به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در 18 نوامبر 2025 دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده استقبال گرمی از محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی به عمل آورد و حتی از سوابق حقوق بشری او در مقابل سوالهای خبرنگاران درباره قتل «جمال خاشقچی» دفاع کرد.
این دیدار که با پخش موسیقی، رژه اسبها و پرواز جنگندههای نظامی همراه بود زمینهای برای اعلام توافقات اقتصادی و نظامی کلان میان دو طرف از جمله تعهد عربستان به سرمایهگذاری 1 تریلیون دلاری در آمریکا و فروش جنگندههای اف-35 به ریاض بود.
روابط استراتژیک با عربستان یا سودجویی سنتی آمریکا؟
با این حال، این سفر تنها نشاندهنده عمق روابط استراتژیک دو کشور نیست بلکه بار دیگر ماهیت سودجویانه و یکجانبه سیاستهای آمریکا در هر توافقی از جمله در قبال کشورهای حاشیه خلیج فارس را برجسته میکند.
یادآوری این نکته نیز ضروری است که سفر بنسلمان در شرایطی انجام میشود که در میان کشورهای سلطهپذیر رقابتی شدید برای باد کردن ایگوی خودشیفته و متوهم دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده در جریان است.
تجربههای پیشین نشان میدهد ایالات متحده در چنین مراوداتی با کشورهای منطقه حتی کشورهایی که به آنها لقب متحد عمده غیرناتو میدهد، عمدتاً به منافع اقتصادی، نظامی و ژئوپلیتیکی خود میاندیشد و این رفت و آمدهای دیپلماتیک اغلب با وعدههای نمادین و تعهدات کاغذی برای شرکای عربی همراه است که در عمل، وابستگی آنها را افزایش میدهد.
مثال قطر: متحد کاغذی، تهدیدات واقعی
یکی از بارزترین نمونههای این رویکرد ابزاری، روابط آمریکا با قطر است. ایالات متحده در سال 2022 قطر را به عنوان «متحد عمده غیرناتو» معرفی کرد، وضعیتی که قرار بود به دوحه مزایای نظامی و امنیتی خاصی اعطا کند.
با این حال در همین سپتامبر گذشته، دنیا شاهد بود که خاک قطر که دولت آن میلیاردها دلار صرف خرید جنگافزارهای آمریکایی کرده و حتی هواپیمای اختصاصی سوپرلوکس به شخص ترامپ هدیه داده بود، در روز روشن مورد تهاجم رژیم صهیونیستی قرار گرفت بیآنکه حتی یک آژیر هشدار هم از سامانههای فوقگرانقیمت آمریکایی مستقر در قطر شنیده شود.
تنها قاعده و قانونی که ایالات متحده آمریکا در عمل در منطقه غرب آسیا نشان داده که به آن پایبند است، قانون «حاشیه برتری نظامی کیفی اسرائیل» است؛ مطابق این قانون رئیسجمهور آمریکا ملزم است تا در هر فروش یا صادرات عمده تسلیحاتی به کشورهای غرب آسیا ارزیابی کند که آیا این معامله برتری نظامی اسرائیل را دچار خدشه میکند یا خیر.
این تعهد در میان هر دو حزب عمده آمریکا وجود دارد و از دولتهای مختلف (از اوباما تا ترامپ و بایدن) رعایت شده است. برای مثال، در سال 2016، آمریکا و اسرائیل تفاهمنامه 10 سالهای امضا کردند تا طبق آن کمکهای نظامی آمریکا (38 میلیارد دلار) به حفظ برتری نظامی کیفی اسرائیل کمک کند.
سازش با اسرائیل در اولویت
در همین راستا یکی از اهداف آشکار ترامپ در دیدار با بنسلمان پیشبرد منافع اسرائیل از طریق کشاندن عربستان به توافقات سازش با رژیم صهیونیستی موسوم به «پیمانهای ابراهیم» است. ترامپ، که در دوره اول ریاستجمهوریاش (2017-2021) امارات و بحرین را به این پیمان کشاند، از همان ابتدای دور دوم، فشار بر ریاض را افزایش داد.
ترامپ پیش از این در مصاحبههای مختلف این موضوع را به صراحت اعلام کرده است. به عنوان مثال او در یک مصاحبه چندی پیش گفت که «عادیسازی سعودی-اسرائیلی کلید موفقیت استراتژیک در خاورمیانه» است و پیشنهاد فروش اف-35 به عربستان را مشروط به پیشرفت در این زمینه دانست.
همچنین، در ماههای اخیر، مقامات آمریکایی مانند جرد کوشنر (داماد و مشاور ترامپ) جلسات متعددی با مقامات سعودی برای ترغیب به پیوستن به توافقات سازش برگزار کردهاند. این رویکرد، که ریشه در لابیهای قدرتمند اسرائیلی در واشنگتن دارد عربستان را به عنوان اهرمی برای تقویت موقعیت اسرائیل میبیند، نه شریکی برابر.
منافع شخصی لابیهای قدرت
روزنامه الاخبار لبنان نیز امروز در گزارشی نوشته برخلاف آنچه که حامیان بن سلمان علاقه دارند به تصویر بکشند، سفر بن سلمان به آمریکا هیچ تحول جدیدی در منطقه ایجاد نخواهد کرد. با این حال این سفر هم برای بن سلمان و هم ترامپ بسیار مهم بوده و نقطه عطفی در تاریخ روابط میان عربستان و آمریکاست.
دلیل این امر آن است که ترامپ پول میخواهد و بن سلمان هم پول زیادی دارد و به این ترتیب، شرایط برای انعقاد معاملاتی که از طریق آن هر دو طرف به دنبال رسیدن به اهداف مورد نظر خود هستند، فراهم میشود.
محمد بن سلمان که اکنون در واشنگتن به سر میبرد، نسبت به سفری که در سال 2018 به آنجا داشت، در موقعیت و شرایط بسیار بهتری است و توانسته قدرت خود را در عربستان تثبیت کند. در این میان ترامپ به عنوان یک تاجر و قمارباز که اسیر پول است، محمد بن سلمان را گزینه بسیار جذابی برای معاملات خود میداند.
بدون شک، حتی اگر ترامپ خودش شخصاً به عنوان یک تاجر در قراردادها دخیل نباشد؛ اما پسران، دامادها و شرکای تجاری وی منافع مشترکی با کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت به ویژه عربستان سعودی دارند.
ترامپ در این مرحله وظیفه اجرای برنامههای خود در منطقه را به گروهی از بستگان و دوستان بسیار ثروتمند خود سپرده و افراد دخیل در این قراردادها حتی بعد از پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ هم برنامههایش را ادامه میدهند و این چیزی است که برای او اهمیت زیادی دارد.
امنیت تو خالی
مضاف بر این، برخلاف تبلیغاتی که برخی رسانهها انجام میدهند قرارداد فروش جنگندههای اف35 به عربستان که ترامپ اعلام کرده در این سفر آن را تایید خواهد کرد، تغییر قابل توجهی در توازن قدرت در منطقه نخواهد داشت.
حتی اگر جنگندههای اف-35 واقعاً به عربستان تحویل داده شود، این هواپیماها مانند همه تسلیحات پیشرفته آمریکایی که از طریق برنامه «فروش نظامی خارجی» (FMS) به کشورهای خلیج فروخته میشود به احتمال قریب به یقین تحت کنترل کامل واشنگتن باقی میماند.
آمریکا دسترسی به کدهای منبع، بهروزرسانی نرمافزاری، دادههای پرواز و حتی امکان غیرفعالسازی از راه دور را در اختیار دارد. نمونه روشن این موضوع، سامانههای پدافندی قطر است: قطر سامانههای پاتریوت و تاد را با میلیاردها دلار از آمریکا خرید، اما این سامانهها عمدتاً تحت نظارت و عملیات مشترک نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه العدید اداره میشوند.
در حمله رژیم صهیونیستی به قطر در شهریور 1404، این سامانهها نتوانستند دفاع مؤثری انجام دهند، چون تصمیمگیری نهایی درباره فعالسازی و شلیک در بسیاری موارد به تأیید آمریکا نیاز دارد و واشنگتن در آن لحظه هیچ مداخلهای نکرد.
کارشناسان مرکز استیمسون و شورای روابط خارجی آمریکا صراحتاً هشدار دادهاند که فروش اف-35 به عربستان نیز با همین محدودیتهای شدید همراه خواهد بود: آمریکا هرگز اجازه نمیدهد این جنگندهها کاملاً مستقل از کنترل و نظارت واشنگتن عمل کنند، زیرا حفظ برتری کیفی اسرائیل در منطقه خط قرمز کنگره و پنتاگون است (گزارش مرکز استیمسون، اکتبر 2025؛ تحلیل شورای آتلانتیک، نوامبر 2025).
در نتیجه، عربستان میلیاردها دلار پرداخت میکند تا تسلیحاتی بخرد که در زمان واقعی بحران ممکن است عملاً در اختیار خودش نباشد.
از طرف دیگر عربستان سعودی در حال حاضر هم هواپیماها و تسلیحات پیشرفتهای که آمریکا به آن داده بود را در اختیار دارد، اما این سلاحها نه توانستند اهداف سعودیها را در جنگ علیه یمن محقق سازند و نه در رقابت نظامی با ایران کمکی به ریاض کردند و بنابراین بن سلمان در نهایت ترجیح داد به جای رقابت، به فکر ایجاد روابط دوستانه با ایران بیفتد.
پایان سخن
در حالی که سفر بنسلمان به واشنگتن با استقبال گرم مقامهای آمریکایی همراه شده، پرسش اصلی این است که آیا این همکاریها به توسعه پایدار منطقه منجر خواهد شد یا صرفاً سفری نمایشی برای پیشبرد اهداف آمریکا و خدمت به رژیم صهیونیستی محسوب میشود؟
برخی ناظران معتقدند که کشورهای خلیج فارس، با آگاهی از وابستگی خود به آمریکا، در تلاش هستند تا با سرمایهگذاریهای کلان، نفوذ بیشتری در تصمیمگیریهای واشنگتن به دست آورند.
با این حال، تا زمانی که توازن قدرت در این روابط به نفع آمریکا باقی بماند، احتمالاً این کشورها همچنان بهعنوان شرکای استراتژیک، اما با نفوذ محدودتر در سیاستگذاریهای جهانی، باقی خواهند ماند.
انتهای پیام/