به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در حالی که با گذشت دو ماه از مرحله اول آتش بس غزه، هنوز هیچ نشانه روشنی برای ورود به مرحله دوم دیده نمیشود، وضعیت فعلی این باریکه تحت کنترل یک بنبست نظامی فریبنده و یک وضعیت سیاسی شکننده است که ظاهراً هیچ چشماندازی برای یک توافق پایدار ندارد.
آتشبس غزه گروگان بازیهای آمریکا و اسرائیل
به گزارش الاخبار، با نزدیک شدن به پایان مرحله اول طرح آتشبس، که به هدف محدود خود یعنی کاهش تنش دست یافت، مرحله دوم این طرح در میان یک خلأ قرار دارد؛ جایی که رژیم صهیونیستی به دنبال «پیروزی کامل» خود و شکست کامل مقاومت در غزه بوده و آمریکاییها به مدیریت اوضاع به همین شکل راضی هستند؛ بدون اینکه هیچ اقدام جدی برای ورود به مرحله دوم انجام دهند.
کابینه رژیم صهیونیستی و مقامات ارشد نظامی و سیاسی این رژیم طی هفتههای گذشته بارها تاکید کردهاند که بدون خلع سلاح گروههای مقاومت در غزه حاضر به ورود به مرحله دوم نیستند و حتی نیروی بینالمللی را هم برای انجام این ماموریت مناسب نمیدانند.
آنچه که میتوان از اظهارات صهیونیستها دریافت، این است که هدف آنها و همچنین طرحی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای آتشبس ارائه داد، اجرای یک پروژه امنیتی و مهندسی اجتماعی برای نوار غزه و ساکنان آن است، نه پایان جنگ؛ به طوری که حماس به شکل رسمی انحلال خود را چه در سطح سیاسی و چه نظامی اعلام کند و مردم غزه هم مقابل اسرائیل تسلیم شوند و همسو با برنامههای آن حرکت کنند.
رفتارهای آمریکاییها و صهیونیستها نشان میدهد که اسرائیل به غزه به عنوان یک نهاد سیاسی که مذاکره با آن امکانپذیر است، نگاه نمیکند؛ بلکه آن را صرفاً یک منطقه جغرافیایی میداند که باید ابتدا پاکسازی و سپس بازسازی شود.
به همین دلیل، ناظران امور معتقدند که پذیرش طرح آتش بس توسط نتانیاهو تنها یک مانور تاکتیکی بود و او از ابتدا میدانست که مسیرهای دیپلماتیک شکست خواهد خورد و به این ترتیب اسرائیل به محض مساعد شدن اوضاع دوباره میتواند جنگ را از سر بگیرد.
همچنین طرح ترامپ که حماس با بسیاری از بندهای آن موافقت نکرد، از ابتدا به گونهای طراحی شده بود که کاملاً غیرقابل اجرا باشد.
مانور فریبکارانه جدید آمریکایی-صهیونیستی در غزه با سرفصل «شهر چادری»
از طرف دیگر، میانجیهای عربی همچون قطر هم در کنار آمریکا، در بحبوحه خلأ و بنبست امنیتی و سیاسی، تلاش میکنند تا اسرائیل را از طریق یک گام به اصطلاح بشردوستانه که تنها میتوان آن را نمادین توصیف کرد، به سمت مرحله دوم سوق دهند: ایجاد یک «شهر چادری» در رفح.
ایده شهر چادری که اخیراً در رسانههای آمریکایی و عبری تبلیغ میشود، مبتنی بر تبدیل بخشی از شهر رفح به یک منطقه عاری از نیروهای مقاومت و افراد وابسته به آن است. طبق تبلیغات منابع مذکور، این شهر قرار است با حمایت بین المللی مدیریت شود و مجهز به زیرساختهای موقت مانند آب، برق، بهداشت، مدارس و بیمارستانها خواهد بود. این طرح در واقع یک نمونه آزمایشی برای پروژهای است که ممکن است بعداً در آینده طولانی و غیرقابل پیشبینی اجرا شود.
با این حال، چنین طرحی، علیرغم ماهیت ظاهراً بشردوستانهاش، فاقد هرگونه مبنای سیاسی و یا امنیتی عملی است؛ زیرا هیچ نیروی بین المللی آماده ورود به رفح نیست و هیچ گونه نقشه راه، تعهدات یا جدول زمانی مشخصی برای انتقال قدرت از حماس به یک طرف دیگر وجود ندارد. علاوه بر این، هیچ شفافیتی در مورد منبع تأمین مالی یا نهادی که آن را مدیریت خواهد کرد، وجود ندارد.
بنابراین طرح شهر چادری چیزی بیش از تلاش آمریکا برای ایجاد نوعی «دستاورد» و گمراه کردن افکار عمومی به این باور نیست که «پیشرفتی» در آتش بس غزه حاصل شده است. در این میان اسرائیل همچنان اصرار بر انحلال کامل جنبش حماس در سطح سیاسی و نظامی دارد و در طرف مقابل، حماس قاطعانه این خواسته اسرائیل را رد میکند و خواستار باز شدن گذرگاه رفح و اجازه ورود روزانه 6000 کامیون حامل کمکهای انسانی به غزه است.
در نتیجه، طرح آتش بس در غزه در میان یک خلأ سیاسی و نظامی بزرگ در نوسان است و ایدههایی که هر از گاهی از قلب آن بیرون میآید، به هیچ نتیجهای نمیرسند؛ درست مانند طرح شهر چادری.
طرحی برای خریدن زمان
همانطور که گفتیم، طرح ترامپ برای آتش بس در غزه، از ابتدا به گونهای طراحی شده بود که کاملاً غیرقابل اجرا باشد و این طرح صرفاً ابزاری برای خرید زمان است و اسرائیل را قادر میسازد تا پس از دو سال جنگ، برای خودش دستاوردهایی تثبیت کند.
علاوه بر آن، طرح ترامپ به عنوان ابزاری برای کاهش انتقادات داخلی و خارجی علیه دولت آمریکا به دلیل حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی علیه غزه ارائه شد. در نهایت، با نزدیک شدن به پایان مرحله اول، نوار غزه چیزی را تجربه میکند که تنها میتوان آن را «خلأ در چشم انداز» توصیف کرد؛ زیرا هیچگونه دیدگاه روشنی وجود ندارد.
ایدههایی هم که آمریکاییها و صهیونیستها تبلیغ میکنند، مجموعهای از طرحهای غیر قابل اجراست تا بتوانند زمان بخرند و از ورود به مرحله دوم طفره بروند. در این میان اسرائیل به دنبال فرصتی برای تحمیل شرایط امنیتی خود به عنوان پیشنیاز هرگونه توافق در آینده است.
در طرف مقابل، حماس به حفظ دستاوردهای سیاسی خود پایبند بوده و تحت هیچ شرایطی راضی به اعلام انحلال خود نمیشود. در همین حال میانجیها تلاش میکنند تا این توافق را حتی به قیمت از دست دادن اهداف اولیه اعلام شده آن، زنده نگه دارند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در حال حاضر طرح ترامپ برای آتش بس غزه به گونهای مدیریت میشود که صرفاً فروپاشی آن را به تعویق بیندازد و همه میدانند که این طرح به طور کامل قابل اجرا نخواهد بود.
ناظران امور معتقدند که اسرائیل در تلاش است مرحله دوم آتش بس غزه را به چندین موضوع متغیر مرتبط کند؛ گاهی به موضوع رزمندگان مقاومت در رفح، گاهی مسئله اجساد اسرای مرده اسرائیلی، و گاهی مسئله خلعسلاح مقاومت یا استقرار نیروهای بین المللی، اما همه اینها با هدف خریدن زمان و تثبیت حضور این رژیم در بزرگترین منطقه جغرافیایی ممکن در نوار غزه است.
بر همین اساس، در زمان حاضر همه چیز بستگی به توانایی بازیگران منطقهای یعنی مصر، قطر و ترکیه در اعمال فشار واقعی بر دولت ترامپ دارد و اگر چنین فشاری وارد نشود، ورود به مرحله دوم آتشبس، بسیار دشوار و شاید صرفاً نمادین خواهد بود.
انتهای پیام/