به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، عجیبتر از سخنان سریعالقلم علیه مستضعفان، حمایتها و توجیههای یک جریان است،حتی عقبنشینی تلویحی هم نتوانست آن جمله نادرست را بیواکنش بگذارد. هفته گذشته ویدئویی از گفتوگوی محمود سریعالقلم، استادتمام دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد که او در بخشی از آن خواهان آن شده بود که نباید به کسانی که پایینتر از طبقه متوسط هستند، «اجازه» داد تا «مسئولیت سیاسی و اقتصادی» بگیرند.
این اظهارنظر بهقدری با واکنشهای منفی همراه شد که او چند روز بعد ناچار شد از این سخن تلویحاً عقبنشینی کند و مدعی شود بحثش «علمی» بوده است. سریعالقلم که در این گفتوگو هیچ آمار و اطلاعاتی ارائه نکرده که نشان دهد ادعایش چه پشتوانه علمی دارد، ولی بااینحال با این ادعا تلاش کرده تا منتقدانش را به «غیرعلمی بودن» متهم کند.
اگرچه واضح است که منظور سریعالقلم از عبارت «پایینتر از طبقه متوسط»، دقیقاً قشر مستضعف و فقرا هستند؛ اما او در توجیه اظهاراتش به انصافنیوز گفته بود که در سخنانش واژه «فقیر» استفاده نشده و «طبقه متوسط» از نظر او «صرفاً مالی» نیست و «به اعتبار فکری، تحصیلی و علاقه به سرمایهگذاری» پیوند میخورد.
شاید کسانی که با دیدگاههای سریعالقلم آشنایی ندارند، این توجیه را بپذیرند؛ اما یک جستوجوی ساده در اظهارات استاد دانشگاه شهید بهشتی نشان میدهد که دقیقاً هدف او، مانع ساختن برای طبقه ضعیف و قشر مستضعف بوده است.
او مرداد سال 1392 در گفتوگو با سایت تابناک مهمترین اولویت دولت جدید را «تغییر سریع تصویر ایران در منطقه و جهان» خوانده و گفته بود «عدهای که قبلاً هواپیما سوار شدهاند، سیر هستند، غذای خوب خوردهاند، زندگی متعارفی داشتهاند و با جهان آشنایی دارند، منافع دیگران را نیز در نظر میگیرند و از همه مهمتر از ثبات فکری برخوردارند.»
این جملات بهخوبی نشان میدهد برخلاف توجیهات اخیر سریعالقلم، «طبقه متوسط» در نگاه او، «صرفاً مالی» است و الا سوار هواپیما شدن و یا سیر یا گرسنه بودن و غذای خوب خوردن نمیتواند ارتباطی «به اعتبار فکری، تحصیلی و علاقه به سرمایهگذاری» افراد داشته باشد.
آنچه سریعالقلم با روکش «علمی» در سال 1404 بیان کرده، همان منطقی است که برخی پادشاهان نه در قرن اخیر که چندین قرن قبلتر در مواجهه با مردم داشتند. در نظر آنان مردم رعیتی بودند که اجازه تحصیل و پیشرفت در کنار اشرافزادگان را نداشتند. این رعیت تنها این امکان را داشتند که به اشرافزادگان سیری که غذای خوب میخورند، خدمت کنند. کسی باور نمیکرد این نگاه بدوی در سال 1404، جنبه علمی به خود بگیرد و استادی که برخی مواضعش در حوزه سیاست خارجی در برخی محافل دانشگاهی مورد توجه است، چنین مبانی را تئوریزه کند.
اگرچه در روزهای گذشته برخی رسانههای اصلاحطلب و همسو با تفکرات سریعالقلم از اظهارات او دفاع کردند؛ اما زشتی این سخن بهاندازهای بود که برخی دیگر از این جریان نتوانستند در برابر آن سکوت پیشه کنند و بالاخره پس از چند روز وارد میدان شدند تا با سریعالقلم و گفتارش مرزبندی کنند. یکی از این رسانهها، روزنامه هممیهن بود. این روزنامه روز دوشنبه در مطلبی با تیتر «شبه علم لوکس» به سریعالقلم کنایه زد و او را فردی با روششناسی «توریستی» توصیف کرد که «گویی مسافری از دارالخلافه تهران قجری رهسپار بلاد فرنگ شده و با دیدن ابنیه، اطعمه و اشربه آنجا، به فکر نوشتن حیرتنامه افتاده است.» احمد زیدآبادی نیز در یادداشتی، سریعالقلم را فردی واجد نگاه طبقاتی منفی معرفی کرد.
در مقابل اما روزنامه سازندگی ارگان رسمی حزب کارگزاران به استقبال از صحبتهای سریعالقلم رفته و با تیتر «طبقه ناجی» عملاً یک بیانیه حمایتی از دیدگاه اشرافی سریعالقلم منتشر کرد. در این ماجرا هم به اصل صحبتهای غیرعلمی سریعالقلم و هم به بیانیهنویسان حامی حاکمیت اشرافزادگان نقد وارد است؛ اما علاوه بر اصل این دیدگاه حتی به اظهارات برخی منقدان نیز که حاضر نیستند بدون رودربایستی شبهعلم را رد کنند خدشه وارد است.
سریعالعبور نباش، ویدئوش هست
سریعالقلم در واکنش به انتقادات مطرح شده از خود مدعی میشود صرفاً به این دلیل که او کلمه «فقر» را در صحبتهایش به کار نبرده رسانهها حرفهایش را تحریف کردهاند. او مدعی شده منظورش این است که «طبقه متوسط نه صرفاً به معنای مالی بلکه به اعتبار فکری، تحصیلی و علاقه به سرمایهگذاری اهمیت دارد.» اما ازآنجاییکه ویدئو صحبتهای سریعالقلم موجود است انکارکردن آنچه گفته است اینقدرها هم ساده نیست.
سریعالقلم در ابتدای بحثش یک خاطره نقل میکند که در سال 1361 در حال پرکردن فرمی برای دکتری رشته تحصیلی خود در دانشگاه یواسسی آمریکا بوده که با این سؤال مواجه میشود: «آیا در زمان کودکی اتاق شخصی خود را داشتهاید.» او سپس تشریح میکند که در ابتدا متعجب شده و بعدها زمانی که از استادش دلیل وجود چنین سؤالی را پرسیده پاسخش این بوده که برای سپردن حکمرانی به یک فرد او باید حداقل از طبقه متوسط باشد. اشاره به داشتن اتاق شخصی و آوردن قید طبقه متوسط در کنار آن به طور واضح آشکار میکند که او طبقه متوسط را از بعد مادی تقسیمبندی کرده و هرکسی که پایینتر از این طبقه باشد را شایسته مسئولیت نمیداند.
اینکه فردی ناچار شود صحبتهای صریح خود را منکر شود نشان میدهد که دلیل اصلی صرفاً واکنشهای اجتماعی به آن بوده است و اگر فردی که مدعی است حرفی را از موضع علمی مطرح کرده با کوچکترین انتقاد اجتماعی بخواهد از آن پا پس بکشد، اتفاقاً غیرعلمی و عوامزده بودن ادعایش را اثبات میکند.
اگرچه اظهارات سریعالقلم به لحاظ آماری نیز خالی از استناد و متکی بر خاطرات شخصی مطرح میشود؛ اما اگر او بخواهد صرفاً با استناد به مدرک و جایگاه دانشگاهیاش برچسب علمی را روی صحبتهای خود بچسباند نیز با عقبنشینی سریع از مواضعش نشان میدهد که حتی خود گوینده نیز نسبت به علمی بودن اظهاراتش مردد است چه به رسد به اینکه بخواهد شنونده را مجبور به پذیرش علمی بودن آن کند.
نظم را در ویدئو پیدا کنیم یا در جلد سازندگی؟
ارگان رسمی حزب سازندگی، یعنی حزب بنیان نهاده شده توسط اعضای دولت هاشمی رفسنجانی در حمایت کامل از صحبتهای سریعالقلم، با تیتر «طبقه ناجی» مطلبی منتشر کرده و در آن سریعالقلم را «لیبرالی اتوکشیده» توصیف میکند که «ذهنش نیز درست مانند ظاهرش مرتب است» و جهان را از پشت عینک لیبرالی اینگونه میبیند که در آن توسعهیافتگی محصول «طبقه متوسط نیرومند» بوده و پیشرفت از دل «فشار تودهها» حاصل نمیشود.
این متن صحبتهای انتشاریافته از سریعالقلم را تحریفشده تعبیر کرده و نظر سریعالقلم را اینگونه تفسیر میکند که او منظورش برتری اقتصادی نبوده، بلکه «ضرورت برخورداری از حداقلی از امنیت، نظم ذهنی و رهایی از فشارهای معیشتی» را مطرح کرده است. برای رد ادعای تحریف، ارجاع به ویدئو منتشرشده کفایت میکند.
ویدئویی که در آن سریعالقلم با استناد به خاطراتش در آمریکا، یک فرد را به این دلیل که اتاق شخصی نداشته و در طبقه متوسط نمیگنجد، شایسته مسئولیتگرفتن ندانسته و صریحاً این مطالبه را مطرح میکند که حتی باید مانع از آن شد. یعنی از دید او هیچ اختیاری وجود ندارد و جبراً فردی که به قول «سازندگی» تحت «فشارهای معیشتی» است باید کنار زده شود.
این روزنامه بدون طرح هیچ استدلالی در دفاع از صحبتهای سریعالقلم صرفاً بر شخصیت اتوکشیده و منظم او تأکید میکند تا بگوید منظور سریعالقلم نظم ذهنی بوده است، حالآنکه اگر چنین منظوری داشت مخاطب باید آن را در ویدئو میدید نه در تصویر سریعالقلم کتوشلواری و کراواتی که «سازندگی» با هدف بازنمایی چهرهای منظم از او منتشر کرده است.
بهطورکلی در متن «سازندگی» هیچ استدلالی در دفاع از سریعالقلم دیده نمیشود بلکه مجموعهای از تفاسیر به صحبتهای سریعالقلم اضافه شده تا درنهایت استنتاج شود که منظور این چهره آکادمیک و مشاور حسن روحانی در دوران ریاستجمهوری، آنچه «سازندگی» میگوید است نه آنچه خود سریعالقلم اعتقاد دارد.
البته «سازندگی» نیز همان گزارهها را صرفاً در لفافه بیان میکند تا ضرب انتقاد به تفکری که بنیان حزبش بر آن است را بگیرد. اما سریعالقلم نسخه صریحی از سبک زندگی برخی رؤسایجمهور است که رویکرد اشرافیشان در دیدار با مردم مناطق زلزلهزده و کارگران زمانی که حاضر نمیشوند حتی از خودرو پیاده شوند، مشهود است. رویکردی که مدعی است بدون حضور در جامعه هم میشود صرفاً از پشت شیشه خودرو در مورد رضایت اجتماعیشان نظرسنجی کرد.
نابرابری که سریعالقلم و «سازندگی» با عنوان لیبرالیسم برای جامعه تجویز میکنند توسط اندیشمندان مورد رجوع این مکتب فکری نیز رد شده است. آمارتیا سن، برنده نوبل اقتصاد در سال 1998 که پایه فکریاش در سنت لیبرال و اندیشههای جان استوارت میل و جان راولز است، در کتاب «توسعه بهمثابه آزادی» نظرش را اینگونه تشریح میکند که آزادیهای سیاسی و مدنی «هدف» توسعه هستند نه پاداشی که در پایان راه داده شود.
آزادی بیان و مطبوعات ابزار ضروری برای جلوگیری از فساد اقتصادی و تصمیمات غلط است. اما «سازندگی» معکوس این دیدگاه لیبرالی را اعتقاد دارد. هاشمی رفسنجانی در زمان دولتش تقابل با آزادی رسانهها و کنشگری دانشجویان را اجرایی کرد.
در مطلبی که 16 آذر با عنوان «چوب سیاستزدایی بر سر ما» در «فرهیختگان» منتشر شد به این موضوع پرداخته شده است.
اکنون نیز نزدیکان مرحوم هاشمی در حزب سازندگی این دیدگاه را ترویج میدهند که برای تحقق عدالت ابتدا باید توسعه را ایجاد کرد و توسعه نیز زمانی محقق میشود که آنها قدرت را در دست بگیرند تا آن زمان هم دموکراسی نباید جایی در جامعه داشته باشد. برای همین سریعالقلم هرگونه انتقاد به نظریاتش را غیرعلمی دانسته و در اظهارنظر دیگری میگوید کسی که از 5 صبح تا 12 شب باید بدود تا اجارهخانهاش را بدهد، نباید در مورد انرژی هستهای صحبت کند.
منادیان این ایده باید توضیح دهند که در 8 سالی که دولت روحانی به آنها سپرده شد چه چیزی جز تورم، قیمت مسکن، انحصار در سیاست خارجی و جانباختگان کرونا را توانستند توسعه بدهند که اکنون میخواهند کسی به اظهاراتشان خرده نگرفته و منتظر بماند تا بهار ادعایی آنها برسد و فرجامش خربزه و گلابی توسعه باشد.
رودربایستی در رد شبهعلم
اینکه زیدآبادی بگوید چون «جامعه دچار محرومیت است» در کنشی اعتراضی نسبت به هر حرف غلطی ازجمله صحبتهای سریعالقلم مبنی بر شایستگی اشرافزادگان برای حکومت اقبال نشان میدهد، از چند جهت مورد انتقاد است و اساساً زیدآبادی را نیز در کنار سریعالقلم قرار میدهد.
این سؤال وجود دارد که چگونه میشود فردی از محرومیت رنج بکشد؛ اما همزمان از اینکه بیشتر دچار محرومیت شود دفاع کند؟ زیدآبادی نیز همچون سریعالقلم آماری نمیدهد که بر چه اساسی مدعی است بخشی از مردم حامی صحبتهای سریعالقلم هستند و این «بخشی از مردم» که زیدآبادی به نمایندگی از آنها مجموعی از اتهامات را متوجه حاکمیت میکند، چقدرند؟
این استدلال باعث میشود زیدآبادی در عین مرزبندی با سریعالقلم، افرادی که استدلالهای غیرعلمی سریعالقلم را تأیید میکنند موردحمایت قرار داده و آنها را رنجدیدگانی خطاب قرار دهد که برای ایفای حق خود در مسیر دفاع از اظهارات غیرعلمی و غیرعقلانی قرار میگیرند.
این استدلال باعث میشود زیدآبادی در عین مرزبندی با سریعالقلم، افرادی را که استدلالهای غیرعلمی سریعالقلم را تأیید میکنند، موردحمایت قرار داده و آنها را رنجدیدگانی بنامد که برای ایفای حق خود یا شاید برای لجبازی! در جایگاه دفاع از اظهارات غیرعلمی و غیرعقلانی قرار میگیرند.
زیدآبادی که خود را منتقد سریعالقلم میداند با این رویکرد اتفاقاً در کنار سریعالقلم قرار میگیرد که عامل اصلی تندادن به رویکردهای غیرعلمی را رنج و محرومیت مادی میداند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/