جایگاه ترکیه در کشاکش راهبردی چین و آمریکا کجاست؟
- اخبار بین الملل
- اخبار ترکیه و اوراسیا
- 24 آبان 1404 - 15:41
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در ماههای اخیر در محافل سیاسی، اقتصادی و رسانهای ترکیه، یک بار دیگر بحث بر سر جبهه بندیهای سیاسی و مناسبات قدرت در جهان و جایگاه ترکیه در معادلات نوین، بالا گرفته است. برخی از فعالان بازار اقتصاد و سیاست، بر این باورند که ترکیه باید الزاماً فقط به غرب و به ویژه اتحادیه اروپا نزدیک شود.
گروه دیگری از فعالان سیاسی به ویژه ملی گرایانی مانند دولت باغچلی شریک اردوغان در ائتلاف جمهور، معتقدند که بهترین راه، دور شدن از آمریکا و اروپا و نزدیک شدن به چین، روسیه و هندوستان است. اما گروه دیگری از تحلیلگران اقتصادی، معتقدند که ترکیه حالا در شرایط پیچیده و مه آلودی قرار گرفته و باید قبل از هر چیز تکلیف این موضوع را روشن کند که در کشاکش قدرت بین آمریکا و چین، چه جایگاهی برای خودش در نظر گرفته است.
مهمت اوغوتچو از سفرا و دیپلماتهای سابق وزارت امور خارجه ترکیه و از اعضای کنونی هیات مدیره آکادمی انرژی در لندن و متخصص مطالعات چین، درباره وضعیت فعلی تنش اقتصادی بین پکن – واشنگتن اظهارنظر کرده و تلاش کرده، به دنبال پاسخی برای این سوال باشد: ترکیه در نزاع طولانی مدت بین آمریکا و چین، باید اولویتهای خود را به چه شکلی تعریف کند؟
بخشهایی از تحلیل سیاسی – اقتصادی این صاحب نظر ترکیهای را با هم مرور میکنیم:
دنیای جدید، چین-آمریکا و نقش ترکیه
تماسهای سطح بالایی که این هفته در هنگ کنگ، شنژن و پکن داشتم، این واقعیت را یک بار دیگر به من نشان داد که موازنه جهانی، بیسروصدا در حال بازسازی است. آن چه در دنیای امروز اهمیت دارد، برخلاف مقاطع پیشین، فقط حجم تجارت، تعداد کانتینرها یا هزینههای تولید نیست.
حالا مسائل مهمتری مانند معماری مالی، مواد معدنی حیاتی، فناوری پیشرفته، امنیت زنجیره تأمین و دیپلماسی استراتژیک، همگی در هم تنیده شدهاند. در چنین جهانی، چین مدتهاست که نقش قبلی خود را به عنوان «قطب تولید ارزان جهان» کنار گذاشته است. اکنون با چین دیگری روبرو شدهایم. کشوری که آماده است تا چشمانداز اقتصادی و ژئوپلیتیکی قرن جدید را شکل دهد.
بورس تجارت انرژی و کالای چین و خلیج فارس، که من به عنوان عضو هیئت مدیره مسئول امور خارجه در هنگ کنگ از آن حمایت میکنم، نسخهای از مدل سرمایه خلیج فارس است که بیش از 100 تریلیون رنمینبی (تقریباً 14 تریلیون دلار) حجم معاملات در شنژن ایجاد کرد.
حالا به وضوح میبینیم، یک اکوسیستم عظیم در حال ساخت است که مواد معدنی حیاتی، بازارهای کربن، تجارت LNG و ابزارهای مالی سبز را در بر میگیرد. این فقط یک بازار نیست، بلکه زیرساخت تجاری یک معماری جدید قدرت جهانی است.
چین در حال حاضر بزرگترین خریدار نفت، گاز طبیعی، فلزات و پتروشیمی در جهان است. اکنون، علاوه بر اینکه یک خریدار است، در حال ایجاد معماری مالی و نهادی نیز هست. ولی با روشی هوشمندانه و زیرکانه، پولی را که برای خریدهایش پرداخت کرده به اقتصاد خود بازمیگرداند.
از جنگ سرد تا صلح سرد
تصاویر دست دادنها و پیامهای همکاری در نشست سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا-پاسفیک APEC و G20 تصور گرم شدن روابط را ایجاد کرد. اما در باطن، هیچ چیزی تغییر نکرده است و مبارزه بین آمریکا و چین، هنوز هم در سطح شدیدترین رویارویی استراتژیک نیم قرن گذشته است.
در این صحنه هیچ جنگ داغ و آتشینی وجود ندارد و بیشتر شاهد وضعیتی هستیم که میتوانیم آن را «صلح سرد» بنامیم. دیپلماسی، یک صحنه آشکار است و شاید چندان مهم هم نباشد. چرا که در پشت صحنه، رقابت و بازی قدرت است که از طریق فناوری، عرضه و امور مالی مدیریت میشود.
تعرفهها و محدودیتهای صدور مجوز که واشنگتن از سال 2017 اعمال کرده، در دوران ترامپ آغاز شد. اکنون، با سختگیری مجدد دولت ترامپ، در مرحله جدیدی هستیم.
نگاهی بیاندازیم به برخی اقدامات آمریکا در مواجهه با اقتصاد چین:
ممنوعیت صادرات بیش از 100 شرکت فناوری چینی.
تعرفههای اضافی از 25 تا 245 درصد
موانع ویژه علیه فناوری خودروهای برقی و باتری.
مسدود کردن مجوز برای تولیدکنندگان تراشه و نیمههادی.
ولی حالا در شرایط متفاوتی هستیم و میتوانیم به وضوح ببینیم که این بار، چین در حالت دفاعی نیست. برای اولین بار، یک اقدام متقابل سخت و حسابشده در حال اجرا است.
سلاح جدید: انحصار بر مواد معدنی حیاتی
تبدیل انرژی، سیستمهای دفاعی، فناوری فضایی، زیرساختهای هوش مصنوعی، خودروهای برقی و تولید تراشه... همه به زنجیره مواد معدنی حیاتی وابسته هستند و این زنجیره تقریباً به طور کامل توسط چین کنترل میشود. به نحوی که
65 درصد از از پالایش لیتیوم جهان،
90 درصد از فرآوری گرافیت جهان،
73 درصد از ظرفیت فرآوری کبالت
70 درصد از تولید عناصر خاکی کمیاب و همچنین
77 درصد از تولید جهانی سلولهای باتری، در انحصار چین است.
اگر چه کالای مهمی مانند نفت، در نهاد اپک نظارت میشود، اما مواد معدنی حیاتی، چنین نهادی ندارند. پکن به تنهایی این خلاء قدرت را پر میکند. آمریکا در حال اعمال تحریم تراشه است؛ پکن با محدود کردن صادرات مواد شیمیایی کمیاب و باتری به این موضوع پاسخ میدهد.
صنعت دفاعی واشنگتن در این زمینه بسیار آسیبپذیر است. تقریباً 80 درصد از مواد کمیاب مورد نیاز استراتژیک پنتاگون از طریق واردات تأمین میشود. بنابراین، مشخص است که «چماق» در دست چین است.
در سال 2017 میلادی 18 درصد از کل صادرات چین به مقصد آمریکا بود.حالا این سهم به زیر 10 درصد کاهش یافته است. دلیلش این است: چین دیگر به بازار آمریکا متکی نیست، بریکس در حال گسترش است، آسهآن و آفریقا در حال ظهور هستند و خطوط لوله جدیدی با خلیج فارس و آسیای مرکزی در حال افتتاح هستند.
اقتصاد چین حالا بازارهای جدید خود را پیدا کرده است. دکترین جدید پکن کوتاه و واضح است: ما در حالی که مذاکره و گفتگو میکنیم، به مبارزه هم ادامه میدهیم.
حجم تجارت آمریکا و چین در سال 2023 میلادی بالغ بر 575 میلیارد دلار بود. این بزرگترین جریان تجارت دوجانبه در جهان بوده است. ولی با این حال، این رقم رفته رفته رو به کاهش و همزمان سرمایهگذاری مستقیم متقابل در هشت سال گذشته به طرز چشمگیری کاهش یافته است، به نحوی که سرمایهگذاری مستقیم آمریکا در چین در سال 2016 بیش از 15 میلیارد دلار بود و در سال 2024 میلادی به 3-4 میلیارد دلار رسید.
در دیگر سو، سرمایهگذاری چین در آمریکا در آن سال 48 میلیارد دلار بود، ولی امروز کمتر از 2 میلیارد دلار است. پس باید بگوییم تجارت ادامه دارد، اما اعتماد از بین رفته است. این دقیقاً همان چیزی است که «صلح سرد» نامیده میشود.
آمریکا میخواهد جلوی پیشرفت چین در هوش مصنوعی، پردازندههای کوانتومی، فناوریهای موشکهای مافوق صوت، زیرساختهای 5G و بازار خودروهای برقی را بگیرد. ولی این خیابان، یک طرفه نیست.
به خاطر این دلایل:
46 درصد از درخواستهای ثبت اختراع جهانی به چین تعلق دارد.
هوواوی رهبر جهانی در زیرساختهای 5G است.
هزینههای تحقیق و توسعه سالانه چین 350 میلیارد دلار است که با کل اتحادیه اروپا برابری میکند.
چین هر ساله، 1.4 میلیون مهندس فارغالتحصیل میکند.
آمریکا هنوز در طراحی تراشه و پردازندههای پیشرفته سرآمد است. اما چین کل زنجیره تأمین: مواد اولیه، پالایش، تولید، مونتاژ و بازاریابی را کنترل میکند.
بنابراین، تحریمها پکن را به حاشیه نمیرانند، برعکس، تولید فناوری داخلی را تسریع میکنند.
جایگاه ترکیه در این معادله کجاست؟
ترکیه در این بازی شطرنج جهانی یک تماشاگر حاشیهای نیست، بلکه کشوری است که در چهارراه قرار گرفته و باید موقعیت جغرافیایی خود را به درستی درک کند. آمار سال 2024 به وضوح تصویر را نشان میدهد:
حجم تجارت ترکیه و آمریکا: 32 میلیارد دلار.
حجم تجارت ترکیه و چین: 44 میلیارد دلار.
واردات از چین: 40 میلیارد دلار، صادرات به چین: 4 میلیارد دلار.
سرمایهگذاری مستقیم آمریکا در ترکیه 13 میلیارد دلار.
سرمایهگذاریهای چین 2 میلیارد دلار است و روند صعودی دارد.
این وضعیت به ظاهر نامتعادل است. با این حال، با استراتژی مناسب، میتوان آن را به نفع ترکیه تغییر داد. زیرا ترکیه:
یک مسیر ترانزیت اجباری برای پروژه کمربند و جاده
یک پایگاه تولید جایگزین برای زنجیره تأمین اروپا
صندوق بیمه اوراسیای ناتو
یک دروازه سرمایهگذاری برای صندوقهای خلیج فارس
یک بازیگر اصلی در کریدور انرژی و LNG مدیترانه شرقی است.
درست در سه راهی حساسی که آمریکا باید وابستگی خود را به چین قطع کند، چین به دنبال یک مسیر لجستیکی قابل اعتماد برای دسترسی به بازارهای غربی است و خلیج فارس به دنبال تنوعبخشی غیرانرژی و سرمایهگذاری صنعتی است، ترکیه در نقطه تلاقی ایستاده است.
کارت استراتژیک ترکیه: مواد معدنی حیاتی
ترکیه فقط یک پل نیست، بلکه یک کشور منبع است. بخش قابل توجهی از مواد معدنی حیاتی که اصطلاحاً نفت امروز را تشکیل میدهند در ترکیه است:
70 درصد از ذخایر بور
پتانسیل قابل توجه در عناصر خاکی کمیاب
اکتشافات جدید در گرافیت، نیکل، منیزیم، لیتیوم و منگنز
ایجاد یک اکوسیستم تولید باتری داخلی.
مسئله اصلی استخراج این ماده معدنی نیست، بلکه تبدیل آن به شیمی و تولید سلول است. در این مسیر، کسانی که وارد زنجیره ارزش میشوند، برنده خواهند شد. اگر ترکیه در این زمینه یک استراتژی منطقی را دنبال کند، میتواند به شریک امنی که همه به آن نیاز دارند تبدیل شود. تا اینجای کار، همه به ترکیه گفتهاند: با ما هستی یا علیه ما؟ ولی حالا، ترکیه باید، میز مذاکره را بچیند و به بازی دیگران نپیوندد.
ترامپ و شی ممکن است سر میز مذاکره با هم دست بدهند. دیپلماسی ممکن است نرمتر شود. اما تصویر بزرگتر بدون تغییر باقی خواهد ماند. این دیگر یک اختلاف تجاری موقت نیست. این دوران حاکمیت زنجیره تأمین، برتری فناوری و مواد معدنی حیاتی است. نفت، قرن بیستم را برد. مواد معدنی حیاتی قرن بیست و یکم را خواهند برد. فعلاً، چین یک قدم جلوتر است و آمریکا در تلاش است تا به آنها برسد. اگر ترکیه درست عمل کند، در نهایت میتواند در جدول برندگان باشد، نه بازندگان.
انتهای پیام/