خبرگزاری تسنیم ـ سیده رباب سیدکاظمی*؛ دفاع از حقوق زنان، انقلاب زنان و آزادی، عبارات پربسامدی در حوزهی مسائل زنان طی دو قرن اخیر بودهاند. این مفاهیم، هرچند در اصل میتوانند وجوه مثبت و انسانی داشتهباشند، اما مانند بسیاری از مفاهیم متعالی دیگر در عرصهی بشری، توسط دستگاههای توسعهطلبانه غربی و استعماری فمینیست، از روح حقیقی و اصیل خود تهی شدهاند و به دستمایه و دستآویزی برای اغراض شوم و سیاستهای سلطهجویانه دولتهای زیادهخواه غربی تبدیل شدند.
این قدرتهای استعماری و سلطهگر، در پروژههای فرهنگی و نفوذ نرم خود – که با اهداف پنهانی همچون تغییر نظامهای سیاسی، دخالت مستقیم در امور داخلی سایر کشورها، و حتی تجزیهی سرزمینها بهمنظور تاراج منابع طبیعی و اقتصادی آنها صورتمیگیرد – با تمرکز بر مفاهیم و اصطلاحاتی که بر پایهی نیازهای واقعی زنان بنا شدهاند، و با شناسایی دقیق گسلها، شکافها و خلأهای موجود در جامعهی هدف در حوزهی مسائل زنان، اقدام به طراحی نقشههای عمدتاً مشابه و تکراری میکنند. در این انقلابهای ساختگی فمینیست، هدف اصلی بهرهبرداری تمام و کمال از ظرفیتهای زنانه برای پیشبرد اهداف استعماری است؛ بهگونهای که زنان نه بهعنوان انسانهایی مستقل و صاحب حقوق واقعی، بلکه بهعنوان ابزاری برای ایجاد آشوب و بیثباتی مورد استفاده قرار میگیرند.
در سیاستهای استعماری نوین، پس از شناخت دقیق شکافها و خلأهای جامعه در یک حوزهی خاص، مرحلهی بعدی شامل انتخاب یک زن بهعنوان نماد مبارزه با حاکمیت است. این زن اغلب بهعنوان نمایندهی اعتراضات معرفی میشود، پیشرو در شکستن حریمها و ارزشهای مقبول و ریشهدار جامعه تلقی میگردد، و ارزشهای سنتی و فرهنگی جامعه توسط او بهعنوان ضدارزشهای عقبمانده و سرکوبگر جلوه داده میشوند. در مراحل بعدی، با شعارسازیهای هدفمند و نمادسازیها مانند سوزاندن روسری (بهعنوان نمادی از حجاب و عفت)، بریدن گیسها (به نشانهی اعتراض علیه هنجارهای جنسیتی سنتی)، یا حتی آمادهسازی صحنه برای شورشهای مسلحانه و جنگهای خیابانی، فضای جامعه را ملتهب میکنند. در ادامهی این پروژهها، نمادسازان اغلب از کشورهای خود خارج میشوند، در کشورهای استعمارگر ظاهر میگردند، و مبارزهی ادعاییشان را از آنجا ادامه میدهند؛ جایی که حمایتهای مالی، رسانهای و سیاسی غرب آنها را تقویت میکند. در تمام این مراحل، استفادهی کامل از تکنیکهای جنگ روانی مبتنی بر رسانههای نوین – مانند شبکههای اجتماعی، کمپینهای مجازی، و پروپاگاندای دیجیتال – کاملاً مشهود و سیستماتیک است، تا افکار عمومی را علیه حاکمیت داخلی بسیج کنند و زمینهی دخالت خارجی را فراهم آورند.
هرچند برای عدهی زیادی از ناظران آگاه و تحلیلگران مستقل، استفادهی ابزاری از حقوق زنان توسط استعمارگران نوین کاملاً اثباتشده و آشکار است، اما باید توجه داشت که برای جلوگیری از نفوذ اجتماعی اپوزیسیون وابسته در بدنهی زنان جامعه و ایجاد تنشهای داخلی، لازم است با تقویت بینش و آگاهی زنان جامعه و حمایت واقعی از حقوق حقیقی آنها، اقدام به شناسایی دقیق نیازها و دغدغههای جامعهی زنان و دختران شود. این شناسایی باید بر پایهی مطالعات میدانی، نظرسنجیهای علمی و گفتوگوهای مستقیم با اقشار مختلف زنان، صورت گیرد، تا نیازهای واقعی برجسته شوند. پس از شناسایی این نیازها، لزوم برنامهریزی دقیق، اولویتبندی واقعبینانه و اجرای گامبهگام برای حل مسائل واقعی در دستور کار قرار گیرد.
پرهیز از آشفتگی و ناهماهنگی در سیاستهای مربوط به زنان و توجه همزمان به تسهیل ایفای نقشهای مقدس و بنیادین مادری و همسری زنان همچون حمایت از مرخصیهای زایمان، امکانات نگهداری کودک، و برنامههای آموزشی_تبیینی برای تعادل میان کار و خانواده و از همه مهمتر در جهت شناخت هویت زن مسلمان، در کنار پاسخگویی به نیازهای برآمده از مقتضیات زمانه و عصر جدید مانند فناوریهای دیجیتال، اقتصاد دانشبنیان و تغییرات اجتماعی ناشی از جهانیسازی، میتواند جلوی تحرکات وابسته به قدرتهای معاند را بگیرد و از ایجاد نافرمانیهای مدنی ساختگی یا اعتراضات هدایتشده جلوگیری کند. این رویکرد نهتنها حقوق زنان را در چارچوب ارزشهای فرهنگی و ملی حفظ میکند، بلکه جامعه را در برابر نفوذ خارجی مقاومتر میسازد و به توسعهی پایدار و واقعی کمک میرساند.
*عضو تحریریه یادداشت حوزه علمیه خواهران استان قم
انتهای پیام /