ناکام در خدمت تجددگرایی

خبرگزاری تسنیم ـ سجاد ایمانی‌طلب؛ مرحوم داوود فیرحی یکی از گفتمان‌سازان و شبکه‌سازان جریان فکری تجددخواه بود. گرچه روش او تفاوت‌هایی با نمونه‌هایی مانند دکتر سروش داشت؛ اما هدف و نتیجه کار آن‌ها یکی بود. فیرحی، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و دانشگاه تهران و استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو دائم دانشگاه مفید قم و برخی مراکز علمی و مجامع دولتی (اصلاحات و اعتدال) بود. علاوه بر این، عضو شورای علمی و مشورتی مؤسسه معارف بزرگ اسلامی، وزارت امور خارجه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و... را داشت.

از نظر سیاسی، در کارنامه‌ای وی عضویت مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و از نظریه‌پردازان جریان اصلاح‌طلب و اعتدال در حوزه فکری به چشم می‌خورد. او چهره علمی و کارآمد جریان روشنفکری دینی محسوب می‌شد. فیرحی در حوزه‌های دانش سیاسی اسلام و فقه سیاسی اسلام، شاگردانی تربیت کرد، از جمله در انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه، و همچنین در دوره‌های کارشناسی، ارشد و دکتری در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و برخی دانشگاه‌های دیگر. وی آثار زیادی شامل کتاب‌ها و مقالات در راستای پروژه فکری خود نگاشته‌بود که بخش عمده آنان در خدمت سکولاریزه کردن دین قرار گرفته است.

از مهم‌ترین مبانی فکری فیرحی، نسبیت‌گرایی معرفتی بود که پلورالیسم و تکثرگرایی را از لوازم آن می‌دانست. بر پایه این مبنا، فیرحی رویکرد «تحمیل نظریه بر نص» را پذیرفته‌بود؛ رویکردی که الزاماً به تفسیر به رأی متون دینی کشیده می‌شد. او با پذیرش این رویکرد با نگاهی لیبرالیستی و حاکمیت دمکراسی غربی، نصوص دینی را برای قرائت لیبرال از اسلام تفسیر می‌کرد و در این مسیر، برخی نصوص را گزینش و برخی دیگر را نادیده می‌گرفت.

فیرحی از فقه سنتی حوزه علمیه برمی‌خیزد و تحولات فکری و معرفتی‌اش با خوانشی هرمونتیکی، پیش از کانت، به گادامر و دیگر اندیشمندان معاصر می‌رسید. او سعی داشت هر چه بیشتر از فقه و برداشت‌های پلورالیستی و تفسیرهای سیاسی آن بهره‌مند شود.

نظریاتش از مشروعیت الهی حاکمیت و حاکمیت در حکومت‌های نبوی و علوی فاصله گرفت و گرایش به مقبولیت و عدالت در اندیشه سیاسی اسلام پیدا کرد. اینکه مشروعیت در اسلام برخاسته از نص و دین است، به‌جای آن، بر مبنای پذیرش تفکر غربی و عقلانیت انسانی قرار گرفت، و این نشان داد که او از مبانی سنتی فاصله گرفت.

فیرحی در تحلیل‌ها و پروژه‌های فکری‌اش، به تفسیر و تأویل پدیده مشروعیت در ایران و وام‌گرفتن از نگرش‌های غربی پرداخت. او در مقابل تفکرات مشروعه‌خواهان و اندیشه آخوند خراسانی و میرزا تأویل‌های نادرستی داشت.

یکی دیگر از دیدگاه‌های فیرحی، نفی «اسلامی‌سازی علوم انسانی» بود. او معتقد بود علوم انسانی، مانند علوم‌اجتماعی، محصول عقل و خرد جمعی انسان است و پدیده اسلامی‌سازی این علوم، نتیجه‌ناپذیر و ناممکن است.

انتهای پیام/