به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، زهرا صحراکار، دبیر زنان و خانواده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای کشور در یادداشتی بهمناسبت روز دانشجو نکاتی را مطرح کرد.
در این یادداشت آمده است:
16 آذر در تقویم ایران تنها یک مناسبت تاریخی نیست؛ روز بازخوانی هویت دانشجو و جایگاه بیبدیل او در ساخت جامعه اسلامی است. اتفاق سال 32 در دانشگاه نه فقط نشانهای از استکبارستیزی کهن دانشجوی ایرانی است، بلکه یادآور این حقیقت است که دانشگاه از همان ابتدا کانون شکلگیری عقلانیت مستقل، اراده مقاومت و گفتمانسازی اجتماعی بوده است. امروز، در بازخوانی این مناسبت، بیش از هر چیز باید به این پرسش پرداخت که دانشجو در منظومه فکری رهبر انقلاب چه رسالتی دارد و چرا دیدار سالانه ایشان با دانشجویان یک سنت پایدار در نظام جمهوری اسلامی است؟
دانشجو در نگاه رهبری نه فقط یک «هویت تحصیلی» بلکه یک شخصیت تمدنی است؛ انسانی که هم قدرت تحلیل دارد، هم قدرت اثرگذاری و هم امکان جهتدهی به افکار عمومی. ایشان بارها تأکید کردهاند که دانشجو پیشران است؛ یعنی میتواند محیط دانشگاه را تغییر دهد، جامعه را همراه سازد و حتی بر روند تصمیمسازی در کشور اثر بگذارد.
در نظامی که مشروعیت و کارآمدی آن بر مشارکت مردمی استوار است، نیرویی که میتواند «چشم و عقل جامعه» را بیدار و متوجه مسائل اصلی کند، همان دانشجوست. از همینروست که رهبری بارها فرمودهاند: دانشجو تصمیمساز آینده کشور است؛ حتی اگر مسئول مستقیم نباشد، جهتدهنده است.
این مسیرِ تصمیمسازی اما یک فرآیند روشن دارد:
آرمانخواهی → تبیین → مطالبهگری → گفتمانسازی → تصمیمسازی.
آرمان باید تبیین شود؛ چون ما در جستوجوی تحمیل نیستیم، بلکه میخواهیم رشد عقلی جامعه بالا بیاید تا همراهی مردم واقعی و پایدار شود. اینجا همان نقطه اتصال دانشگاه و جامعه است؛ همان حلقه میانی که رهبر انقلاب بارها از آن سخن گفتهاند.
درک اهمیت دانشجو بدون فهم اهمیت دانشگاه ممکن نیست. دانشگاه در نگاه رهبری یک پایگاه دوگانه است: هم مرکز «جوشش علمی» است و هم «جوشش آرمانخواهی اجتماعی».
اندیشکدهها شاید از لحاظ تخصصی قویتر باشند، اما آنچه دانشگاه را بیبدیل میکند همین همنشینی علم و آرمان است؛ قدرت تولید دانش در کنار قدرت تولید گفتمان. همین ویژگی است که دانشگاه را به مهمترین پایگاه تربیت نسلی و تأمین مدیران آینده تبدیل میکند. به همین دلیل است که استعمار و رژیم پهلوی نخستین هدف خود را «بیهویتسازی دانشگاه» قرار دادند؛ زیرا بیدین و بیریشه کردن دانشجوی امروز یعنی بیهویت کردن مدیر فردا.
با وجود این ظرفیتها، باید صادقانه پذیرفت که جنبش دانشجویی همواره به نتیجه مطلوب نرسیده است. امروز بهحق دغدغهمندتر شده، اما برای اثرگذاری راهبردی به سه محور کلیدی نیاز دارد:
1. تربیت نیرو و تربیت رهبر در جمعهای دانشجویی؛
2. شناخت دقیق صحنه نبرد روایتها و میدان مسائل کشور؛
3. ایجاد جمعهای فکری و اندیشهورزی برای پیوند مباحث کلان با مسائل روز.
اگر دانشجو نداند «انقلاب اسلامی از پیشرفت چه میخواهد»، نمیتواند درباره پیشرفت سخن بگوید. اگر نداند «مبانی مقاومت چیست»، تحلیل او از تحولات منطقه سطحی و شعاری میشود. اتحاد فکری و گفتمان مشترک، پیششرط حرکت راهبردی است.
شهید بهشتی هشدار میدادند که بزرگترین آفت مبارزه، «کار دیمی» است؛ یعنی حرکت بیبرنامه، بیهدف و بیارزیابی. چنین حرکتی لاجرم عقبماندگی میآورد. امروز بیش از گذشته باید بدانیم که جبهه مقابل با برنامهریزی پیچیده عمل میکند و ما حق عقبماندن نداریم؛ زیرا مبانی فکری و حقیقت برتر با ماست و تنها نیازمند ارتقای عمل هستیم.
در این میان نقش دانشجویان دختر بسیار قابل توجه است. امروز بخش مهمی از کنشگری فضای دانشگاهی به دست دخترانی است که با ترکیب هویت زن مسلمان ایرانی و توان اجتماعی خود، فضای تازهای از اثرگذاری، روایتگری و مطالبهگری را شکل دادهاند. حضور آنان نه مکمل، بلکه بخش اصولی و تعیینکننده نیروی دانشجویی امروز است.
در جمعبندی، اگر بخواهیم رسالت تاریخی دانشجو را در یک جمله خلاصه کنیم: دانشجو باید موتور پیشران گفتمانسازی جامعه و محرک تصمیمسازی در سطح حاکمیت باشد.
رهبری «امید» را شرط حرکت دانشجویی میدانند؛ امیدی که از تحلیل واقعبینانه، آرمانخواهی حکیمانه و اراده اصلاح برمیآید. جنبش دانشجویی امروز ممکن است ضعفهایی داشته باشد، اما حقیقت این است که زندهتر، جدیتر و مسئولانهتر از گذشته ایستاده است؛ و تا وقتی روح اصلاحگری و آرمانخواهی در آن زنده است، یکی از تکیهگاههای اصلی آینده انقلاب باقی خواهد ماند.
انتهای پیام/