پیامدهای فاجعهبار ناکارآمدی در الگوی کشت
- اخبار استانها
- اخبار لرستان
- 11 آبان 1404 - 14:38
به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، بحران آب و تغییر اقلیم به یکی از جدیترین چالشهای قرن برای ایران تبدیل شده است؛ چالشی که نهتنها منابع آبی کشور را تهدید میکند، بلکه بر امنیت غذایی، توسعه کشاورزی و معیشت میلیونها نفر نیز اثر مستقیم گذاشته است. کاهش بارشها، تداوم خشکسالی، مصرف بیرویه منابع و الگوهای نادرست کشت، تصویری نگرانکننده از آینده منابع طبیعی ایران ترسیم کرده است. در چنین شرایطی، اصلاح الگوی کشت و بازنگری در سیاستهای کشاورزی بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است.
دکتر بهروز میر، پژوهشگر، دارای دکترای تخصصی اکولوژی و صاحبنظر در مباحث کشاورزی پایدار، تغییرات اقلیمی و امنیت غذایی، در یادداشت زیر موضوع بحران آب و نقش الگوی کشت ناکارآمد در تشدید آن پرداخته است. وی با تحلیل علمی و جامع، بر اهمیت بازنگری در الگوی کشت کشور، استفاده از فناوریهای نوین و توجه به شرایط اقلیمی در سیاستگذاریهای کشاورزی تأکید کرده و آن را کلید عبور از بحران آب و دستیابی به توسعه پایدار میداند.
تغییر اقلیم؛ بزرگترین چالش قرن
پیش از پرداختن به بحران کمآبی و تنش آبی در کشور و استان لرستان، که چند سالی است بهعنوان یکی از دغدغههای اصلی از سطح سیاستگذاران کلان تا کارشناسان و مردم مطرح میشود، باید به بزرگترین چالش قرن یعنی پدیده تغییر اقلیم اشاره کرد.
در این پدیده، مؤلفههای تأثیرگذار بر آبوهوا در مقیاس بلندمدت از محدوده ساعت، روز، ماه و سال فراتر رفته و در بازههای زمانی دهه و قرن دچار تغییرات و آنومالیهای قابل توجهی شدهاند. از جمله این تغییرات میتوان به افزایش دما، تغییرات در میزان دیاکسیدکربن، کاهش شدید بارشها، تغییر الگوی بارشها و افزایش بلایای طبیعی اشاره کرد.
در میان همه این عوامل، مهمترین و تأثیرگذارترین پیامد پدیده تغییر اقلیم، کاهش شدید منابع آبی است. بحران آب یکی از مهمترین مخاطرات زیستمحیطی محسوب میشود که پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی دارد. توسعه فعالیتهای کشاورزی بدون در نظر گرفتن روشهای نوین، افزایش جمعیت، بالا رفتن نیازهای غذایی و حساسیت موضوع امنیت غذایی موجب افزایش تقاضا برای آب و در نتیجه فشار مضاعف بر منابع آبی و تشدید بحران کمبود آب شده است.
بهطور کلی، ایران از جمله کشورهایی است که در طول سال بارندگی اندکی دارد؛ به همین دلیل، اغلب مناطق کشور بیابانی و کویری بوده و با کمبود منابع آبی مواجهاند. علاوه بر این، در دو دهه اخیر کشور با خشکسالیهای متوالی روبهرو بوده که تأثیر منفی شدیدی بر میزان بارشها گذاشته است.
عدم رعایت استانداردها در بخشهای کشاورزی، صنعتی و حتی زندگی شهری موجب شده است که مصرف آب در ایران بیرویه و غیرقابل مقایسه با سایر کشورها باشد. استفاده از روشهای آبیاری غرقآبی، آبیاری فضای سبز شهری و شستوشوی معابر با آب آشامیدنی، از بزرگترین مشکلات مصرف آب در کشور هستند که سالبهسال بحران آب را جدیتر میکنند. همچنین در کارخانجات، کارگاههای تولیدی و معادن نیز آب زیادی مصرف و آلوده شده و در نهایت از چرخه مصرف خارج میشود.
الگوی کشت ناکارآمد؛ عامل پنهان تشدید بحران آب
از مهمترین عوامل ایجاد بحران آب در کشور و استان، الگوی کشت ناکارآمد در چند دهه گذشته بوده است. با توجه به خشکسالیهای مستمر در کشور، آب بهعنوان یکی از اصلیترین عوامل محدودکننده توسعه اقتصادی و مهمترین نهاده در کشاورزی شناخته میشود.
الگوی کشت ناکارآمد به معنای انتخاب نادرست محصولات کشاورزی، زمانبندی نامناسب کشت و برداشت، و استفاده از روشهای آبیاری سنتی و غیربهینه است. این الگوها به دلیل بالا بودن میزان مصرف آب در بخش کشاورزی نسبت به سایر بخشها، نه تنها فشار بیشتری بر منابع آبی وارد میکنند بلکه موجب افزایش تبخیر و هدررفت آب نیز میشوند.
با توجه به کاهش بارندگیها و خشکسالیهای اخیر، این مصرف بیرویه در نهایت به تخلیه منابع آبی و افت سطح آبهای زیرزمینی منجر شده است. متأسفانه ایران در دهههای گذشته، به دلیل محدودیتهای مالی، کمبود فناوری و ضعف در برنامهریزی، در زمینه اصلاح واقعی الگوی کشت موفق نبوده است و این مسئله تداوم مشکلات منابع آب و کشاورزی را تضمین میکند.
الگوی کشت؛ حلقه گمشده سیاستگذاری کشاورزی
الگوی کشت سالهاست بهعنوان حلقه گمشده سیاستگذاری کشاورزی کشور مطرح است. نبود این حلقه موجب هدررفت منابع آب و خاک، بینظمی در تولید، تهدید امنیت غذایی و بیثباتی معیشت کشاورزان شده است. با این حال، واقعیت آن است که حتی جدیترین اراده سیاسی و تصمیمگیریهای کلان، بدون فراهمکردن زیرساختهای نهادی، مدیریتی و اجرایی لازم، نمیتواند این طرح را از چرخه شکستهای گذشته جدا کند.
در تعیین الگوی کشت در بخش کشاورزی، چند عامل کلیدی نقش اساسی دارند. نخست، تغییر نگرش ذهنی در میان سیاستگذاران، کشاورزان، محققان و کارشناسان حوزه کشاورزی و آب است. دوم، بهبود امکانات زیرساختی شامل سامانههای آبیاری، حملونقل، ذخیرهسازی، تجارت و بازاریابی، مدیریت پس از برداشت و فرآوری محصولات است. سوم، توسعه عوامل فناورانه نظیر استفاده از گونههای اصلاحشده، مکانیزاسیون، حفاظت گیاه، الزامات فرهنگی و دسترسی به دادهها و اطلاعات واقعی است. چهارم، توجه به عوامل اجتماعی و اقتصادی از جمله منابع مالی، مالکیت و نوع زمین، نیازهای غذایی خانوار، سوخت و دسترسی به نیروی کار میباشد.
سه پرسش کلیدی در مسیر اصلاح الگوی کشت
در بحث اجرای عملی الگوی کشت، سه پرسش اساسی مطرح است: نخست، جامعه به چه میزان محصول نیاز دارد؟ دوم، چه مقدار منابع در دسترس است؟ و سوم، چه میزان ظرفیت و پتانسیل تولید وجود دارد؟ پاسخ به این پرسشها تعیین میکند که چه تولید کنیم، چقدر تولید کنیم، کجا و تا چه زمانی تولید کنیم. چنانچه اصلاح الگوی کشت بر پایه این مبانی انجام نگیرد، کشور در آینده با چالشهای بزرگتری همچون ورشکستگی آبی روبهرو خواهد شد.
الگوی کشت ناکارآمد و عدم اصلاح آن در ایران میتواند پیامدهای جدی برای محیط زیست و جامعه به همراه داشته باشد. برای جلوگیری از این مشکلات، لازم است اصلاح الگوهای کشت که موجب هدررفت منابع آبی میشوند، در اولویت برنامهریزیها قرار گیرد و راهکارهای نوین و عملیاتی در این زمینه اجرا شود.
راهکارهای عملی برای اصلاح الگوی کشت
در همین راستا، میتوان با اجرای مجموعهای از اقدامات هدفمند، اصلاح الگوی کشت را بهصورت واقعی و کارآمد دنبال کرد. این اقدامات عبارتاند از:
اصلاح دادهها و اطلاعات بخش کشاورزی بهمنظور جلوگیری از برنامهریزیهای اشتباه مبتنی بر دادههای نادرست؛ تغییر زمان کاشت و برداشت محصولات کشاورزی بهگونهای که از دورههای نامناسب آبوهوایی اجتناب شود؛ افزایش ضریب نفوذ دانش در واحدهای تولیدی، مزارع و باغات برای ارتقای بهرهوری و دستیابی به کشاورزی پایدار؛ استفاده از فناوریهای نوین مانند اصلاح نژادی و بهنژادی در گیاهان؛ تنوعبخشی به محصولات کشاورزی برای کاهش ریسک ناشی از بحران آب؛ کشت گیاهان مقاوم به کمآبی متناسب با شرایط اقلیمی منطقه؛ تغییر رویکرد دولت با در نظر گرفتن خرید تضمینی محصولات کشاورزی در چارچوب الگوی کشت؛ و در نهایت، بازنگری در شیوههای آموزشی مراکز علمی و ترویجی برای ارتقای آگاهی کشاورزان.
عبور از بحران آب با اجرای دقیق الگوی کشت
در پایان میتوان گفت، تنها راه عبور از بحران آب در بخش کشاورزی، اجرای دقیق و علمی الگوی کشت است. رعایت اصول و مؤلفههای مؤثر در این زمینه، کلید افزایش بهرهوری، سوددهی و در نهایت توسعه اقتصادی کشور و استان خواهد بود.
در صورت نداشتن برنامهای صحیح برای اجرای الگوی کشت در کشور و استان، این جاذبههای بازار هستند که تعیینکننده الگوی کشت فعلی خواهند بود. این نکته مهم میتواند بهعنوان تیتر اصلی در رسانهها مطرح شود.
انتهای پیام/