کردند، معنایش این بود که آن نظم گذشته که به وجود آورده بودند، از نظر آنها دیگر کارایی ندارد و باید نظم جهانی جدیدی را پایه ریزی کنند و برای تحقق نظم نوین جهانی، بوش پسر تلاش کرد با به راه انداختن جنگ، این نظم را محقق کند.
پس از اشغال افغانستان و عراق، دامنه جنگهای آمریکا گسترش یافت تا به امروز و به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که در واقع، گفتمان کمونیسم در مقابل گفتمان نظام سلطه امپریالیسم قرار داشت، فروپاشید و عملا گفتمان مقاومت در مقابل گفتمان امپریالیسم و آمریکا قرار گرفت که ما از آن تاریخ به بعد، عملا شاهد تقابل گفتمان مقاومت و گفتمان نظام سلطه هستیم که مشخصا پس از فروپاشی شوروی،و پس از اشغال افغانستان و عراق،ما شاهد یک تقابل گسترده هستیم.
طبیعتا، مقاومت با این نگاه که با سلطه گری مخالفت و از فلسطین و مقاومت حمایت می کند، و به حمایت از استقلال کشورش و گسترش استقلال کشورها می پردازد و در صدور گفتمان مقاومت در مقابل گفتمان نظام سلطه در جهان فعال است.
اگر بخواهیم به طور خلاصه اشاره کنیم که مقاومت چرا در جهان به وجود آمد؟ مقاومت در پاسخ به زیاده خواهی و سلطه گری نظام سلطه به وجود آمد، یعنی در سال 1948 پس از اینکه فلسطین اشغال شد، مقاومت مردم فلسطین آغاز شد. در سال 1967 وقتی اسرائیل، بخشهایی از سوریه را اشغال کرد، مقاومت در سوریه آغاز شد، همچنان مقاومت در لبنان عملا در سال 1982 در پی حمله رژیم اسرائیل و اشغال این کشور آغاز شد، همچنین مقاومت در افغانستان و عراق در پی حملات و اشغالگری آمریکا آغاز شد، مقاومت در یمن نیز از مارس 2015 در پی حملات ائتلاف(سعودی اماراتی آمریکایی) آغاز شد.
انقلاب اسلامی ایران هم از همان ابتدا به دلیل نوع رفتار و سیاستهایی که رژیم صهیونیستی و آمریکا و نگاهی که به جهان داشتند، اساسا با سلطه مخالف بود هم با سلطه آمریکایی و هم سلطه شرقی که آن زمان اتحاد جماهیر شوروی بود.
ترامپ در دوران اول ریاست جمهوری خود، به حمایت ویژه از طرحها و سیاستهای رژیم صهیونیستی پرداخت، ابتدا معامله قرن را مطرح و سپس انتقال سفارت به قدس اشغالی را مطرح کرد و آمریکایی ها تلاش کردند با یک چهره واقعی وارد صحنه شوند و نشان دادند که مذاکره با فلسطین، اساسا مذاکره برای خرید زمان و بهانه بوده تا رژیم صهیونیستی بتواند تمام ملت فلسطین را به تدریج از سرزمین خود اخراج کند و سپس در راستای طرح موسوم به اسرائیل بزرگ، که بخشهایی از یمن، اردن، عراق و حتی عربستان و کل کشورهای سوریه و لبنان را در برمی گیرد، بتوانند با یک نگاه راهبردی کلان، به زعم خود اسرائیل بزرگ را تشکیل دهند.
آنها در صحبتها و توافقات عملا سعی می کردند، زمان را بخرند.رژیم صهیونیستی به هیچ یک از توافقات از سال 1948، 1967،توافق اسلو و توافقات دیگر تا امروز پایبند نبوده است،چرا که اساسا آنها به دنبال اشغال کل سرزمین فلسطین بوده اند و با این نگاه به مسئله فلسطین، مذاکراتی را طی شصت هفتاد سال گذشته آغاز کردند.
نگاه انقلاب اسلامی و در واقع نگاه مقاومت، این بود که صحنه فلسطین با مذاکره به نتیجه نخواهد رسید، بلکه مبارزه است که می تواند آینده فلسطین و خواسته های ملت فلسطین را محقق کند و به همین دلیل از آن زمان، مبارزات و مقاومت در صحنه فلسطین آغاز شد و مقاومت به جای مذاکره وارد صحنه شد،حماس، جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت به صحنه آمدند و تا به امروز توانستند معادله را به گونه ای تغییر بدهند .
هفتم اکتبر (شروع عملیات طوفان الاقصی) در واقع یک نقطه حساس تاریخی بود که توانستند معادله را از حالت دفاعی به تهاجمی تغییر بدهند که آثار و نتایج خود را به همراه داشت، به طوری که رژیم صهیونیستی احساس کرد در مرحله فروپاشی قرار گرفته است و به اعتراف حتی آمریکایی ها و خیلی از دیپلماتهای آمریکا، حتی در روز هفتم اکتبر و بعد از آن، آمریکا و اروپایی ها تمام قد به کمک رژیم صهیونیستی نمی آمدند، امروز معلوم نبود که رژیم صهیونیستی در چه وضعیتی قرار داشت و به طور کلی آنها معتقدند بود که این رژیم فروخواهد پاشید.
بنابراین، رژیم صهیونیستی از آن روز(هفتم اکتبر) جنگ وجودی یا جنگ برای بقا را آغاز کرد، به همین دلیل آمریکایی ها مجبور شدند تمام آن شاخص هایی را که در بحث نظم جهانی لیبرال-که در حقیقت این نظم پدیده ای است که مستقیما با اقتدار و یا افول قدرت آمریکا ارتباط نزدیکی دارد که من مصادیقش را در مقابله به طور جزئی تر و مشروح اشاره کردم-بنابراین، نهادهای بین المللی عملا نتوانستند کاری از پیش ببرند، نه تنها نتوانستند کاری انجام دهند،بلکه ناگزیز شدند از آمریکا و رژیم صهیونیستی حمایت کنند، یعنی چهره و ماهیت واقعی آنها افشا شد.
از طرفی آمریکا که قدرت و هژمونش قرار بود نظم و امنیت را در جهان ایجاد کند، که بر اساس این تئوری آن را تعریف کرده بود، عملا مشخص شد که آمریکا عامل اصلی بی نظمی و ناامنی در تمام جهان است و جامعه داخل آمریکا هم به این اعتراف می کند و شما شاهد بودید که طی برهه اخیر، مردم کشورهای اروپایی بیشتر از کشورهای اسلامی علیه رژیم صهیونیستی و سیاستهای آمریکا تظاهرات و اعتراض کردند و عملا فلسطین به موضوع مهم جهانی تبدیل شد، در حالی که قبل از ترامپ تلاش می کردند موضوع فلسطین به فراموشی سپرده شود و اینکه از طریق طرح موسوم به ابراهیم، 99 درصد کشورهای عربی و اسلامی با رژیم صهیونیستی روابط خود را عادی کنند، ولی عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر عملا توانست طرح اسرائیل را برهم بزند.
جنگ دوازده روزه اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران با شکست آنها به پایان رسید و به دنیا ثابت کرد که جمهوری اسلامی ایران از توانمندی بالایی برخوردار است، اگرچه از تمام توانمندی های خود استفاده نکرد، و اگر لازم باشد استفاده خواهد کرد.
بنابراین، امروز دشمن تلاش می کند با یک جنگ ترکیبی، و با استفاده از ترور، تحریم، حملات نظامی، جنگ سایبری و جنگ اقتصادی را علیه محور مقاومت در پیش بگیرد، اما الحمدلله محور مقاومت امروز توانسته است اقتدارش را به رخ دشمن بکشد، و قطعا در صحنه عراق هم پس از انتخابات پارلمانی آتی شاهد اتفاقات مهم و خوبی خواهیم بود و نتایج آن به نفع مردم عراق رقم خواهد خورد.
یافته های بنده نشان می دهد که هر سه رکن نظم جهانی لیبرال هم قدرت و هژمونی آمریکا، هم قدرت نهادهای بین المللی و هم بحثهای دموکراسی و حقوق بشر فروپاشیده و باعث کاهش مشروعیت آمریکا در جهان شده است که در نظرسنجی های داخل آمریکا و محیط بین المللی نیز آن را نشان می دهد.
ورود رقبای جدید به صحنه بین الملل، امروز ما شاهدیم که حتی کشورهایی مانند برزیل در بریکس بحث جایگزینی دلار را پیگیری ودر زمینه تقابل با آمریکا موضعگیری می کنند. بحران در نهادهای لیبرالیسم به اوج خود رسیده است، قطعنامه صادر می کنند اجرایی نمی شود.
چند قطبی شدن نظام بین الملل، حقوق دولتها ، دموکراسی و حقوق بشر و امروز مقاومت همچنان در موضع مقابله با زیاده خواهی های رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار دارد و قطعا ما در آینده شاهد اتفاقات مهمتر و بیشتری خواهیم بود،چرا که امروز آمریکایی ها و رژیم صهیونیستی هم از نظر محیط داخلی و هم از نظر محیط بین المللی و هم از نظر دستاوردهایی که داشتند به این نتیجه رسیده اند که باید در روش خود تجدیدنظر کنند.
کاظمی قمی: مقاومت نیروی نیابتی ایران نیست/ امروز مقاومت دیگر محدود به جغرافیای جهان اسلام نیست
حسین کاظمی قمی سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در عراق و افغانستان در همایش بین المللی «افول آمریکا: دوران جدید عالم»: مسیری که امروز جمهوری اسلامی ایران انتخاب کرده، مسیر مقاومت است.
طبیعتا مقاومت و زیر بار سلطهِ آمریکا نرفتن هزینه هایی دارد، اما راه رشد، بالندگی، پیشرفت و اقتدار ملی در گروه استمرار مسیر مقاومت است و این مسیری است که جمهوری اسلامی ایران همچنان آن را ادامه می دهد.
پایه گذاری مقاومت از دوران هشت سال دفاع مقدس بوده است، ایستادگی مردم مقاوم ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی که جنگی عادی نبود و به تعبیر امام خمینی(ره)، همه کفر در برابر حق ایستاد، شعار نبود، از دل این هشت سال دفاع مقدس، جوانه های مقاومت شکوفا شد.
غربی ها مدعی هستند که مقاومت مجموعه نیابتی از سوی ایران است، در حالی که ادعای آنها بی اساس است، زیرا آنچه مقاومت را شکل داده، هویت دینی، اعتقادی و وجود تهدیدهای مشترک است.
مقاومت نیروی نیابتی نیست، مقاومت زمان و مکان ندارد، یعنی مسئله مقاومت امروز محدود به جغرافیا و ایدئولوژی جهان اسلام نیست.
وجه مشترک مقاومت علیه مستکبران، صهیونیسم و ارتجاع در مسئله عدالت خواهی و حمایت از مظلومان و مقابله با ظالمان است و این مسئله دیگر به جغرافیای اسلامی محدود نیست، و امروز در آمریکای لاتین، اروپا و در داخل آمریکا می بینیم که ملتها به حمایت از غزه برخاسته اند، در حالی که مسلمان نیستند، اما عدالت خواه هستند..
امروز مسئله فلسطین به مسئله نخست جهان تبدیل شده است. امروز غزه، مشروعیت رژیم صهیونیستی را در دنیا از بین برده است.
امروز مقاومت در لبنان، نسبت به دوران شهید سید حسن نصرالله، رو به پیشرفت است. مقاومت در عراق قدرتمد است و آمریکا و متحدانش تلاشهای زیادی به کار بسته اند تا آرایش سیاسی صحنه عراق را برهم بزنند.
در یمن هم مقاومت روز به روز قوی تر می شود و در خارج از جهان اسلام،ما در اروپا،آمریکا و آمریکای لاتین، زمینه های مقاومت و شکل گیری هسته های مقاومت را شاهد خواهیم بود.
در حال تکمیل...