به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در تاریخ ادبیات اخلاق اسلامی، نامههایی به جای ماندهاند که نه تنها حاوی دستورات حکومتی، بلکه سرشار از آموزههای عمیق برای مدیریت جهانبینی انسانها هستند. یکی از تأثیرگذارترین این متون، نامه منسوب به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به شریح قاضی، پس از اطلاع ایشان از خرید خانهای به هشتاد درهم است. امیرالمؤمنین علیهالسلام ضمن نامهای خطاب به او فرمود:
اگر آن گاه که این خانه را مىخریدى نزد من آمده بودى، برایت قبالهاى مىنوشتم به این نسخت و تو حتى یک درهم -و چه جاى بیش از آن- رغبت نمىکردى که به بهاى این خانه دهى. و آن سند این است: «این خانهاى است که آن را بندهاى خوار، از مردهاى که براى کوچ کردن به سراى دیگر از این خانه بیرونش کردهاند، خریده است. از او خانهاى از خانههاى فریب از جانب فانىشوندگان و سرزمین اهل هلاکت خریده است. این خانه را چهار حدّ است: حدّ اوّل به آفات و بلاها، حدّ دوم به مصائب، حد سوم به هوسهاى تباهى آور، و حد چهارم به شیطان گمراه کننده، و در این خانه به همین حد چهارم باز مى شود: هَذِهِ الدَّارَ حُدُودٌ أَرْبَعَةٌ، الْحَدُّ الْأَوَّلُ یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْآفَاتِ وَ الْحَدُّ الثَّانِی یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْمُصِیبَاتِ وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ یَنْتَهِی إِلَى الْهَوَى الْمُرْدِی وَ الْحَدُّ الرَّابِعُ یَنْتَهِی إِلَى الشَّیْطَانِ الْمُغْوِی. این نامه، یک هشدار اخلاقی قدرتمند است به این نحو که خریدن خانه دنیوی نباید با غفلت از ماهیت فانی آن همراه باشد.
امام علی علیهالسلام با لحنی دلسوزانه اما قاطع، ابتدا بر حلال بودن مال و نحوه کسب آن تأکید میکند، اما بلافاصله نگاه را از جنبه مالی به جنبه وجودی تغییر میدهد. خانه خریداری شده، نه یک دارایی، بلکه بخشی از «دار الغرور» (خانه فریب) و «سرزمین اهل هلاکت» توصیف میشود. این تعبیر بیانگر آن است که هر ساختمانی در دنیا، هرچند مستحکم و زیبا، در نهایت محل گذری است که ساکنان آن محکوم به «رحیل» (کوچ کردن) هستند و بعد میفرماید این خانه حدودی دارد:
حد اول: مرز ورود به دنیای نقص و زوال
امام اولین حد این خانه را «دَوَاعِی الْآفَاتِ» (عوامل و محرکهای آفات) معرفی میکنند. آفات در این بافت، نه تنها بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله، بلکه تمامی نقصها، بیماریها، و زوالهایی است که ذات این جهان مادی را تشکیل میدهند. این حد، یادآور این حقیقت است که ورود به هر مکانی در دنیا، ورود به محدودهای است که امنیت کامل در آن ممکن نیست. این مرز، انسان را به یاد شکنندگی جسم و محیط زیست پیرامون میاندازد و ضرورت آمادهسازی برای پناهگاه ابدی را گوشزد میکند.
حد دوم: دروازه مصائب و سختیهای زندگی
دومین حد، «دَوَاعِی الْمُصِیبَاتِ» (عوامل و محرکهای مصیبتها) است. اگر حد اول به نقصهای ذاتی اشاره داشت، حد دوم به رخدادهای بیرونی و سختیهایی میپردازد که در مسیر زندگی هر فردی پیش میآید. این مرز، مرزِ سختیهای اجتماعی، از دست دادنها، ناکامیها و دردهایی است که همواره انسان را در این خانه دنیوی تهدید میکنند. خانه، هر قدر هم امن باشد، در محاصره حوادث ناگوار است و این حد، یادآور لزوم صبر و اتکای درونی در مواجهه با این مصائب است.
حد سوم: زندان هوسهای فانی
سومین مرز، «الْهَوَى الْمُرْدِی» (هوسهای نابودکننده) است. این حد، ماهیت درونی تهدید را آشکار میکند. اگر دو حد پیشین محیط بیرونی و دنیایی خانه را ترسیم کردند، حد سوم مرزهای روانی و اخلاقی خانه را مشخص میکند. هوسها و امیال سرکش، مانند دیوارهایی درونی عمل کرده و فرد را در دام آرزوهای بیپایان و تعلقات دنیوی گرفتار میکنند که نتیجهاش، تباهی و هلاکت معنوی است. این مرز، دعوت به مراقبت از درون و تعدیل خواستههاست.
حد چهارم: حصار شیطان گمراهکننده
چهارمین و نهاییترین حد، «الشَّیْطَانِ الْمُغْوِی» (شیطان گمراهکننده) است که در کلام نامه تأکید شده که خانه به این حد باز میگردد. این حد، نقطه اوج گمراهی است و نشان میدهد که همه آفات، مصائب و هوسها، ریشه در وسوسه و هدایتهای غلط نیروهای شیطانی دارند. این مرز، مرز نهایی حق و باطل است.
چهار حد، در واقع چهار لایه از موانعی هستند که انسان را از رسیدن به حقیقت باز میدارند؛ از واقعیتهای مادی (آفات) تا نفوذ خارجی (شیطان).
انتهایپیام/