خبرگزاری تسنیم ـ فاطمه لطف آبادی*؛ شهید آیتالله سید حسن مدرّس، از برجستهترین فقها و سیاستمداران تاریخ معاصر ایران است که در عصر مشروطه الگویی از تلفیق دانش فقهی–اصولی، تقوای عملی و حضور اجتماعی به جا گذاشت. او نشان داد عالم دینی میتواند همزمان مرجع علمی معتبر، مصلح اخلاقی و کنشگر سیاسی مسئول باشد. در روزگاری که جامعه ایران با بحران هویت، نفوذ بیگانه و ضعف نهادهای مدنی دستبهگریبان است، بازخوانی مکتب مدرس ضرورتی معرفتی و عملی است.
مدرّس در مسیر خود با سه مانع بزرگ روبهرو بود: نخست استبداد داخلی، او از مجلس دوم تا چهاردهم بارها تهدید شد، به خواف، کاشمر و نهاوند تبعید گردید و سرانجام در سال 1316 به شهادت رسید. رضاشاه شخصاً از او بهعنوان «تنها مردی که نمیتوانم بخرمش» یاد میکرد، اما مدرّس هرگز سکوت نکرد؛ زیرا معتقد بود «سیاست ما عین دیانت ماست». دوم استعمار خارجی و قراردادهای تحمیلی، او با تسلّط بر فقه جواهری، حقوق بینالملل و اقتصاد سیاسی، قرارداد 1919، کاپیتولاسیون و امتیازات نفتی را نقد کرد. سخنرانی معروفش در مجلس پنجم علیه قرارداد 1919 همچنان یکی از اسناد دفاع از استقلال ملی است. سوم یأس و انفعال اجتماعی، بسیاری از روشنفکران و برخی روحانیون آن روزگار باور داشتند «یک نفر نمیتواند کاری بکند»، اما مدرّس با حضور در مسجد، مجلس، کوچه و بازار با خطابههای آتشین و ارتباط با مردم نشان داد که عالم آگاه و با تقوا میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد و امید را به پروژهای اجتماعی بدل کند.
ویژگی مکتب مدرّس، تبدیل همین سه تهدید به سه فرصت بزرگ بود: او علم را ابزار بیداری و نقد قدرت ساخت، تقوا را سپر نفوذناپذیر در برابر فساد و تطمیع قرار داد و حضور اجتماعی را پلی میان نخبگان و تودهها کرد، علم را از حالت انتزاعی بیرون آورد و به متن زندگی روزمره آورد، تقوا را از اخلاق فردی به عدالت اجتماعی ارتقا داد و حضور اجتماعی را از شعار به عمل بدل نمود.
این سه عنصر، امروز نیز نسخه عملی جامعه ایران است. پژوهشهای دانشگاهی و حوزوی باید مسألهمحور و بومی شوند و به جای تقلید کورکورانه از الگوهای غربی، پاسخگوی مسائل واقعی ایران باشند، از استقلال انرژی و عدالت قضایی تا حکمرانی سایبری و بحران جمعیت. همانگونه که مدرس در مجلس با استناد به فقه جواهری و تسلط بر قوانین بینالمللی سخن میگفت، تقوای عملی و سادهزیستی نیز باید دوباره ارزش روزمره نخبگان شود. تا وقتی استاد دانشگاه، قاضی، مدیر و سیاستمدار در اشرافیگری غرق باشند، سخن از عدالت و مبارزه با فساد شعار باقی خواهد ماند. مدرّس با عبای وصلهدار و اتاق خشت و گلی در تهران زندگی میکرد؛ اما هیچکس نتوانست او را بخرد. در نهایت، حضور اجتماعی مسئولانه همه اقشار باید احیا شود: دانشآموز و دانشجو در مدرسه و دانشگاه، استاد در رسانه و سیاست، طلبه در مسجد و شهر. مدرس ثابت کرد که «سکوت عالمان، خیانت به جامعه است.»
مکتب مدرّس نشان میدهد که علم بدون تقوا به مدیریت بیوجدان میانجامد، تقوا بدون حضور اجتماعی به انزوای عارفانه ختم میشود و حضور اجتماعی بدون علم و تقوا به انحراف میگراید. تنها با درهمتنیدگی این سه عنصر، جامعه ایرانی میتواند به استقلال واقعی، عدالت پایدار و پیشرفت همراه با معنویت دست یابد. بازخوانی این مکتب برای نسل امروز، بهویژه دانشجویان، اساتید و طلاب جوان، نه فقط یک درس تاریخی، بلکه نسخهای عملی برای ساختن ایرانی آزاد، عادل و پیشرفته است. تا زمانی که حتی یک نفر مانند مدرس در این سرزمین باقی باشد، امید زنده خواهد ماند و وظیفه نسل امروز این است که صدها «مدرس» تربیت کند؛ نه فقط در لباس روحانیت، بلکه در عرصههای علم، هنر، سیاست و رسانه.
*عضو تحریریه یادداشت حوزه علمیه خواهران استان قم
انتهای پیام/