به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، فشارهای آمریکا به ونزوئلا به اوج خودش رسیده است. ایالات متحده در طول سه ماه گذشته دستکم 21 حمله هوایی علیه کارائیب و اقیانوس آرام انجام داده که منجر به کشته شدن حداقل 83 نفر شده است. در تازهترین اتفاق، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد حریم هوایی ونزوئلا و مناطق پیرامونی آن «بسته» تلقی میشود و آسمان این کشور در طول شبانهروز گذشته و پس از تهدید ترامپ، تقریبا خالی از هواپیما شده است.
ایالات متحده آمریکا با استفاده از ابزارهای مختلف، از جمله کودتاهای نظامی و حمایت از دولتهای دستنشانده تا اعمال تحریمهای اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک، تلاش کرده استقلال سیاسی و اقتصادی کشورهای آمریکای لاتین این منطقه را محدود کند. تجربه تاریخی کشورهای این منطقه نشان میدهد واشنگتن بارها با مداخله مستقیم یا غیرمستقیم در بولیوی، اکوادور، پرو، کوبا، پاراگوئه و حتی شیلی، مسیر تحولات سیاسی داخلی این کشورها را به نفع منافع خود هدایت کرده است.
تمرکز آمریکا بر ونزوئلا به دلایلی از جمله رویکرد استقلالطلبانه، منابع انرژی - شامل 300 میلیارد بشکه نفت - و موقعیت استراتژیک آن مرتبط بوده است. از زمان روی کار آمدن هوگو چاوز تقابل واشنگتن با کاراکاس شدت گرفت و از همین رو ونزوئلا تلاش کرد با سیاستهای مستقل و منطقهای خود شبکهای از مقاومت علیه نفوذ امپریالیستی واشنگتن ایجاد کند.
اکنون اما دونالد ترامپ برای تسلط بر منابع نفتی ونزوئلا، بهانه جدیدی دست و پا کرده است: «مبارزه با کارتلهای مواد مخدر». این بهانه بیشتر
جنبه رسانهای و مشروعیتبخشی به اقدامات تهاجمی آمریکا دارد تا منع قانونی یا واقعی. هدف اصلی واشنگتن بازگرداندن سلطه سیاسی و اقتصادی خود بر منطقه و محدود کردن استقلال کشورهایی مانند ونزوئلاست.
همزمان با تشدید این تقابل در منطقه کارائیب، توجهها به مناسبات تهران و کاراکاس نیز جلب شده است. حجتالله سلطانی، دیپلمات ارشد ایرانی و سفیر سابق ایران در ونزوئلا در گفتوگویی تفصیلی با «مجله تصویری فرهیختگان» به بررسی این روابط پرداخته و تحلیل خود را از صفآرایی ایالات متحده در سواحل ونزوئلا و دیگر موضوعات مربوط به این کشور ارائه کرده است.
در ادامه بخشهایی از نکات این گفتوگو به صورت مکتوب آمده است که از نظر میگذرانید.
ریشه روابط ایران و ونزوئلا
ونزوئلا کشوری است که از پیش از انقلاب اسلامی ایران روابط خوبی با ما داشته است. این روابط بر اساس منافع مشترک در اوپک شکل گرفته بود. ایران و ونزوئلا هر دو از بنیانگذاران اوپک بودند و هدف مشترکشان تعیین قیمت عادلانه نفت و حفظ بازار نفت بود. بعد از انقلاب و با روی کار آمدن «هوگو چاوز» بهعنوان اولین رئیسجمهور چپگرا در ونزوئلا، به دلیل اشتراکات سیاسی، روابط ایران و ونزوئلا نزدیکتر شد.
این روابط بعد از مدتی وارد حوزه اقتصادی هم شد. شرکتهای ایرانی در ونزوئلا فعالیت کردند و خدمات فنی و مهندسی ارائه دادند. نیروهای ایرانی اعزام شدند و تجربه و مهارت بینالمللی کسب کردند. این تعامل اقتصادی و تخصصی موجب ارزآوری برای کشور شد و جایگاه ایران را در بازار بینالمللی تقویت کرد.
منافع ایران در ونزوئلا
کشورها در روابط بینالملل به دنبال منافع خودشان هستند و این منافع میتواند سیاسی، اقتصادی، فرهنگی یا در برخی مواقع همافزایی در حوزههای تخصصی و مشترک باشد. حالا وقتی ما ونزوئلا را بررسی میکنیم، میبینیم این کشور از نظر سیاسی، منطقهای، اقتصادی و حتی فرهنگی برای ایران دارای مزایای قابلتوجهی است.
از نظر اقتصادی، آمریکای لاتین و بهویژه ونزوئلا مکمل ایران هستند. ما رقیب اقتصادی همدیگر نیستیم. ونزوئلا صادرکننده مواد اولیه و اقلام اساسی و غذایی است و ایران در کوتاهمدت در این حوزهها نیازمند واردات است. به دلیل محدودیتهای طبیعی، در کوتاهمدت امکان خودکفایی کامل برای برخی اقلام در ایران وجود ندارد و بنابراین روابط اقتصادی با ونزوئلا یک فرصت است.
فرهنگ هم نکته مهمی است. اگرچه در ظاهر تفاوتهایی بین ایرانیها و لاتینیها وجود دارد؛ اما اگر عمیقتر نگاه کنیم، ریشههای رفتاری و اجتماعی مشابهی دارند؛ انساندوستی، صلحطلبی، احترام به دیگران و نوعی روحیه جمعی در جامعه، ما را به یکدیگر نزدیک میکند.
همکاری نظامی و امنیتی ایران با ونزوئلا
موضوع همکاری نظامی و امنیتی همواره مورد توجه رسانهها و تحلیلگران غربی بوده است. وقتی درباره همکاریهای نظامی صحبت میکنیم، باید به این نکته توجه داشت که ایران و ونزوئلا از نظر مقررات بینالمللی محدودیتی ندارند. تحریمهایی که آمریکا اعمال کرده، محدود به خود آمریکاست و هیچ مبنای بینالمللی ندارد. بنابراین، اگر دولتهای ایران و ونزوئلا تصمیم بگیرند که همکاری نظامی داشته باشند، هیچ مانع قانونی یا تحریمی برای این امر وجود ندارد.
با این حال، حضور نظامی برای ایران اهمیت چندانی ندارد. این در حالی است که روسیه و چین از منظر نظامی فعالیتهایی در ونزوئلا دارند و این برای آنها اهمیت بیشتری دارد. ایران بیشتر به جنبه اقتصادی و فنی توجه دارد؛ اما بازار تجهیزات و فناوری ونزوئلا میتواند برای ایران فرصت مناسبی باشد.
مشکل آمریکا با ونزوئلا
مشکل آمریکا با ونزوئلا صرفاً مربوط به نفت و انرژی نیست، هرچند این بخش مهمی از منافع اقتصادی آنها است. ریشه مشکل آمریکا با ونزوئلا به دکترین «مونرو» برمیگردد که از سال 1825 اعمال شده است. آمریکاییها همیشه آمریکای لاتین را حیاط خلوت خود میدانستند و تلاش میکردند این منطقه را تحت کنترل داشته باشند.
در دهههای گذشته، آمریکا با کودتاها و نصب دولتهای دستنشانده، نفوذ خود را اعمال کرده است. کشورهای آمریکای لاتین بارها تجربه کودتا داشتهاند از جمله بولیوی، اکوادور، پرو و دیگران. این تجربه به نوعی ضربالمثل در منطقه تبدیل شده است؛ در آمریکای لاتین میگویند «هر جا کودتا اتفاق نمیافتد، به دلیل است که آنجا سفارت آمریکا حضور ندارد.»
چاوز وقتی در 1999 به قدرت رسید، با این روند متفاوت رفتار کرد. او تلاش کرد استقلال سیاسی ونزوئلا را تقویت کند و سیاستهای آمریکایی را در منطقه خنثی کند. برای مثال او دومین اجلاس سران اوپک پس از تقریباً 50 سال را برگزار کرد و سفر دورهای به تمام کشورهای عضو اوپک داشت. حتی در زمان تحریمهای عراق، چاوز به عراق سفر کرد و نشان داد که استقلال خود را حفظ میکند. همان زمان سفیر آمریکا با او تماس گرفت و گفت ما نسبت به سفر شما به عراق حساسیت داریم و چاوز پاسخ داد پماد ضدحساسیت استفاده کنید!
چرا چاوز محبوب ونزوئلاییها شد
چاوز با اقدامات اجتماعی و فرهنگی خود به مردم ونزوئلا هویت بخشید. او آموزش رایگان، خدمات بهداشتی رایگان و کارت هویت ملی ارائه داد. این اقدامات موجب شد مردم ونزوئلا احساس کنند که صاحب حق و حقوق واقعی هستند و دولت موظف است این حقوق را تأمین کند.
این سیاستها موجب ناراحتی آمریکا شد، زیرا آمریکاییها همواره تلاش کردهاند کشورها را از نظر فکری و فرهنگی وابسته نگه دارند تا بتوانند نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را اعمال کنند. استقلال فرهنگی و اجتماعی مردم ونزوئلا باعث شد سیاستهای آمریکا در این کشور با شکست مواجه شود.
صفآرایی منطقهای و حمایت از احزاب چپ
چاوز با حمایت از احزاب و روسای جمهور چپگرا در کشورهای دیگر آمریکای لاتین، به نوعی شبکهای از مقاومت علیه سیاستهای امپریالیستی آمریکا ایجاد کرد. مثالها شامل رافائل کرهآ در اکوادور، او مرالس در بولیوی، لولا در برزیل، لوگومندز در پاراگوئه، ماچله در شیلی، دانیال ارتگا در نیکاراگوئه و دیگران هستند. این شبکه موجب شد طرحهایی مانند موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای لاتین (آلکا) شکست بخورد و آمریکا از نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در منطقه باز بماند.
چاوز همچنین پیمانها و سازمانهای منطقهای مانند سلاک و پیمان انرژی کارائیب را ایجاد کرد. این سازمانها کشورهای آمریکای لاتین را قادر میسازند حتی در برابر تهدیدات نظامی آمریکا مواضع مستقل اتخاذ کنند.
احتمال ترور بیولوژیک آمریکا علیه سران لاتین
آمریکا تلاشهای زیادی برای ساقط کردن چاوز انجام داد. در سال 2001 کودتای نظامی طراحی شد که سفیر آمریکا در آن نقش داشت و حتی در تشکیل دولت کودتا، انتخاب وزرا تحت نظر سفیر آمریکا انجام میشد. این کودتا شکست خورد. بعد از آن، آمریکا از طریق خرابکاریهای نفتی و تحریک اعتصابات، فشار بر دولت ونزوئلا را ادامه داد که این هم نتیجه نداد.
چاوز و برخی روسایجمهور چپگرا در آمریکای لاتین، مانند لوگومندز، لولا، دیلما روسف و کیشنر، در یک بازه زمانی کوتاه دچار بیماری سرطان شدند. برخی معتقدند این مسئله طبیعی نیست و ممکن است ناشی از ترور بیولوژیک باشد.
اهداف آمریکا در صفآرایی نظامی مقابل ونزوئلا
آمریکا در این صفآرایی دو هدف عمده دارد:
1. تضعیف دولت ونزوئلا: آمریکا تلاش دارد دولتهایی که مستقل عمل میکنند را ساقط یا تضعیف کند و نفوذ خود را در منطقه بازگرداند.
2. احیای هیمنه جهانی: آمریکا میخواهد جایگاه خود در صحنه بینالملل را احیا کند، بهویژه در برابر چین و روسیه که بهعنوان رقبای قدرتمند در صحنه بینالمللی ظهور کردهاند.
این اهداف با رفتار ترامپ و سیاستهای تهاجمی او در تضاد با سیاستهای دیپلماتیک دولتهای قبلی آمریکا ترکیب شده است. صفآرایی نظامی علیه ونزوئلا بهعنوان یک کشور در حاشیه آمریکای لاتین، یک نمونه از تلاش آمریکا برای نمایش قدرت و مشروعیتبخشی به اقدامات بینالمللی است.
اتهامات آمریکا مانند قاچاق مواد مخدر، عمدتاً بیاساس و رسانهای است. آمارهای بینالمللی نشان میدهد که بخش عمده مواد مخدر از کلمبیا، پرو و بولیوی صادر میشود و سهم ونزوئلا بسیار کم و تحت کنترل نیروهای مسلح این کشور است. این اتهامات بیشتر بهانهای برای مشروعیتبخشی به اقدامات نظامی آمریکا هستند.
مزیت ایران در حضور غیرنظامی و اقتصادی در ونزوئلا
تمرکز ایران در موضوع ونزوئلا بیشتر بر همکاری اقتصادی و ارائه خدمات فنی، مهندسی و فناوری است. ایران با رعایت قوانین بینالمللی و عدم ورود به تنشهای نظامی، میتواند روابط خود را در زمینههای اقتصادی، صنعتی و فنی توسعه دهد. بازار ونزوئلا در این زمینهها فرصت مناسبی برای ایران است.
ایران و ونزوئلا از نظر اقتصادی مکمل هم هستند و ایران میتواند در حوزههایی مانند خدمات فنی و مهندسی، تجهیزات و فناوری، همکاریهای سودآور داشته باشد. این روابط اقتصادی نهتنها برای ایران درآمدزایی دارد، بلکه تجربه بینالمللی نیروهای متخصص ایران را نیز افزایش میدهد.
نقطه اصطکاک میان جنوب و شمال جهان
روابط ایران با ونزوئلا مبتنی بر احترام متقابل و منافع دو کشور شکل گرفته است. حضور روسیه و چین در ونزوئلا نیز نشان میدهد که کشورهای قدرتمند به این منطقه اهمیت میدهند و ایران نیز میتواند در چهارچوب قوانین بینالمللی نقش خود را ایفا کند.
ایران تحت قوانین بینالمللی محدودیت چندانی برای همکاری با ونزوئلا ندارد. تحریمهای آمریکا تنها یکجانبه هستند و ایران میتواند روابط اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی خود را توسعه دهد، مشروط بر اینکه دولت تصمیم به انجام این همکاریها داشته باشد.
امروزه ونزوئلا یکی از نقاط اصطکاک بین شمال و جنوب جهان است. در کنار مسائل اوکراین خاورمیانه و غزه، ونزوئلا نیز صحنه درگیریها و فشارهای بینالمللی شده است. آمریکا به دنبال احیای سلطه خود است و حضور ایران، روسیه و چین در این کشور یکی از محورهای نگرانی و صفآرایی نظامی و سیاسی آمریکا را شکل میدهد.
هر متر ونزوئلا برای آمریکا باتلاق است
چهار سناریو درباره افق ونزوئلا مطرح است. آمریکا و ترامپ الان چشم به داخل ونزوئلا دوختهاند؛ میخواهند ببینند آیا میتوان بدون مداخله مستقیم دولت را ساقط کرد یا حداقل مادورو را مرعوب کرد تا امتیاز بدهد؟ این سناریو یعنی حذف فیزیکی رئیسجمهور، شورش مردمی و شکاف در نیروهای مسلح یا کودتای نظامی که هر کدامشان تقریباً غیرعملی است. نیروهای مسلح ونزوئلا طی سالها با تزریق نیروهای ایدئولوژیک وفادار به آرمانهای چاوز کاملاً در کنار دولت ایستادهاند و مردم هم اساساً صلحطلبند و اهل شورش خشونتآمیز نیستند.
گزینه دوم، حمله نظامی مستقیم آمریکاست که باز هم احتمال زمینگیریاش بسیار ضعیف است، چون هر مترمربع ونزوئلا برای آمریکا باتلاق است و ارتش ونزوئلا چهارمیلیون نیروی بسیج آموزشدیده دارد. حمله زمینی اساساً بعید است؛ اما حملات محدود، نقطهای، با پهپاد یا چند موشک ممکن است رخ دهد. بااینحال مادورو سیاستهای کلانش را تغییر نمیدهد، چون این سیاستها برخاسته از خواست عمومی مردم و خطمشی حزب حاکم است، حتی اگر حملهای هم انجام شود، حاکمیت - شامل حزب، نیروهای مسلح و افکار عمومی- همچنان بر استقلال، مقاومت و توسعه روابط با کشورهای دوست و همفکر تأکید خواهد کرد. بنابراین رفتار راهبردی دولت ونزوئلا در آینده نزدیک و حتی میانمدت تغییر نخواهد کرد، بحران ادامه دارد؛ اما مسیر ونزوئلا همان مسیری است که تا امروز رفته است.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/