گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم – مریم مرتضوی: میراث علمی بر جای مانده از حضرت زهرا(س) مجموعهای گسترده، چندلایه و متنوع است که میتوان آن را در سه حوزه مستقل اما به هم پیوسته دستهبندی کرد. اول، آثاری است که درباره شخصیت، زندگی، منزلت معنوی و جایگاه الهی ایشان نوشته شده و سهم مهمی در تبیین سیره و نقش تاریخی صدیقه طاهره(س) دارد. این بخش شامل روایتها، تحلیلها و گزارشهای تاریخی است که توسط اصحاب، تابعین و پژوهشگران دورههای مختلف ارائه شده و تصویری جامع از شخصیت حضرت عرضه میکند.
حوزه دوم، متونی است که به حضرت زهرا(س) منسوب شده و در سنت حدیثی و معرفتی شیعه و اهل سنت رواج یافته است. این متون الزاماً نوشته خود آن حضرت نیستند، اما به نام ایشان شناخته میشوند؛ مانند «لوح فاطمه(س)» و «مصحف فاطمه(س)» که هر یک جایگاهی ویژه در ادبیات حدیثی دارند.
سومین بخش، روایاتی است که بهطور مستقیم از حضرت زهرا(س) نقل شده و مجموعهای از احادیث را شکل میدهد که در اصطلاح «مسند فاطمه» نامیده میشود. این روایات هرچند از نظر تعداد محدودند، اما از نظر محتوایی جایگاهی ممتاز دارند؛ زیرا حامل بیانات و دیدگاههای مستقیم آن بانوی بزرگ اسلام هستند.
مفهوم «مسند» و شیوههای رایج تدوین حدیث
در دانش حدیث، اصطلاح «مسند» معنایی دقیق و فنی دارد. حدیث زمانی «مسند» نامیده میشود که سلسله سند آن بدون گسست به یکی از اصحاب پیامبر(ص) متصل باشد.
بنابراین «مسندنگاری» روشی در تدوین حدیث است که در آن، محور دستهبندی روایات، شخص راوی اولین است. برای نمونه، در «مسند احمد بن حنبل» احادیث نه بر اساس موضوعات فقهی یا اعتقادی، بلکه براساس ناقلان اولیه تنظیم شده است.
نوع دیگری از تدوین حدیث با عنوان «مصنف» شناخته میشود که مبتنی بر موضوعبندی است. یعنی روایات مربوط به نماز، زکات، روزه، جهاد، معاملات و… در بابهای جداگانه قرار میگیرند. این شیوه ساختاری نظاممندتر و فقهیتر ایجاد میکند و هم در سنت حدیثی شیعه و هم در اهل سنت رواج گسترده داشته است.
آثار حدیثی شیعه معمولاً رویکردی جامعتر دارند؛ یعنی هم روایاتی را که حضرت زهرا(س) راوی نخست آنهاست دربرمیگیرند و هم گزارشهایی را که درباره ایشان نقل شده است. این رویکرد تنها اختصاص به شیعه ندارد؛ در آثار اهل سنت نیز نمونههایی مانند نوشتههای سیوطی دیده میشود که روایات مرتبط با شخصیتهای بزرگ را با چنین شیوهای گردآوری کردهاند.
به همین دلیل «مسند فاطمه» در ادبیات حدیثی شیعه تنها به معنای مجموعه احادیث مستقیم آن حضرت نیست، بلکه شامل همه گزارشهایی نیز میشود که درباره ایشان از سوی ائمه(ع)، صحابه یا دیگر راویان بیان شده است. این گستره وسیع باعث شده مطالعات فاطمهشناسی حوزهای چندوجهی و مناسب برای پژوهشهای مقایسهای باشد.
منقبتنگاری و جایگاه آن در شناخت مقام حضرت زهرا (س)
یکی از مهمترین گونههای تدوین حدیث «منقبتنگاری» است که هدف آن ثبت فضائل، مناقب و ویژگیهای برجسته یک شخصیت است. این شیوه در میان عالمان شیعه و اهل سنت رواج یافته و برای اثبات جایگاه معنوی و الهی شخصیتهایی چون امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) بهکار رفته است.
در منقبتنگاری، برخی احادیث به فضائل عمومی شخصیت میپردازند و برخی دیگر به ویژگیهایی اشاره دارند که او را از دیگران ممتاز میکند. این روایات از مهمترین مستندات برای تبیین برتری معنوی و نقش تاریخی آن شخصیت در مسیر هدایت به شمار میروند. بهویژه در تفسیر جایگاه حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)، همین مناقب چارچوب اصلی تحلیلها را شکل میدهد.
بنابراین بررسی دقیقتر مقام حضرت زهرا(س) بدون مراجعه به این متون منقبتمحور امکانپذیر نیست؛ زیرا بخش زیادی از توصیفات معنوی، کمالات نفسانی و نقش تاریخی ایشان در قالب همین احادیث بیان شده است. از جمله آثار برجسته این حوزه، «مسند فاطمه زهرا(س)» تألیف مرحوم آیتالله عزیزالله عطاردی است که بیش از 600 صفحه روایت را از منابع گوناگون گردآوری کرده است.
لوح فاطمه (س) ؛ روایتی رمزآلود در سنت حدیثی
«لوح فاطمی» یکی از مشهورترین متونی است که نام حضرت زهرا(س) بر آن نهاده شده و در منابع شیعی جایگاه ویژهای دارد. در فرهنگ سنتی نگارش، «لوح» با ورق یا کاغذ تفاوت دارد و معمولاً به صفحهای از چوب یا استخوان گفته میشود که مطالبی روی آن نوشته میشده است. انتساب این لوح به حضرت زهرا(س) از دیرزمان مورد توجه عالمان بوده و از همین رو به یکی از عناصر مهم در ادبیات حدیثی تبدیل شده است.
محتوای لوح در روایات مختلف یکسان گزارش نشده و تفاوتهایی میان نقلها دیده میشود. راوی اصلی این گزارش، جابر بن عبدالله انصاری است که میگوید در خانه حضرت زهرا(س) لوحی دیده که نام اولیای الهی و جانشینان پیامبر(ص) تا دوازده امام(ع) در آن نوشته شده بود.
شیخ صدوق در کمالالدین و کلینی در کافی، این روایت را با تفصیل بیشتری نقل کردهاند. در این نقلها، امام صادق(ع) بهگونهای از روایت جابر یاد میکند که اهمیت معرفتی آن را در مرتبهای بسیار والا نشان میدهد.
بر اساس این مجموعه گزارشها، لوح فاطمی تنها یک متن تاریخی نیست، بلکه سندی اعتقادی و معرفتی در تبیین جایگاه امامت و پیوند آن با مقام حضرت زهرا(س) است و به همین دلیل در نگاه ائمه اطهار (ع) جایگاهی ویژه داشته است.
مصحف فاطمه(س)؛ ماهیت، برداشتها و سوءفهمهای تاریخی
«مصحف فاطمه(س)» دومین متن منسوب به حضرت زهرا(س) است که درباره ماهیت و محتوای آن روایات گوناگونی نقل شده است.
برخی گزارشها میگویند فرشتهای ملکوتی یا پیامبر(ص) مطالبی را بر حضرت زهرا(س) املا کرده و امیرالمؤمنین(ع) آنها را کتابت کرده است. همین اختلافها در نقلها سبب شده که پژوهش درباره منشأ، محتوا و سرنوشت این مصحف همواره محل توجه عالمان باشد.
با وجود تنوع روایتها، تقریباً در همه آنها بر این نکته تأکید شده است که «مصحف فاطمه(س)» هیچ ارتباطی با قرآن کریم ندارد. در برخی نقلها ائمه(ع) حتی سوگند یاد میکنند که در این مصحف یک آیه از قرآن وجود ندارد. این تأکید برای رفع هرگونه سوءبرداشت درباره جایگاه قرآن ضروری بوده است.
با این همه، برخی مخالفان تشیع کوشیدهاند با تحریف مفهوم «مصحف» و خلط آن با قرآن، ادعا کنند که شیعیان به قرآنی دیگر ـ حتی سه برابر قرآن موجود ـ دارند! این اتهام تاریخی نتیجه خلط عمدی میان «مصحف» به معنای کتاب و «قرآن» به عنوان وحی الهی است. علامه امینی در جلد سوم «الغدیر» این ادعاهای واهی را گرد آورده و با استدلالهای متقن بیپایه بودن آنها را نشان داده است.
بر این اساس «مصحف فاطمه(س)» نه رقیب قرآن است و نه کتابی موازی با آن؛ بلکه مجموعهای از الهامات، اخبار و حقایق ملکوتی است که به عنوان میراثی معنوی و اختصاصی در اختیار امامان(ع) بوده است.
انتهای پیام/