به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در شرایطی که دشمن با بهرهگیری از جنگ ترکیبی و تمرکز بر جنگ شناختی، افکار عمومی جامعه ایرانی را هدف گرفته است، فعالان رسانهای تأکید دارند مواجهه با این تهاجم صرفاً با اطلاعرسانی سنتی و رویکردهای تدافعی ممکن نیست و رسانههای کشور برای اثرگذاری، ناگزیر از بازآرایی ساختاری و اتخاذ آرایش تهاجمی متناسب با میدان نبرد رسانهای هستند. در گفتوگوی ویژه خبری رسانه ملی، آقایان محمدجواد اخوان مدیرمسئول روزنامه جوان، محسن مهدیان مدیرمسئول روزنامه همشهری و محمد خدادی پژوهشگر و مشاور رسانهای در نشست تخصصی بررسی چالشهای رسانهای و راهبردهای مقابله با جنگ ترکیبی دشمن ضمن پاسخ به سؤالات مجری بر ضرورت اتخاذ آرایش تهاجمی رسانهای متناسب با شرایط فعلی تأکید کردند.
با توجه به تأکیدات اخیر رهبرمعظم انقلاب مبنی بر اینکه رسانه به خط مقدم جنگ ترکیبی تبدیل شده و دشمن با روایتهای مخدوش ایمان، هویت و باورهای جامعه ایرانی را هدف گرفته، آیا آرایش کنونی رسانههای کشور پاسخگوی حجم و سرعت این حملات است؟ نسبت آرایش رسانهای ما با آرایش رسانهای دشمن چگونه است؟
خدادی: برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید صحنه رسانهای پیش روی جمهوری اسلامی را به درستی بشناسیم. در جهان، جنگ رسانهای کشورها معمولاً در سه لایه امنیتی، اقتصادی و سیاست خارجی جریان دارد، اما در مورد ایران یک لایه مضاعف و بسیار پررنگ وجود دارد و آن «جریان روانی» است. تجربه شخصی من از گفتوگو با مسئولان رسانهای برخی کشورها نشان میدهد که علیه ایران شبکهای گسترده از اتاقهای خبر 24ساعته به زبان فارسی فعال است. حداقل در پنج کشور از جمله اسرائیل، امریکا، فرانسه، آلبانی و عربستان چنین اتاقهایی وجود دارد که اخبار داخل ایران را دریافت، بخشهایی از آن را دستکاری میکنند و دوباره به جامعه ایرانی بازمیگردانند. این تعداد حتی میتواند به 10 کشور هم برسد.
در گذشته جعل خبر سادهتر بود، چون دسترسی به اطلاعات وجود نداشت، اما امروز اطلاعات خام از داخل کشور استخراج و با روایتسازی مخدوش بازتولید میشود. این روند ضریب باورپذیری را به شدت افزایش داده است. افزون بر این، پیشرفت نرمافزارها و ابزارهای تولید محتوا، امکان تولید تصویر، صوت و ویدئوی نزدیک به واقع را فراهم و انتقال خبر جعلی را از طریق «انسانرسانه» تسهیل کرده است، یعنی هر فرد میتواند نقش یک رسانه را ایفا کند.
اهداف اصلی این جنگ رسانهای علیه ایران را میتوان در چهار محور خلاصه کرد: ناکارآمدی، سوءمدیریت، فساد و تبعیض. دشمن تلاش میکند در هر موضوعی، حتی موضوعات عادی، این چهار گزاره را القا کند. جنگ اصلی ما جنگ روانی است؛ تحریم اقتصادی و حتی حمله نظامی نیز در نهایت کارکرد روانی دارد و هدف آن تحقیر و وادار کردن مردم به تسلیم است. نقطه قوت جمهوری اسلامی، مردم آن هستند، به همین دلیل دشمن تلاش میکند باورها و اعتماد آنان را هدف بگیرد.
آیا این درک از آرایش دشمن در میان رسانههای داخلی وجود دارد؟
این درک فقط نباید محدود به رسانهها باشد، همه دلسوزان کشور باید آن را داشته باشند، اما واقعیت این است که مسئولان، متولیان رسانه و حتی برخی اصحاب رسانه هنوز به عمق این جنگ واقف نیستند. یکی از مشکلات جدی رسانههای داخلی دولتی بودن آنهاست. رسانهای که وابسته به دولت باشد، به طور طبیعی نمیتواند مرجع معتبر اطلاعات شود. چنین رسانهای نه در تولید خبر اثرگذار است و نه میتواند در یک مصاف پیچیده روانی نقشآفرینی کند. رسانههای ما با چهار اتهام دائمی دشمن مواجه هستند: فساد، تبعیض، سوءمدیریت و ناکارآمدی. این مشکلات در همه کشورها وجود دارد، اما سؤال اصلی این است که حل آنها از مسیر داخلی ممکن است یا با نسخهپیچی خارجی؟ رسانه داخلی باید بتواند این تمایز را روشن کند.
آقای اخوان، به نظر شما رسانههای ما این درک را دارند؟ اگر ندارند، چرا؟
برای فهم درست وضعیت، باید چند واقعیت را بپذیریم. نخست اینکه ما حدود 45سال درگیر منازعهای مستمر با دشمنی قدرتمند بودهایم که تمرکز بالایی بر جنگ نرم و رسانهای داشته است. بعد از جنگ 12روزه، این وضعیت پیچیدهتر شد، چون محاسبه دشمن این بود که افکار عمومی ایران با حمله نظامی همراهی خواهد کرد، اما چنین نشد، بنابراین دشمن انرژی مضاعفی را صرف جنگ رسانهای پس از آن کرد.
واقعیت دوم، نابرابری جدی میان ما و دشمن در حوزه رسانه است؛ چه از نظر فناوری، چه منابع مالی و چه زیرساختهای انتشار. واقعیت سوم این است که رسانههای فارسیزبان خارج از کشور بیطرف نیستند؛ آنها رسانههایی تهاجمی هستند که به طور سیستماتیک نقاط ضعف جامعه ایران را برجسته میکنند. در چنین شرایطی، با مدل سنتی اطلاعرسانی نمیتوان در برابر این تهاجم ایستاد.
یعنی رسانههای ما همچنان با رویکردی سنتی فعالیت میکنند؟
بله. تصور غالب از رسانه، تصوری ایستا و سنتی است، در حالی که ما درگیر جنگی نابرابر و تهاجمی هستیم. آرایش رسانهای ما باید متناسب با آرایش دشمن بازآفرینی شود. بسیاری از فعالان رسانهای، درک تاکتیکی و سطحی از این جنگ دارند و به جای تمرکز بر دشمن اصلی، درگیر منازعات داخلی و سیاسی میشوند. سیاستزدگی، بخشی از انرژی رسانه را صرف درگیریهای فرعی میکند که نه به نفع مردم است و نه به نفع کشور.
با وجود سیاستزدگی و دولتی بودن رسانهها، آیا امیدی به اصلاح وجود دارد؟
خدادی: جنگ 12روزه نشان داد که امید وجود دارد. این جنگ، مانور بزرگ «انسانرسانه» بود. مردم ایران توانستند تحلیل و قضاوت کنند و واکنش مناسبی نشان دهند و خروجی آن اجماع ملی بود. این اجماع را نه مسئولان ساختند و نه رسانههای رسمی؛ مردم آن را ایجاد کردند. دشمن آمده بود تا مردم را به نقطهای شبیه سوریه برساند، اما شکست خورد.
مشکل اصلی ما در بیرون از رسانه است. رسانه صرفاً منتقلکننده اطلاعات است. تعدد تریبونها، اظهارنظرهای غیرمسئولانه و تضاد پیامها، ماده خام عملیات روانی دشمن را فراهم میکند. وقتی مسئولان و تریبونداران بدون اجماع سخن میگویند، تشکیک و ابهام تولید میشود.
جریان رسانهای کشور با سه بحران اصلی مواجه است: بحران مهارت، بحران مرجعیت اطلاعات و بحران دسترسی به حقیقت. ما کمیت را جایگزین کیفیت کردهایم و تصور میکنیم هرچه رسانه بیشتر باشد، بهتر است، در حالی که این تعدد مرجعیت رسانه را از بین میبرد.
آقای مهدیان، ارزیابی شما از میزان کنشگری رسانهها در برابر دشمن چیست؟
نگرانی من این است که پس از تأکید رهبری بر «آرایش جنگی»، به جای تغییر واقعی، به آسیبشناسیهای تکراری رسانهای بسنده کنیم. مسئله اصلی کمبود بودجه یا تعدد خبرگزاریها نیست. آرایش جنگی یعنی تغییر کامل مدل مدیریتی و کنشگری. رسانهها نمیتوانند هر کدام مسیر خود را بروند. باید دقیقاً دید دشمن چه میکند و متناسب با آن آرایش گرفت. جنگ شناختی امروز با گذشته متفاوت است. دشمن به این نتیجه رسیده است که اگر نظام فکری یک ملت را تسخیر کند، تسخیر خاک آسان میشود، بنابراین مدلهای سنتی خبرنگاری و پوشش خبری پاسخگو نیست، حتی نقدهای ظاهراً درست، اگر بدون توجه به اثرشان بر مخاطب باشد، میتواند در زمین دشمن بازی کند.
آقای اخوان، شما چقدر با این دیدگاه موافقید؟
اصل موضوع درست است؛ آرایش ما باید متناسب با آرایش دشمن اصلاح شود. نگاه صرفاً واکنشی و دفاعی کافی نیست. دشمن زمین بازی رسانه را در اختیار دارد، اما این به معنای تسلیم نیست. باید آرایش تهاجمی داشت و نقاط ضعف دشمن را هدف گرفت. این کار نیازمند عمق معرفتی است و رسانه به تنهایی نمیتواند آن را انجام دهد. تولید پیام فرایندی فکری است و رسانه فقط نقطه انتهایی آن است.
رسانهها در عمل باید وارد چه فازی شوند؟
خدادی: رسانه اثرگذار رسانهای است که آرایش تهاجمی داشته باشد. دفاع صرف ضریب نمیگیرد. برجستهسازی، انتخاب درست موضوع و تمرکز بر مسائل اصلی کشور اهمیت دارد. ما به جای 15هزار رسانه پراکنده، نیازمند تمرکز، ارتقای مهارت و استفاده از نخبگان هستیم. تجمیع رسانهها، افزایش کیفیت سرمایه انسانی و پرهیز از رقابتهای مخرب درونی از الزامات این مسیر است.
راهحل عملی چیست؟
اخوان: مهمترین دارایی رسانه سرمایه انسانی آن است. تحول واقعی، تحول انسانی است. فعال رسانهای باید بداند که افسر جنگ شناختی است، نه صرفاً کارمند رسانه. این تحول نیازمند ورود دانشگاهها، نهادهای آموزشی و سیاستگذاران به میدان است.
منبع: جوان
انتهای پیام/