به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، از زمان آغاز آتش بس در نوار غزه در 10 اکتبر گذشته، جنگ در این باریکه عملاً متوقف نشده؛ بلکه وارد مرحله متفاوتی شده که در آن درگیریها از طریق ابزارهای متعدد نظامی، امنیتی، بشردوستانه و سیاسی مدیریت میشود.
همچنین در شرایطی که نزدیک به 400 غیرنظامی فلسطینی طی دو ماه گذشته در حملات صهیونیستها به نوار غزه قتل عام شدهاند و محاصره ظالمانه علیه این باریکه همچنان پابرجاست، نمیتوان درباره پایان یافتن جنگ صحبت کرد.
از طرف دیگر، دادههای میدانی و سیاستهای اعلام شده توسط طرفین جنگ نشان میدهد که دوره پس از آتشبس را نمیتوان به عنوان مرحله ثبات توصیف کرد، بلکه میتوان آن را به عنوان یک تغییر موقت در نظر گرفت که در آن رویارویی از طریق "بازدارندگی چندلایه" مدیریت میشود.
در این زمینه، شبکه الجزیره در مقالهای به بررسی برجستهترین ویژگیهای معادله بازدارندگی بعد از آتش بس در غزه طبق واقعیتهای میدانی پرداخته که شرح آن به شکل زیر است.
1-سیاست بازدارندگی اسرائیل بعد از آتش بس
اتخاذ سیاست «واکنش سریع»
بعد از آغاز آتشبس، اسرائیل سیاست امنیتی مبتنی بر واکنش سریع و محدود به هر حرکتی را که تهدیدی برای نیروها یا مناطق استقرار خود در نوار غزه میدانست، اتخاذ کرد.
این سیاست شامل انجام عملیاتهای مکرر هدفگیری علیه اهداف و گروههای فلسطینی بود که اشغالگران مدعی بودند در تلاش برای کمین، حمله یا نزدیک شدن به مناطق نظامی اسرائیل هستند. با این حال، مقاومت تأکید کرد که ارتش اشغالگر از این بهانهها برای ادامه تجاوز خود به غیرنظامیان در نوار غزه استفاده میکند.
دادههای نظامی اسرائیل نشان میدهد که این رفتار بخشی از استراتژی «حفظ آرامش با زور» است تا به این ترتیب گروههای مسلح فلسطینی از هرگونه واکنش نظامی علیه نیروها و مواضع ارتش اسرائیل خودداری کنند.
سیاست صهیونیستها برای جلوگیری از بازسازی حماس
جلوگیری از بازسازی قابلیتهای نظامی حماس، محور اصلی سیاست اسرائیل پس از جنگ است. دادههای نظامی اسرائیل نشان میدهد که ترورها و قتلهای هدفمند افرادی که اسرائیل ادعا میکند متعلق به شاخههای نظامی حماس هستند یا در فعالیتهای میدانی شرکت دارند، ادامه دارد.
همچنین رژیم صهیونیستی تحرکات زیادی با هدف محدود کردن آزادی حرکت اعضای وابسته به جنبش حماس انجام داده که شامل ترور فعالان میدانی این جنبش که اسرائیل آنها را به مشارکت در فعالیتهای نظامی متهم میکند، نیز میشود. این اقدامات بخشی از تلاشهای مداوم صهیونیستها برای جلوگیری از بازسازی زیرساختهای نظامی حماس به ویژه شبکههای فرماندهی، کنترل و ارتباطات میدانی آن است.
سیطره اشغالگران بر مناطق وسیعی از نوار غزه
نقشههای میدانی و تحرکات نظامی نشان میدهد که اسرائیل حضور نظامی دائمی یا نیمه دائمی خود را در بیش از نیمی از نوار غزه حفظ کرده است که شامل بخشهای وسیعی از شمال تا جنوب غزه میشود. این حضور در ایجاد مناطق نظامی بسته، استقرار پستهای نظارتی ثابت و سیار، جلوگیری از دسترسی ساکنان به زمینهای کشاورزی یا تجاری در نزدیکی خطوط کنترل و اعمال «خطوط زرد» که عملاً به عنوان مناطق پرواز ممنوع تعیین میشوند، آشکار میشود.
گزارشهای سازمانهای حقوق بشری نشان میدهد که این سیطره صهیونیستها مانع از بازگشت هزاران آواره به مناطق اصلی خود شده و فعالیت کشاورزی و صنعتی را در مناطق وسیعی از نوار غزه مختل کرده است. اسرائیل با این مناطق به عنوان «مناطق امنیتی» رفتار میکند و مدعی است که هدف آن جلوگیری از نزدیک شدن گروههای مسلح و خنثی کردن هرگونه تلاش برای ایجاد زیرساختهای نظامی جدید است.
استفاده صهیونیستها از باندهای جاسوسی در غزه
منابع فلسطینی و شهادتهای میدانی نشان دهنده وجود مجموعهای از شبکههای جاسوسی است که با هماهنگی اطلاعات اسرائیل در نوار غزه فعالیت میکنند. برخی از این شبکهها مرتبط با باندهایی هستند که قبلاً به استخدام صهیونیستها درآمدهاند و برخی از شبکهها هم به تازگی تاسیس شدهاند و ارتباطی با باندهای جاسوسی قبلی ندارند.
نقشهای مستند این شبکهها شامل انتقال اطلاعات امنیتی، نظارت بر تحرکات میدانی، ایجاد محیطهای ناپایدار که مانع از سازماندهی گروههای مقاومت میشود و حمایت از ترورها با ارائه اطلاعات شناسایی درباره هدف است.
تاسیس این شبکههای جاسوسی در چارچوب سیاست قدیمی رژیم صهیونیستی در جمعآوری اطلاعات انسانی برای افزایش توانایی خود در مدیریت عملیات میدانی بدون توسل به مداخله نظامی گسترده است.
ادامه محاصره و جنگ گرسنگی علیه غزه
رژیم صهیونیستی پروتکل بشردوستانه توافق آتش بس را هم مانند پروتکل نظامی آن نقض کرده و به محاصره ظالمانه علیه غزه ادامه میدهد و مانع ورود کالاهای ضروری همچون مواد غذایی اساسی، دارو، تجهیزات پزشکی، امکانات سرپناهی مانند چادرها و خانههای سیار میشود تا از این طریق مقاومت و مردم غزه را تحت فشار نگه دارد.
گزارشهای منتشر شده توسط سازمان ملل نشان میدهد که مناطق مرکزی غزه و محله المواصی در خان یونس در جنوب این باریکه به دلیل آوارگی مکرر مردم و فقدان مسکن جایگزین، به شدت شلوغ هستند؛ موضوعی که پیامدهای آن در عمل بر وضعیت بشردوستانه، به ویژه در مورد سرپناه، مراقبتهای بهداشتی و دسترسی به غذا آشکار میشود.
دادههای اقتصادی و میدانی نشان میدهد که اسرائیل روزانه اجازه ورود تنها 200 کامیون را به نوار غزه میدهد؛ در حالی که طبق طرح آتش بس قرار بود روزانه 600 کامیون وارد شود. همچنین کامیونهایی که اجازه ورود دارند اغلب حامل کالاهای غیرضروری هستند.
از طرف دیگر، صهیونیستها محدودیتهای زیادی در ورود مصالح ساختمانی ضروری مانند آهن و سیمان و همچنین تجهیزات الکتریکی و ژنراتورها ایجاد کردهاند و مدعی هستند که از این تجهیزات برای اهداف نظامی استفاده میشود.
همین محدودیتها روند بازسازی غزه را به شکل قابل توجهی به تاخیر میاندازد. هزاران ساختمان ویران شده همچنان تعمیر نشدهاند و شبکههای آب و برق همچنان مختل هستند و بر زندگی دهها هزار آواره که در شرایط وخیمی زندگی میکنند، تأثیر میگذارد.
کمبود مواد ضروری همچنین فعالیت اقتصادی محلی را کند کرده و بهبود برخی از بخشهای تولیدی و کشاورزی آسیبدیده را به تأخیر انداخته است. در واقع «بازسازی مشروط غزه» بخشی از استراتژی بازدارندگی چندلایه اسرائیل به شمار میرود که ترکیبی از فشارهای بشردوستانه، امنیتی و سیاسی برای اعمال قوانین جدید تعامل پس از آتشبس، بدون توسل به یک رویارویی نظامی تمامعیار است.
پروژه آوارگی فلسطینیان از نوار غزه
اخیراً صهیونیستها رویکردی تحت عنوان «مهاجرت داوطلبانه از غزه» را تبلیغ میکنند؛ به این صورت که محافل رسانهای و سیاسی رژیم صهیونیستی وضعیت انسانی در نوار غزه را ناپایدار به تصویر میکشد که با تخریب گسترده، کمبود خدمات اساسی و شرایط وخیم زندگی مشخص میشود.
منابع فلسطینی معتقدند که این گفتمان بخشی از یک استراتژی فشار بلندمدت با هدف تأثیرگذاری بر ساختار جمعیتی غزه و کاهش ظرفیت سازمانی و سیاسی حماس از طریق کاهش تعداد ساکنان غزه و در واقع از بین بردن پایگاه مردمی این جنبش است.
این رویکرد به عنوان امتداد سیاست بازدارندگی غیرنظامی اسرائیل تلقی میشود، زیرا در جهت ایجاد یک محیط اجتماعی سرکوبگرانه عمل میکند که ماندن در نوار غزه را دشوارتر میکند و ساکنان را مجبور به انتخاب بین آوارگی یا سازگاری با شرایط سخت میکند. این امر میتواند انسجام اجتماعی و سیاسی جامعه فلسطینی در غزه را تضعیف کند.
2: سیاستهای حماس پس از آتشبس
اقدام از طریق میانجیها
جنبش حماس با هدف بهبود شرایط آتشبس، تسهیل ورود کمکها، رسیدگی به موضوع اسرا و کاهش محدودیتهای اعمال شده بر غیرنظامیان، به کانالهای سیاسی با مصر، قطر، ترکیه و ایالات متحده از طریق میانجیها متکی بود.
این جنبش تماسهای خود را با این طرفها برای فشار بر اسرائیل تشدید و تلاش کرد تا تأثیر فشارهای امنیتی و اقتصادی بر ساکنان نوار غزه را کاهش دهد.
تثبیت امنیت داخلی غزه و تعقیب مزدوران
حماس بلافاصله بعد از آتش بس مجموعهای از عملیاتهای امنیتی را علیه باندهای جاسوسی که با دشمن صهیونیستی همکاری میکردند، آغاز نموده و از خنثی کردن تلاشهای مزدوران برای نقض امنیت خبر داد.
این جنبش همچنین واحدهای امنیتی محلی را در برخی مناطق برای مقابله با هرج و مرج ناشی از جنگ دوباره فعال کرد. دادههای محلی نشان میدهد که این اقدامات به کاهش تعداد حوادث مربوط به سرقت و حمله کمک کرده است؛ اگرچه وضعیت امنیتی به دلیل آوارگی و تخریب گسترده همچنان شکننده است.
مدیریت بحران اقتصادی و معیشتی
جنبش حماس بعد از آتش بس، اقداماتی را با هدف مهار افزایش قیمتها و تنظیم بازارها با نظارت بر تجارت و تسهیل جریان کالا انجام داد. بر اساس دادههای تجارت محلی، قیمت برخی از کالاهای اساسی در هفتههای اخیر کاهش یافته است، به ویژه کالاهایی که در محمولههای بزرگ از طریق گذرگاهها وارد شدهاند.
این اقدامات بخشی از تلاشها برای کاهش فشارهای بشردوستانهای است که اشغالگران از آن به عنوان ابزاری برای تأثیرگذاری بر پایگاه اجتماعی جنبش حماس استفاده میکنند.
برجسته کردن و شفاف سازی جنایات صهیونیستها در رسانهها
حماس در دوره بعد از آتش بس، به شکل قابل توجهی از رسانههای محلی و بینالمللی برای برجسته کردن وضعیت بشردوستانه پس از جنگ استفاده و بر مستندسازی تخریب گسترده ساختمانها و زیرساختهای حیاتی و ارائه شهادتهای آوارگان و آسیبدیدگان از مناطق مختلف نوار غزه، تمرکز کرده است.
این جنبش همچنین گزارشهای مفصلی در مورد وخامت شرایط انسانی، از جمله کمبود آب، برق و مایحتاج اولیه منتشر کرده و ارتباط خود را با سازمانهای بینالمللی حقوق بشری و آژانسهای بشردوستانه گسترش داده است تا جامعه بینالمللی را برای رسیدگی به بحران تحت فشار قرار دهد.
استراتژی رسانهای حماس همچنین شامل برجسته کردن موارد نقض آتش بس توسط رژیم صهیونیستی از جمله تداوم محاصره و کشتار غیرنظامیان و ترورهای هدفمند است که در چارچوب برنامه این جنبش برای شفاف سازی جنایات اسرائیل و استفاده این رژیم از گرسنگی و درد غیر نظامیان به عنوان ابزار باج گیری، قرار دارد.
این موضع حماس به نگه داشتن غزه در کانون توجهات و مباحث جهانی و قرار دادن آن در راس دستور کار سازمانها و رسانههای بینالمللی کمک کرده است. حماس همچنین با تاکید بر مسئولیت رژیم صهیونیستی در قبال وخامت اوضاع انسانی در غزه، جایگاه سیاسی و رسانهای خودش را تقویت میکند.
تحلیلها نشان میدهد که این فعالیت رسانهای بخشی از استراتژی چندلایه حماس است که با هدف اعمال فشار سیاسی، تقویت بازدارندگی نمادین آن و حفظ پایگاه حمایتی محلی و منطقهای بدون درگیر شدن در رویارویی نظامی آشکار در این مرحله انجام میشود.
بازسازی سازمانی و نظامی حماس
منابع فلسطینی گزارش میدهند که حماس بعد از شهادت شماری از فرماندهان و رزمندگان خود و هدف قرار گرفته شدن مقرها و تونلهایش، در تلاش برای سازماندهی مجدد ساختار خود است.
برآوردها نشان میدهد که این جنبش در فعالسازی مجدد برخی از قابلیتهای لجستیکی خود موفق بوده است. همچنین گزارشهای مطبوعاتی تأیید میکنند که مقاومت از نظر پرسنل و تجهیزات، قابلیتهای نظامی خود را حفظ کرده است.
در گزارشی که روز دوشنبه توسط نیویورک تایمز منتشر شد، آمده است که حماس موفق شده خلأ موجود در مناطقی را که اشغالگران از آنها عقبنشینی کردهاند، پر کند. این گزارش به نقل از مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی اعلام کرد که طبق ارزیابیهای داخلی، این جنبش موفق شده است اقتدار خود را در غزه دوباره تثبیت کند.
نیویورک تایمز به نقل از شالوم بن حنان، یکی از مقامات سابق شاباک اعلام کرد: حماس آسیب شدیدی دیده، اما شکست نخورده و هنوز پابرجاست.
همچنین گزارشهای اطلاعاتی حاکی از آن است که بیش از 20 هزار نیرو هنوز در صفوف جنبش حماس هستند و بیش از نیمی از شبکه تونلهای زیرزمینی آن دست نخورده باقی مانده است.
با این حال، ارزیابیها نشان میدهد که در سایه سیطره گسترده رژیم صهیونیستی بر نوار غزه و بسته بودن گذرگاهها، حماس با چالش قابل توجهی در مدیریت اوضاع این باریکه مواجه است. در واقع بازیابی سازمانی حماس یک فرآیند تدریجی است که به تغییرات در چشمانداز آینده بستگی دارد.
هماهنگی با نیروهای مقاومت
جنبش حماس بعد از آتش بس همچنان به هماهنگی با گروههای مقاومت در داخل فلسطین و نیز منطقه ادامه میدهد که به آن اجازه میدهد تا بازدارندگی استراتژیک خود را فراتر از مرزهای نوار غزه تقویت کند و دایره فشار بر اسرائیل را از طریق محیط منطقهای گسترش دهد.
در عین حال، حماس در تلاش است تا سایر سرزمینهای فلسطینی، به ویژه کرانه باختری را با هدف کاهش فشار بر غزه و بازیابی سازمانی و سیاسی مقاومت، بسیج کند.
به طور کلی وضعیت غزه بعد از آتش بس نشان میدهد که این باریکه در حال تجربه مرحلهای از «بازدارندگی چندلایه» است. اسرائیل بر کنترل میدانی، جلوگیری از بازسازی نظامی حماس ، اعمال فشار بشردوستانه و انجام عملیاتهای ترور تکیه دارد؛ در حالی که حماس تلاش میکند حضور سیاسی و امنیتی خود را تقویت کند، شرایط زندگی مردم غزه را بهبود بخشد و بر شبکه روابط منطقهای خود سرمایهگذاری کند.
اطلاعات کنونی نشاندهنده پایان درگیری در غزه نیست، بلکه بیانگر تغییر آن به شکلی متفاوت مبتنی بر مدیریت تنشها، به حداقل رساندن تلفات و مدیریت نفوذ، به جای یک رویارویی تمامعیار است. همچنین معادله بازدارندگی بین دو طرف، در صورت عدم توافقی که ثبات بلندمدت را تضمین کند، بسته به هرگونه تحول میدانی یا سیاسی، همچنان قابل تغییر است.
انتهای پیام/