گزارش خبرگزاری تسنیم از کاشان، بعد از آنکه تلاشهای ایران برای مذاکره با آمریکا بینتیجه ماند و فرجام برجام به شکست انجامید، طبق سناریوی غرب که در راستای فشار حداکثری به تهران است، نوبت اروپاییها بود که اسنپ بک را فعال کنند.
سرانجام بعد از کش وقوس فراوان، مکانیسم ماشه را اصطلاحا کشیدند تا رویارویی را به اوج و فشار ترکیبی را به حد اعلی برسانند بلکه در داخل اتفاقی بیفتد و آنها موج سواری کنند و اکنون، دوباره زمزمههای مذاکره از دور و نزدیک شنیده می شود.
موضوع بازی انرژی هستهای، بازیگران اصلی ترامپ، تروئیکای اروپایی، اسرائیل، گروسی و غربگرایان وطنی، ابزار بازی مذاکره و هدف نهایی بازی مهار ایران با تسلیم یا جنگ به نحوی که خروجی آن تجزیه یا تضعیف شدید ایران باشد.
این بازی یک بار قبل از حمله خرداد ماه 1404 به ایران انجام شده است و گویا اکنون دوباره قرار است همان بازی با اندکی تفاوت تکرار شود؛ وقتی ایران را به مذاکره فرا میخوانند، ظاهراً درباره موضوع هستهای وحق غنیسازی، غنیسازی در کشور و منطقه ثالث، نظام بازرسیها و غیره تبادل نظر میشود.
اما در حین مذاکره به بازوان ایران یعنی جبهه مقاومت حمله میشود و ایران بر اساس مصالح مذاکره دخالتی نمیکند(!) و آنگاه که شرائط از دید آنها آماده شد، سناریوی حمله به ایران کلید می خورد و تنها تفاوت مهم در این بازی، انفجار پالایشگاهها و خطوط نفت و گاز است و اکنون جناب گروسی، مطابق بخش اول سناریو در حال بازیگری است!
او بلافاصله بعد از شروع زمزمه مذاکرات باید وارد شود، فضا را آماده کند و ذهنها را مشغول نماید و بخشی از سناریوی گروسی اینگونه مطرح کرد که «مجبورم گزارش کنم که به اورانیوم ایران دسترسی ندارم؛ اما شکایت نمیکنم! ایران همچنان تمامی اورانیوم غنی شده را در اختیار دارد.»
دقت کنید! اعلام خطر و بن بست اما باز گذاشتن یک راه امید برای خروج از بن بست؛ اینها همگی پالس مذاکره است و شما بخوانید؛ اجبار ایران به مذاکره و حال نوبت غربگرایان لیبرال وطنی هست که در داخل، موضوع مذاکره را با دوگانه معیشت - مذاکره برجسته کنند!
همزمان ترامپ ندای مذاکره مذاکره را در گوش ایرانیها نجوا میکند؛ توافق بزرگ و جامع و این رمز بازی است! مذاکره، تهدید، حمله به جبهه مقاومت، تحریم، تهدید، حمله به جبهه مقاومت و در داخل غربگرایان فشار میآورند که ایران نباید دخالت کند مبادا مذاکرات بینتیجه بماند و ناگاه همچون بندر شهید رجایی، اینبار پالایشگاهها طعمه انفجار و حریق می شوند!
با این شرایط بازی وارد مراحل بعدی خود میشود تا آنجا که به درگیری در داخل یا درگیری خارجی بینجامد و اما این بار بازیخوان بزرگ، آن عارف عامل و حکیم حاذق، در ابتدای بازی فرمود شروط ما برای مذاکره با آمریکا، قطع حمایت از اسرائیل، خروج از منطقه و عدم دخالت در منطقه است.
اگر آقایان مسئول نسخه رهبر فرزانه را اجرایی کنند، دشمن همان ابتدا کیش و مات است و این گزاره مهم و راهبردی، سخن رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در 13 آبان سال جاری است هر چند که قبلاً هم معظم له به شکلی دیگر این جمله مهم را فرموده بودند اما تکرار دوباره آن و تاکید بر آن به ما نشان میدهد که بررسی این گزاره میتواند در سرنوشت کشور راهگشا باشد!
اما استدلال اصولی و منطقی رهبر معظم انقلاب در این باره چیست؟! چرا خصومت ایران و آمریکا ذاتی و به عبارتی راهبردی و نه تاکتیکی است؟!
از سال 68 تمام دولتهای جمهوری اسلامی تلاش کردهاند مشکل روابط با آمریکا را حل کنند اما هیچ یک، توفیقی نداشتهاند زیرا طرف آمریکایی اصولا به این توافق پشت پا زده و خواهان عادیسازی روابط با ایران نیست.
از دید طبقه حاکمه آمریکا که همواره تفکر صهیونیستی بر آن حاکم است، ایران بزرگ یک تهدید بزرگ برای منافع آمریکا محسوب میشود و آنها همواره از اینکه ایران اسلامی به شکوه گذشته خود بازگردد بیمناک هستند و معتقدند ایران ظرفیتهای بسیاری برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی را دارد.
از طرفی، برخورداری از قدرت مادی و از طرف دیگر، برخورداری از قدرت نرم بینظیری که بالقوه در ایران وجود دارد، میتواند تهدیدکننده منافع آمریکا در سطح جهانی و منطقهای باشد.
آمریکا ایران بزرگ را مانع اساسی برای تداوم سلطه خود در خاورمیانه می بیند پس همواره به دنبال نابودی قدرت ایران و تجزیه ایران بوده و سیاست عدم قطعیت را درباره ایران دنبال کرده است.
آمریکا هر گونه عادیسازی روابط با ایران را به معنای بازکردن راه تنفسی برای ایران می داند که میتواند به قوی شدن ایران منجر شود پس هیچگاه حاضر به حذف تحریمها نبوده و برعکس همواره تلاش کرده با مذاکره یا جنگ ایران را مهار کند لذا این خصومت ذاتی و راهبردی ست و به زودی و راحتی قابل حل نیست!
مهمترین راه حل پیش روی ایران در برابر دشمنی آمریکا، «قوی شدن» است !
یادداشت از رضا زمانی، دکتری علوم سیاسی
انتهای پیام/801