به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، آنچه امروز در بازار ارز و طلا دیده میشود، نشانه آشکار تعمیق بیثباتی اقتصادی و انتقال مستقیم هزینه سیاستهای معطلمانده به معیشت مردم است؛ وضعیتی که بیش از هر زمان دیگری، عملکرد دولت و بانک مرکزی را زیر سؤال برده است.
طی هفتهها و ماههای گذشته، بازار ارز عملاً به پیشران اصلی تورم در اقتصاد ایران تبدیل شده است. افزایش نرخ دلار نهتنها قیمت کالاهای وارداتی، بلکه هزینه تمامشده تولید، قیمت مواد غذایی، اجارهبها و حتی خدمات عمومی را نیز دستخوش تغییر کرده است، در چنین شرایطی، حقوق و دستمزد ثابت، دیگر توان مقابله با موج گرانی را ندارد و شکاف میان درآمد و هزینه، روزبهروز عمیقتر میشود.
وقتی سیاستگذار غایب است، دلار فرمان اقتصاد را بهدست میگیرد
بهخلاف روایت رسمی، جهش اخیر نرخ ارز را نمیتوان نتیجه یک شوک ناگهانی اقتصادی دانست، نه صادرات سقوط کرده، نه درآمدهای ارزی به یکباره متوقف شده و نه واردات با جهش غیرقابلکنترل مواجه بوده است. آنچه بازار را ملتهب کرده است، انباشت نااطمینانی، ضعف سیاستگذاری و رهاشدگی بازار غیررسمی ارز است؛ بازاری که عملاً تبدیل به مرجع قیمتگذاری تمام اقتصاد شده است.
در این میان، دولت بیش از آنکه نقش سیاستگذار فعال را ایفا کند، در موضع واکنشی و بعضاً منفعل قرار گرفته است؛ وضعیتی که به فعالان سوداگر این پیام را داده است: «بازار بیصاحب است».
انتظارات تورمی؛ سوخت اصلی انتظارات ارزی
بازار ارز پیش از آنکه به دادههای واقعی اقتصاد واکنش نشان دهد، به آینده نگاه میکند؛ آیندهای که در نبود سیگنال روشن از سمت دولت، تیره و نامطمئن ارزیابی میشود، همین نااطمینانی کافی است تا دلار، حتی بدون تغییر بنیادهای اقتصادی، مسیر صعودی به خود بگیرد.
بازار غیررسمی؛ نرخساز واقعی و خارج از کنترل
واقعیت تلخ اقتصاد ایران آن است که بازار غیررسمی ارز، با وجود انکار رسمی، تعیینکننده قیمتهاست. امروز بسیاری از تولیدکنندگان، واردکنندگان و حتی فروشندگان خرد، تصمیمات خود را براساس نرخ همین بازار میگیرند؛ نتیجه آن، سرریز مستقیم نوسانات به زندگی مردم است.
در همین ارتباط، مهراد عباد عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران، در گفتوگو با خبرنگار تسنیم، به تشریح دلایل نوسانات اخیر بازار ارز پرداخته است.
او با اشاره به افزایش اخیر نرخ ارز، نوسانات بازار را بیش از آنکه ریشه در متغیرهای اقتصادی داشته باشد، متأثر از تحولات سیاسی و ژئوپولیتیک دانست و گفت: در حداقل 10 سال گذشته ارزش پول ملی بیش از اقتصاد، تحتتأثیر اتفاقات سیاسی جهان قرار داشته است.
عباد ادامه داد: در روزهای اخیر اتفاق ویژهای در عرصه بینالمللی برای ایران رخ نداده، اما مسائل سیاسی و وضعیت نه جنگ، نه صلح، خود یک سیگنال منفی برای بازار محسوب میشود و در کنار ناترازی انرژی و محدودیتهای ساختاری، زمینهساز افزایش قیمتها شده ست.
مافیا، دلالی و نرخسازی پنهان
این فعال اقتصادی، نقش بازار غیررسمی در تخریب ثبات اقتصادی را تعیینکننده میداند و تأکید میکند: ما بازار غیررسمی را به رسمیت نمیشناسیم و تعیین نرخ در دست گروههایی است که عملاً نقش مافیا دارند. متاسفانه بازار غیررسمی بر اقتصاد ایران اثر میگذارد؛ بسیاری از کسبوکارها قیمتگذاری خود را براساس همین نرخ انجام میدهند و افزایش آن مستقیماً به کوچکتر شدن سفره مردم منجر میشود.
عباد با انتقاد از ضعف نظارتی تصریح کرد: نباید بازار غیررسمی از کنترل خارج شود، باید ساختار نظارتی شفافی بر این بازار حاکم شود تا از التهاب و نوسانات شدید جلوگیری کرد.
ابزار هست، اراده نیست
در حالی که بانک مرکزی از ابزارهایی مانند واردات طلا یا مداخله مقطعی سخن میگوید، واقعیت آن است که این اقدامات بدون چارچوب راهبردی، صرفاً مُسکن موقت هستند.
عباد با اشاره به واردات 100 تن طلا در سال گذشته، این اقدام را یکی از ابزارهای ثباتبخش دانست و گفت: بدون شک طلا میتواند ابزار ثباتبخش باشد که بخش مهمی از این واردات توسط بخش خصوصی انجام شده است.
اما او همزمان تأکید کرد که اثرگذاری این ابزارها نیازمند اقتدار واقعی بازارساز است و گفت: نقش بازارساز در ایجاد ثبات زمانی مؤثر خواهد بود که با استقلال و اقتدار کافی بر بازار غیررسمی نظارت واقعی داشته باشد و مشخص شود چه گروههایی نرخهای غیررسمی را تعیین میکنند؛ از کانالهای تلگرامی گرفته تا برخی صرافان فعال در امارات.
کسری بودجه، ناترازی بانکها و بازی با آینده اقتصاد
این عضو اتاق بازرگانی تهران، عوامل ساختاری اقتصاد را نیز در تشدید بحران ارزی مؤثر دانست و گفت: کسری بودجه دولت، بدهیهای سنگین به بخش خصوصی و ناترازیهای صندوقهای بازنشستگی و بانکها، همگی بهعنوان سیگنالهای منفی توسط بازیگران غیررسمی بازار شناسایی و تبدیل به ابزار سوءاستفاده سوداگرانه میشود.
به گفته عباد، بازار غیررسمی دقیقاً از همین نقاط ضعف تغذیه میکند و از هر خبر منفی برای تشدید نوسانات بهره میبرد.
ادامه این مسیر، تصمیم امروز را ناممکن میکند
آنچه امروز در بازار ارز و طلا جریان دارد، محصول یک تصمیم اشتباه یا یک اتفاق کوتاهمدت نیست؛ نتیجه انباشت تعلل، سیاستهای متناقض و ناتوانی در مهار بازار غیررسمی است. دلار 128 هزار تومانی و سکه 139 میلیونی، علامت روشنی است از اینکه سیاستهای ارزی دیگر با واقعیت معیشتی مردم همخوانی ندارد.
اگر دولت و بانک مرکزی همچنان به سیاست «تماشا و واکنش دیرهنگام» ادامه دهند، کنترل بازار روزبهروز پرهزینهتر خواهد شد. مهار بحران ارزی، نیازمند تصمیمهای سخت، شفافیت در سیاستها، پایان دادن به رهاشدگی بازار غیررسمی و بازگشت اقتدار به نهاد پولی است؛ در غیر این صورت، هزینه این بیثباتی همچنان و بیوقفه از سفره مردم کسر خواهد شد.
انتهای پیام/+