به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم٬ در مترو، صف نان، پشت فرمان و حتی سر سفره شام، نگاهها دیگر به چهرهها نیست، به صفحههاست. گوشیها به امتدادِ دستها تبدیل شدهاند و «آنلاین بودن» دیگر انتخاب نیست، عادت است. فضای مجازی، آرام و بیصدا، جای واقعیت را گرفته و زیست روزمره ما را دگرگون کرده است. گزارشی تازه از شورای عالی فضای مجازی نشان میدهد ایرانیان نهتنها از جهان دیجیتال جدا نیستند، بلکه درون آن زندگی میکنند. اما این زندگیِ تازه، چقدر واقعی است؟
آمارهایی که هشدار میدهند
پیمایش ملی «زیست مجازی ایرانیان» نشان میدهد بیش از 70 درصد مردم هر روز در فضای مجازی حضور دارند و تنها حدود 23 درصد از جمعیت کشور هنوز از اینترنت استفاده نمیکنند. حتی در میان افراد بالای پنجاه سال، ضریب نفوذ به 54 درصد رسیده است. اما نکته نگرانکننده آنجاست که فقط 14 درصد از کاربران در فضای مجازی «تولید محتوا» میکنند و بقیه صرفاً تماشاگرند؛ یعنی جامعه دیجیتال ما بیشتر مصرفکننده است تا خلاق.
اعتیاد به اینترنت، بهعنوان یکی از آسیبهای نوپدید، در میان ایرانیان به حدود 30 درصد رسیده؛ بالاتر از میانگین کشورهای غربی و نزدیک به آمار کشورهای شرق آسیا. در حالی که نارضایتی از کیفیت اینترنت بالاست (بیش از 55 درصد کاربران ناراضیاند)، میزان استفاده کاهش نیافته است. این یعنی مصرف مجازی، حتی با نارضایتی هم ادامه دارد٬ همانطور که در اعتیاد به هر پدیدهای دیده میشود.
از سوی دیگر، بیش از نیمی از کاربران اعلام کردهاند تقریباً همیشه از فیلترشکن استفاده میکنند. بهعبارتی، بخشی از «زندگی دیجیتال ایرانی» از مسیرهای غیررسمی میگذرد. زیست مجازی ما، قانونی نیست؛ عادت است.
وقتی روابط انسانی به پینگ و استوری خلاصه شد
بر اساس این پیمایش، اصلیترین انگیزه کاربران ایرانی از حضور در فضای مجازی «ارتباط با خانواده و دوستان» است. اما آیا این ارتباط، همان پیوند انسانی است که پیشتر وجود داشت؟
امروز، تبریک تولد با یک استوری جای گفتوگوی حضوری را گرفته و دلخوریها با پیامهای سرد و خشک رفع میشود. ارتباطها زیادتر شده، اما عمقشان کمتر.
در بسیاری از خانهها، اعضای خانواده هر کدام در اتاقی جدا، با گوشی خود زندگی میکنند. دیگر گفتوگوها از بین رفته، اما صدای اعلان پیامرسانها قطع نمیشود. تناقضی شکل گرفته: ما بیش از هر زمان دیگری در تماسیم، اما کمتر از همیشه در ارتباطیم.
این پدیده فقط خانوادگی نیست. روابط اجتماعی نیز به سطح «پست» و «لایک» تقلیل یافته است. دوستیها در سکوی مجازی شکل میگیرند و با یک اختلاف نظر در کامنت از هم میپاشند. گفتوگو جای خود را به موضعگیری داده و انسانِ شبکهای، تحمل شنیدن را از دست داده است.
هویت دیجیتال و سطحی شدن فرهنگ
فضای مجازی قرار بود عرصه خلاقیت باشد، اما در عمل به میدان رقابت برای «دیده شدن» تبدیل شده است. کاربران ایرانی، طبق دادهها، بیشتر در اینستاگرام، واتساپ و تلگرام فعالاند و انگیزه اصلیشان سرگرمی و وقتگذرانی است. فقط اقلیتی از کاربران از فضا برای آموزش یا کار استفاده میکنند.
هویتهای دیجیتال، بازتابِ چهره واقعی افراد نیستند؛ بلکه تصویریاند که کاربر میخواهد از خود بسازد. زندگیها در قاب فیلترها زیباتر دیده میشوند، اما فاصلهشان با واقعیت بیشتر میشود. ما در شبکهها نه «خودِ واقعی» بلکه «خودِ مطلوب» را زندگی میکنیم و در این میان، مرز خیال و واقعیت کمکم محو میشود.
فرهنگ عمومی نیز به سمت سرعت، سطحینگری و هیجان لحظهای رفته است. مردم کمتر میخوانند، کمتر مینویسند و بیشتر اسکرول میکنند. محتواها کوتاهتر، تصاویر پررنگتر و فکرها کمعمقتر شدهاند. در این میان، رسانههای سنتی جای خود را به الگوریتمهایی دادهاند که فقط آنچه را «جذابتر» است، نه «درستتر»، برجسته میکنند.
جهان ایرانی در چنگ رسانههای خارجی
گزارش شورای عالی فضای مجازی نشان میدهد بیش از 80 درصد کاربران ایرانی وقت خود را در پلتفرمهای خارجی میگذرانند. تلگرام، اینستاگرام و واتساپ در صدرند؛ درحالیکه پیامرسانهای داخلی سهمی اندک دارند. این یعنی بخش عمدهای از جریان فرهنگی، خبری و ارتباطی جامعه از بیرون مرزها هدایت میشود.
در عمل، فضای مجازی به میدان رقابت پنهان فرهنگها تبدیل شده و کاربران ایرانی، ناخواسته مصرفکننده روایتهایی هستند که از بیرون ساخته میشود. از مد و زیبایی تا سیاست و اخلاق، معیارها کمکم رنگ جهانی گرفتهاند. ما در تلاش برای بهروز بودن، به تدریج از خود بودن فاصله گرفتهایم.
اتصال بیوقفه، انقطاع از واقعیت
زیست مجازی ایرانیان، تصویری چندلایه دارد؛ در یکسو، فرصت آموزش، کار و خلاقیت است و در سوی دیگر، تهدید تنهایی، فراموشی واقعیت و بحران هویت.
فرهنگ ایرانی همیشه بر گفتوگو، خانواده و درونگرایی تأکید داشته است؛ اما حالا در هیاهوی پیامرسانها، این ارزشها کمرنگ میشوند. اگر جامعه دیجیتال ما بدون آموزش، اخلاق و تفکر انتقادی پیش برود، نتیجهاش جامعهای پر از صدا ولی خالی از معنا خواهد بود.
در نهایت، شاید وقت آن رسیده از خود بپرسیم: آیا ما از اینترنت استفاده میکنیم، یا اینترنت از ما؟
یادداشت از: علی مهربانی، معاون پژوهش مؤسسه بینالمللی فطرت
انتهای پیام/