به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندگی مثل یک رودخانه مداوم میماند که همهچیز را با خود میبرد. در این مسیر، بدن ما کمکم خسته و فرسوده میشود، درست مثل لباس قدیمی که در اثر شستشوی زیاد کهنه میشود. اما عجیب اینجاست که با وجود این خستگی، آرزوهای ما هرگز تمام نمیشوند و هر روز شکل تازهای به خود میگیرند. هر چه پیرتر میشویم، مرگ به ما نزدیکتر میشود، اما در همان حال، رسیدن به خواستههایمان دورتر به نظر میرسد.
در واقع، این روزگار است که ما را در یک دوراهی قرار میدهد: اگر موفق شویم و به چیزی که میخواستیم برسیم، باز هم خسته و کلافه میشویم، چون باید تلاش کنیم آن را نگه داریم. و اگر هم نتوانیم، تمام عمرمان در رنجِ نرسیدن میمانیم. این حقیقت ساده زندگی است؛ در هر حال، گذر زمان ما را درگیر میکند، و تنها راه آرامش، درک همین بازی همیشگیِ فرسودگی و امید است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این باره میفرماید
«اَلْدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ، وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّةَ؛ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ»؛ یعنی «روزگار، بدنها را فرسوده و آرزوها را تازه مىکند، مرگ را نزدیک و خواستهها را دور و دراز مىکند. کسى که به آن دست یافت، خسته مىشود و آن که به دنیا نرسید، رنج مىبرد.»
اما آنجا که امام فرمود «اَلْدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ» (زمان بدنها را کهنه و آرزوها را نو میکند)، این اولین تضاد کلیدی است. زمان با سرعت فرسایش جسمی و پیری ما را به جلو میبرد؛ ما جسمانیت خود را از دست میدهیم و ضعیفتر میشویم، اما همزمان، این گذر زمان انرژی تازهای به آرزوها و امیدهای ما میدهد. انگار هرچه عمر کوتاهتر میشود، میل به آینده بیشتر میشود؛ یعنی ما به جای پذیرش محدودیت، دائماً خود را درگیر اهداف جدیدی میکنیم.
امام در فراز دیگر میفرماید «وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّةَ» (مرگ را نزدیک و آرزو را دور میکند)؛ «مَنِیَّة» به معنای مرگ و سرانجام حتمی است. زمان، ما را قدم به قدم به پایان زندگی نزدیک میکند. این یک واقعیت غیرقابل تغییر است. «أُمْنِیَّة» به معنای آرزو و آمال دستنیافتنی است. با گذشت زمان، هرچند به مرگ نزدیک میشویم، اما آرزوهایمان همچنان در فاصلهای دور باقی میمانند. این یعنی انسان هیچگاه احساس سیری و رسیدن نمیکند؛ هر هدفی که به آن برسد، هدف جدیدی جای آن را میگیرد که تحققش هنوز دور است.
سپس حضرت تأکید میکنند «مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ» (هر که به آن دست یابد، خسته میشود، و هر که از دستش بدهد، به رنج میافتد)؛ کسی که تلاش میکند زمان را تصاحب و آن را مدیریت کند و به خواستههایش برسد، در نهایت دچار خستگی (نَصَب) میشود. این خستگی نتیجهی تلاش بیپایان برای غلبه بر چیزی است که ذاتاً نمیتوان بر آن غلبه کرد (یعنی گذر زمان) و کسی که این جریان زمان را درک نکند یا از آن غافل بماند، در حسرت و رنج (تَعِب) باقی میماند؛ رنج از دست دادن فرصتها و نرسیدن به آمالی که میتوانست در سایهی مدیریت بهتر زمان به دست آید.
این حدیث به ما میآموزد که: زندگی یک رقابت مداوم با زمان است. اگر تمام تلاش خود را صرف به دست آوردن زمان و تحقق همهی آرزوها کنیم، به خستگی مفرط میرسیم. اما اگر کاملاً غافل باشیم، در حسرت فرصتهای از دست رفته میمانیم.
انتهایپیام/