به گزارش خبرگزاری تسنیم دفتر جزایر خلیج فارس، این واقعه تلخ در شب 13 آبان ماه که طی آن یک مادر ناگزیر شد با قایقی ناایمن دل به امواج طوفانی بزند، زنگ خطری است که نشان میدهد مشکلات زیرساختی این نگین گردشگری جنوب، از فقدان دستگاه دیالیز تا کمبود آمبولانس دریایی استاندارد، نه یک کمبود مقطعی که نتیجه سالها بیبرنامگی مزمن در مدیریت جزایر است. مسئلهای که میتواند آینهای برای وضعیت دیگر مناطق محروم و ساحلی نیز باشد.
بحران سلامت در هرمز، ابعاد گستردهای دارد که فراتر از یک شب طوفانی است. در حالی که این جزیره با جاذبههای کمنظیر خود، مقصد هزاران گردشگر داخلی و خارجی است، اما ساکنان آن برای دریافت خدمات حیاتی مانند دیالیز، به تبعید درمانی محکوم شدهاند. بنا به اظهارات حر گلزاری، عضو شورای اسلامی شهر هرمز، تنها دستگاه دیالیز مرکز درمانی جزیره، پس از تغییرات مدیریتی و خروج هرمز از حوزه شهرستان قشم، منتقل شده و اکنون جزیره فاقد این خدمت حیاتی است.
این تصمیم ، سرنوشت چهار بیمار دیالیزی، که برخی از آنان نابینا هستند، را به سفرهای دریایی مکرر، طاقتفرسا و خطرناک به بندرعباس گره زده است. این شرایط نشان میدهد که چگونه یک جابهجایی اداری میتواند سلامت و امنیت مردم را قربانی بروکراسی کند و مفهوم توسعه گردشگری پایدار را که قرار است رفاه بیاورد، به چالش بکشد. سلامت مردم به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای توسعه، نباید دستخوش چنین بیتفاوتیهای مزمنی شود.
ماجرای دردناک انتقال شبانه بیمار با قایق فرسوده و غیرمجاز، به روشنی ضعف ناوگان امداد دریایی را نمایان ساخت. محمد بنده، بخشدار هرمز، اگرچه وجود چهار پزشک را در جزیره تأیید میکند، اما تأکید دارد که آمبولانس دریایی موجود فرسوده بوده و عملاً در شرایط طوفانی قابل استفاده نیست. این در حالی است که اورژانس هرمزگان نیز صراحتاً اعلام کرد به دلیل ناپایداری شرایط جوی و عدم صدور مجوز تردد از سوی اداره بندر، امکان اعزام آمبولانس دریایی استاندارد خود، موسوم به سفیر سلامت در آن شب میسر نشد.
اینجا همان نقطهای است که سؤال حیاتی مطرح میشود: آیا مسئولان باید تنها پس از وقوع یک بحران علنی و انتشار فیلم در فضای مجازی، به فکر چارهجویی بیفتند؟ بخشدار هرمز برای تأمین یک قایق استاندارد، از نیاز به اعتبارات ویژه سخن میگوید، اما آیا اگر در آن شب، قایق ناایمن دچار سانحه میشد و اتفاقی جبرانناپذیر رخ میداد، هزینه جانی و تبعات اجتماعی به مراتب سنگینتر از دو میلیارد تومان مورد نیاز برای استانداردسازی یک قایق نبود؟
تجربه ثابت کرده است که برنامهریزیهای زیرساختی، بهویژه در مناطق پرخطر، نباید صرفاً واکنشی به یک حادثه باشند، بلکه باید مبتنی بر برنامهریزی جامع و پیشبینی شرایط اضطراری باشند تا به جای جستجوی مقصر پس از فاجعه، جان مردم حفظ شود.
هرمز، آینهای برای سایر بخشها و جزایر
این ضعفهای مدیریتی تنها مختص جزیره هرمز نیست و احتمالا دیگر جزایر و مناطق محروم ساحلی کشور که از پتانسیلهای بالقوه اقتصادی و گردشگری برخوردارند، با همین چالشها روبرو هستند؛ جایی که خدماترسانی درمانی در ساعات و شرایط بحرانی، با چالشهای جدی و فقدان زیرساختهای استاندارد مواجه است.
مشابه این تعلل را میتوان در موضوع بحران آب در مقیاس ملی نیز مشاهده کرد؛ جایی که هشدارها تنها در زمان اوج خشکسالی و کمبود به صدا در میآید، در حالی که سالها پیش باید تدابیر لازم برای مدیریت منابع و جلوگیری از وضعیت کنونی اندیشیده میشد.
دستور ویژه اخیر استاندار هرمزگان برای بررسی فوری مشکلات آمبولانس دریایی و زیرساختهای درمانی، در جای خود، نشان از احساس مسئولیت جدی مدیریت ارشد استان دارد و اقدامی مثبت و بهموقع است و میتواند نقطه عطفی برای آغاز اصلاحات زیرساختی باشد.
اما، آنچه امروز جامعه و ساکنان جزایر انتظار دارند، فراتر از اقدامات مقطعی و کارگروههای موقت است. اجرای موفقیتآمیز این دستور، مستلزم تدوین یک برنامه عملیاتی بلندمدت و دائمی است تا تضمین کند که محرومیتهای درمانی در تمامی جزایر هرمزگان به طور کامل برطرف شود. زیرا، همان طور که تجربه نشان داده است، نوشدارو پس از مرگ سهرابِ سلامت جزایر، هیچ دردی را دوا نخواهد کرد.
انتهای پیام/7558/