خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: عدالت برای امام علی علیهالسلام مرز و استثنا نداشت. ایشان در اجرای عدالت با هیچکس، حتی نزدیکان خود، تعارف نمیکرد و تنها معیارش حق و انصاف بود. اگر از فرمانداران یا اطرافیانش گزارشی دربارهی اختلاس یا تضییع حقوق مردم میرسید، بدون هیچ ملاحظهای پیگیری میکرد و متخلف را بازخواست میکرد. از نظر امام، هیچ وابستگی یا مقام و موقعیتی نمیتوانست مانع اجرای عدالت شود.
در آغاز حکومتش، امام علی با جدیت با کسانی که بیتالمال را غارت کرده بودند برخورد کرد و اموال بهناحق گرفتهشده را به مردم بازگرداند. او کارگزاران ناصالح را کنار گذاشت و نشان داد که عدالت، پایهی اصلی حکومت اوست؛ حکومتی که در آن نه رفاقت و نه قدرت، مانع اجرای حق میشود. این رفتار امام، نمونهی روشن حکومتی است که بر پایهی صداقت و عدالت واقعی بنا شده است.
امام علی علیهالسلام با کارگزاران متخلف و ناپاکدست، با شدت و قاطعیت بیشتری برخورد میکرد، زیرا آنان را امین مردم و مسئول پاسداری از بیتالمال میدانست. در نگاه ایشان، خطای یک کارگزار نه فقط خیانت به حکومت، بلکه ظلم به تمام مردم بود. اگر گزارشی از اختلاس یا سوءاستفاده به امام میرسید، بدون هیچ ملاحظهای فرد خاطی را برکنار و مجازات میکرد و اموال غصبشده را به بیتالمال بازمیگرداند و با به حسب میزان تخلف، اگر عزل هم نمیکرد، به شدت مؤاخذه میکرد تا درس عبرتی برای دیگر کارگزاران باشد. این برخوردهای قاطع، نشانهی آن بود که برای امام، عدالت تنها یک شعار نبود، بلکه اصلی زنده و جاری در عمل و رفتار روزانهی حکومت علوی بود.
در یکی از نمونههای بارز و مشهور از برخورد قاطع امیرالمؤمنین با کارگزاران، ماجرای مربوط به عبدالله بن عباس، پسرعموییشان و پسر عموی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را نشان میدهد. ابنعباس که از مفسران بزرگ قرآن و راویان حدیث (نقل کرده بیش از 1660 حدیث) و از یاران وفادار امام در جنگهایی چون جمل، صفین و نهروان بود، در دورهای به عنوان والی بصره منصوب شد. با وجود جایگاه رفیع و سوابق درخشان او، امیرمؤمنان در نامههایی صریح، بر لزوم رعایت عدل و انصاف تأکید کردند. در نامۀ 18 نهجالبلاغه، امام به او هشدار میدهند که مراقب مردم بصره باشد، زیرا آنجا «جای فتنه و نزاع» است و باید با نیکویی و احتیاط رفتار کند. افزون بر این، برخی منابع تاریخی ادعا میکنند که گزارشهایی مبنی بر برداشت مقداری قابلتوجه از بیتالمال بصره توسط ایشان به دست امام رسید که منجر به صدور نامۀ 41 نهجالبلاغه و تذکر شدیدتر شد.
متن نامه به این شرح است:
اما بعد، من تو را در امانتداری و رازداریم شریک کرده بودم و در میان خویشاوندانم، کسی مطمئنتر از تو برای همیاری، پشتیبانی و حفظ امانت در نزد من نبود. اما وقتی دیدی که روزگار بر پسرعمویت (علی) سخت شده و دشمنان مشغول غارت شدهاند، امانت مردم نیز از بین رفته و امت دچار تفرقه و تباهی شده است، تو از پسرعمویت روی برگرداندی، با کسانی که او را رها کردند، او را رها کردی و با خائنان، به او خیانت کردی؛ نه پسرعمویت را دلداری دادی و نه امانتی را که بر عهدهات بود، به جا آوردی. گویی در مبارزهات به خدا توجهی نداشتی، و گویی از سوی پروردگارت بر دلیل روشنی قرار نداشتی؛ و گویی تو تنها با این امت از جهت دنیایشان مکر و حیله میکردی و قصد فریب دادنشان را در غنایمشان داشتی.
پس زمانی که فرصت سختی برایت پیش آمد تا به امت خیانت کنی، با سرعت حمله کردی و جهش کردی و آنچه توانستی از اموال آنان را که برای بیوگان و یتیمانشان کنار گذاشته شده بود، مانند یک گرگ گرسنه که گوسفند مجروح را میرباید، ربودی. و با سینه باز و بدون ترس از گناه، آن را به حجاز بردی، انگار که برای گرفتن میراث پدر و مادرت به سوی خانوادهات آمدهای. پس به خدا پناه ببر! آیا به روز حساب ایمان نداری؟ آیا از بازخواست در روز حساب نمیترسی؟ ای کسی که نزد ما از صاحبان خرد شمرده میشدی، چگونه خوردنی و نوشیدنیات را حلال میدانی، در حالی که میدانی حرام میخوری و حرام میآشامی، و کنیز میگیری و با زنان ازدواج میکنی از اموالی که متعلق به یتیمان، مستمندان، مؤمنان و مجاهدانی است که خداوند این داراییها را به آنان داده و به وسیله آنان این سرزمینها را حفظ کرده است؟
این نامهی امیر مؤمنان علیهالسلام را میتوان در چند محور مورد بررسی قرار داد:
1. اوج روشنگری و افشاگری: این شیوه برخورد، تنها یک توبیخ ساده نیست؛ بلکه یک افشاگری عمومی و مستند است. علی علیهالسلام با ذکر جزئیات (شریک کردن در راز، خیانت در لحظه سختی پسرعمو، غارت اموال یتیمان)، عملاً جایگاه فرد را در میان امت از بین میبرد و او را به عنوان یک خائن و فرصتطلب معرفی میکند.
2. تأکید بر مبانی دینی و اخلاقی: ایشان با اشاره به «روز حساب»، «بازخواست در قیامت»، و حرام بودن مال یتیم، فرد خاطی را از حریم اخلاقی و دینی که خود ادعا میکرد در آن قرار دارد، بیرون میکشند. این نشان میدهد که از نظر ایشان، کوچکترین سستی در حفظ بیتالمال و یاری ولیّ خدا، برابر با کفر عملی است.
3. استفاده از استعارههای کوبنده: استفاده از تشبیه «گرگی که گوسفند زخمی را میقاپد»، نشاندهندهی شدت نفرت و انزجار از عمل غارتگرانه است و عمق سقوط اخلاقی فرد را به تصویر میکشد.
4. الگوی مسئولیتپذیری: این برخورد نشان میدهد که زمامدار عادل در برابر انحراف یارانش، نه تنها مدارا نمیکند بلکه با قاطعیت اقدام میکند تا معیارها و اصول اسلامی بدون خدشه باقی بماند. این سختگیری برای حفظ سلامت جامعه و اعتماد عمومی به نظام حکومتی ضروری است.
نتیجه آنکه این نوع برخورد «تزکیه سیاسی و اخلاقی جامعه» است؛ یعنی زمامداران با جدیت با هرگونه فرصتطلبی که ریشه در طمع دنیوی دارد، باید مقابله کنند تا حکومتی پاک بر اساس عدل الهی بنا گذاشته شود، حتی اگر این به معنای نکوهش علنی فردی نزدیک یا مورد اعتماد پیشین باشد.
انتهایپیام/