به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، بحران آب در ایران، پدیدهای ناگهانی و محصول یکی دو سال خشکسالی نیست؛ زخمی کهنه است که ریشههای آن دستکم به اواخر دهه 60 بازمیگردد. از همان سالها، نشانههای نخستین ناترازی میان منابع و مصارف آب آشکار شد؛ نشانههایی که اگر جدی گرفته میشد، شاید امروز تصویر متفاوتی از وضعیت آب کشور پیش روی ما بود. اما بحران، آرام و پیوسته، لایهلایه عمیقتر شد؛ بارشها کاهش یافت، الگوهای اقلیمی تغییر کرد و در مقابل، سیاستهای توسعهمحور بدون توجه به ظرفیتهای طبیعی، فشار بر منابع محدود آب را چند برابر کرد.
امروز ایران به نقطهای رسیده که دیگر نه پشت سدها آبی باقی مانده، نه بر قلههای کوهها برفی و نه در دریاچهها و تالابها رمقی برای تداوم حیات. دریاچههایی که زمانی نماد تعادل اکولوژیک بودند، یکی پس از دیگری به پهنههای ترکخورده و تشنه بدل شدهاند؛ دریاچه ارومیه، گاوخونی، بختگان و دهها تالاب کوچک و بزرگ دیگر، حالا بیش از آنکه ذخیره آب باشند، نشانههای هشداردهنده یک بحران ملیاند.
هرچند بحران آب، مسئلهای جهانی است و تغییرات اقلیمی، کاهش بارشها و افزایش دما در بسیاری از نقاط جهان رخ داده، اما نمیتوان نقش پررنگ سوءمدیریت در ایران را نادیده گرفت. توسعه بیمحابای کشاورزی، حفر بیرویه چاهها، سدسازی بدون ملاحظات محیطزیستی، انتقالهای بینحوضهای پرهزینه و تصمیمهایی که بیشتر بر اساس فشارهای مقطعی گرفته شدند تا منطق پایداری، سهم قابل توجهی در تشدید این وضعیت داشتهاند. نتیجه آن شده که منابع آب سطحی و زیرزمینی، همزمان و با سرعتی نگرانکننده تحلیل رفتهاند.
در چنین شرایطی، وقتی سدها خالیتر از همیشهاند و سفرههای آب زیرزمینی نشست کردهاند، نسخههایی مانند انتقال آب از دریای خزر یا خلیج فارس دوباره روی میز تصمیمگیران قرار میگیرد؛ راهکارهایی پرهزینه که علاوه بر نیاز به شیرینسازی آب و مصرف انرژی سنگین، تبعات جدی محیطزیستی دارند. آن هم در شرایطی که خود دریای خزر با کاهش تراز، پسروی آب، آلودگی و تهدید تنوع زیستی دستوپنجه نرم میکند و خلیج فارس نیز با فشارهای فزاینده انسانی مواجه است.
در میانه این بحران چندلایه، پرسش اصلی این است: آیا هنوز راهی برای مهار بحران آب در ایران باقی مانده یا باید خود را برای پیامدهای سنگینتر آماده کرد؟ برای یافتن پاسخ، خبرگزاری تسنیم میزبان دکتر احمدرضا لاهیجانزاده معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست، آرزو اشرفیزاده مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابها ، شهرام فداکار مدیرکل دفتر زیستبومها و سواحل دریایی و و امید صدیقی مدیرکل دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی بود؛ گفتوگویی برای بررسی ریشههای بحران، سناریوهای پیشرو و اینکه آیا هنوز میتوان برای آبِ ایران، چارهای اندیشید یا خیر.

در ادامه مشروح این گفتوگو را بخوانید:
کشورهای حاشیه خلیج فارس رکورددار بهرهبرداری از آبشیرینکن
تسنیم: شوری آب خلیج فارس به شدت افزایش یافته و ایسی (EC) آن در میان پهنههای آبی جهان رکورددار شده است. گفته میشود بخشی از این افزایش شوری سالانه عمدتاً به خاطر فعالیت آبشیرینکنهاست. کشورهای حاشیه خلیج فارس تقریباً 90 درصد آب خود را از طریق همین آبشیرینکنها و انتقال آب تأمین میکنند و تبعات آن علاوه بر شوری، بر مرجانهای خلیج فارس نیز اثر گذاشته است.
از طرفی نیز با توجه به روند کاهش منابع آبی ایران، از زبان برخی تصمیمگیران شنیده میشود که اگر این شرایط ادامه یابد، شاید مجبور شویم آب مورد نیاز بخشهای جنوبی کشور را به طور کامل از خلیج فارس یا دریای عمان تامین کنیم. ظرفیت این مناطق برای چنین کاری چقدر است؟ چه ضوابطی برای استقرار آبشیرینکنها و کنترل آلایندگیهای ناشی از آنها وجود دارد؟ در حال حاضر، در حد محدودی که این فعالیتها انجام میشوند، آیا برنامهای برای مدیریت پسابها و جلوگیری از آسیب به اکوسیستم خلیج فارس و احیای مرجانها وجود دارد؟
فداکار: استفاده از آبشیرینکنها در ایران به دهه 40 بازمیگردد و نخستین تجربهها از جزایر کشور ما آغاز شد. امروز، این روش در جهان به عنوان راهکاری برای تامین آب شرب مطرح است و اگرچه مثل هر فعالیت انسانی دیگر، آبشیرینکنها نیز تبعات محیطزیستی دارند اما در برخی مناطق گریزی از آن نیست. عمده آبشیرینکنهای دنیا در خاورمیانه و بیشتر آنها در خلیج فارس مستقر هستند. کشورهای عربی تاکنون رکورددار بهرهبرداری از آبشیرینکنها بودهاند و بخش زیادی از آب شرب خود را از طریق آنها تامین میکنند. البته تصور نکنیم که فقط از خلیج فارس استفاده میکنند؛ مثلاً عربستان بخش عمدهای از آب شرب خود را از آبشیرینکنهای دریای سرخ تامین میکند.
در ایران نیز به دلیل خشکسالی و کاهش بارشها، بیشترین فشار بر مناطق خشک اعمال شده است؛ بهویژه نیمه جنوبی کشور و فلات مرکزی، که حدود دو سوم سرزمین را تشکیل میدهند. این مسئله باعث شده دولت، به عنوان راهکار کوتاهمدت، توجه خود را به توسعه آبشیرینکنها معطوف کند. حتی در سیاستگذاریها برنامهریزی شده تا یک میلیارد مترمکعب آب مورد نیاز از طریق آبشیرینکنها برای تامین آب شرب و صنعت تامین شود. با این وجود وزارتخانه مرتبط موظف است درمدیریت تولید و مصرف آب نهایت دقت را داشته باشد و تنها در صورت نبود گزینهای دیگر به سراغ آبشیرینکنها برود.
متأسفانه مدیریت منابع آب شرب در ایران راندمان پایینی دارد و با اصلاح مدیریت مصرف، شاید نیاز به استفاده گسترده از آبشیرینکنها کاهش یابد، مگر در مناطقی که دسترسی به آب شیرین به هیچ وجه ممکن نیست، مانند سکونتگاههای جزایر ساحلی.
استفاده از آبشیرینکن در 17 استان، تکلیف قانونی شد
از آغاز ورود آبشیرینکنها به ایران، مصرف آنها دوگانه بود؛ هم برای صنعت و هم برای شرب. اولین آبشیرینکنها در جزیره خارک و کیش، عمدتاً برای شرب طراحی شدند، اما با توسعه صنعت، بخش قابل توجهی از آب تولیدی برای مصرف صنعتی استفاده شد. با تشدید خشکسالی، استفاده از آبشیرینکنها برای تامین آب فلات مرکزی و 17 استان عمدتاً جنوبی کشور تکلیف قانون شد و برنامهریزی صورت گرفت تا حدود 30 درصد آب شرب این مناطق از این طریق تامین شود.

در سطح جهانی، آبشیرینکنها معمولاً برای مصارف نزدیک به محل نصب استفاده میشوند و کمتر پیش میآید که خطوط لوله طولانی برای انتقال آب به هزار کیلومتر دورتر ایجاد شود. البته استثناهایی نیز وجود دارد، مانند لیبی که خطوط هزاران کیلومتری از دریای مدیترانه برای مناطق خشک این کشور کشیده است.
.
اینکه آب شیرینکنها آلودگی دارند، یک واقعیت است اما شدت آن بستگی مستقیم به روش استفاده، مدیریت صنعت و نحوه انجام فعالیتها دارد. به عنوان مثال، نوع تکنولوژیای که امروزه در آب شیرینکنها به کار میرود، نشان داده است که روش «اُسموز معکوس» میتواند عوارض و پیامدهای زیستمحیطی کمتری داشته باشد و به همین دلیل در حال جایگزینی روشهای قدیمی است. حتی مصرف انرژی در این روش نسبت به سایر روشها برای تأمین آب کمتر است، با این حال، این روش نیز تبعات محیطزیستی خاص خود را دارد.
برای نمونه، در روش تقطیری، آب با استفاده از حرارت به جوش آورده میشود و بخشی از بخار آن جدا میشود، که در نهایت پسابی با شوری کمتر از روش اسموز معکوس تولید میشود. اما میزان برداشت آب در روش تقطیری چندین برابر روش اسموز معکوس است. راندمان روش اُسموز معکوس در حال حاضر حدود 50 درصد است و انتظار میرود که در آینده این میزان افزایش یابد.
آلودگیهای ناشی از آبشیرینکنها عمدتاً مربوط به افزایش شوری محیط پذیرنده است، هرجا که تخلیه صورت گیرد. همچنین، در نقطه برداشت آب، به دلیل حجم زیاد برداشت و ظرفیت فعالیت، تبعات زیستمحیطی قابل توجهی ایجاد میشود. علت این است که برداشت مستمر آب باعث حذف بخش زیادی از بیومس اکوسیستم میشود؛ هر موجود زندهای که در مسیر جریان آب باشد از بین میرود و این اتفاق به طور پیوسته ادامه دارد. تصور کنید آبشیرینکنی که روزانه پنج میلیون مترمکعب آب برداشت میکند؛ چه حجم عظیمی از توده زنده اکوسیستم را از بین میبرد و واضح است که اگر جانمایی مناسب انجام نشود، تبعات زیستمحیطی جدی خواهد بود.
شوری آب، گردش آرام و کاهش ورود آب شیرین، شرایط خلیج فارس را حساس کرده است
با این حال، راهکارهای محیطزیستی وجود دارد. برای کاهش تبعات شوری، معمولاً استانداردهای محیطزیستی وضع میشوند. اصرار ما این است که خروجی پساب در عمق مناسب تخلیه میشود تا شوری در فاصله مشخص به حد قابل تحمل برای اکوسیستم برسد. همچنین در سیستم برداشت آب، از تکنولوژیهایی استفاده میشود که میزان برداشت بیومس را کاهش دهد، یا از عمقی برداشت شود که تنوع زیستی در آن کمترین میزان را دارد، یا در مکانهایی مستقر شوند که همه این عوامل رعایت شود.
در خصوص خلیج فارس، افزایش شوری به شدتی که گفته میشود، رخ نمیدهد اما به دلیل اینکه خلیج فارس دریایی نیمهبسته است و سیرکولاسیون آب (گردش آب) در آن حدود 3 تا 5 سال طول میکشد و در واقع روند تبادل آب با دریای عمان یا اقیانوس هند کند است. علاوه بر این، تبخیر بالای سطحی (حدود دو متر در سال) و خشکی منطقه، شرایط خلیج فارس را حساس میکند. از طرفی ورود رودخانههای آب شیرین به خلیج فارس نیز یا قطع شده و یا به شدت کاهش پیدا کرده است. کاهش بارندگی نیز وضعیت را پیچیدهتر کرده است. بنابراین اگر فعالیت آبشیرینکنها به همین شکل ادامه یابد، قطعاً میتواند تأثیرگذار باشد.
اکوسیستمهای مرجانی ما عمدتاً محدود به خلیج فارس هستند و فقط در یکی دو منطقه دیگر سرزمینی پراکندهاند. بسیاری از جزایر خلیج فارس دارای کاربریهای متنوع هستند؛ برخی صنعتی (بهویژه صنعت نفت)، برخی امنیتی، برخی منطقه آزاد و فقط تعداد محدودی تحت مدیریت و حفاظت سازمان محیط زیست هستند. با این حال، کل اکوسیستمهای مرجانی به عنوان گونههای تحت حمایت سازمان محیط زیست و کنوانسیون رامسر محسوب میشوند و در برخی موارد مانند جزیره شیدور، علاوه بر پناهگاه حیاتوحش و تالاب بینالمللی، به عنوان ذخیرهگاه زیستکره نیز ثبت شدهاند.
خوشبختانه بررسیهای امسال نشان داد پدیده سفیدشدگی مرجانها که در ناحیه جنوبی خلیج فارس گزارش شده بود، به سواحل و مناطق مرجانی ما سرایت نکرده است و وضعیت سلامت مرجانها بسیار خوب بود. به عنوان مثال، جزیره سیری پوشش و تراکم مرجانی بسیار مطلوبی داشت. با این حال، سازمان حفاظت محیط زیست اقدامات احیایی را برای زیستگاههایی که آسیب دیده بودند انجام داده است. در جزیره خارکو، به واسطه پدیده سفیدشدگی قبلی، حدود 30 هزار قلمه مرجانی کاشته شد و این منطقه به یک اکوسیستم زنده و پویا تبدیل شد. در خلیج چابهار نیز پچ مرجانی وجود دارد که به صورت مستمر پایش میشود، اما فعالیتهای توسعهای بعضاً باعث کاهش پوشش مرجانی در آن مناطق شده است.
صدیقی: ما در سازمان حفاظت محیط زیست، استانداردهای تخلیه به دریا را تهیه کردهایم، این استانداردها مصوب شده و ابلاغ شده است و بر اساس همین، برای آب شیرینکنها نیز استاندارد مشخص است. در گذشته یک استاندارد کلی تحت عنوان «تخریب آبهای سطحی» از سوی معاونت انسانی سازمان وجود دارد که در گذشته برای پساب صنایع استفاده میشد، اما پارامترهای آن برای آب شیرینکنها قابل اجرا نیست، زیرا ماهیت پساب آب شیرینکنها با پساب صنعتی متفاوت است.
آلایندگی اصلی آب شیرینکنها همان شوری آب است و علاوه بر آن، پارامترهای دیگری نیز وجود دارد. ما بهصورت تخصصی حد مجاز پارامترهای مربوط به آب شیرینکنها را تعیین کرده، ابلاغ کردهایم و مکاتبهای از طریق معاونت انسانی نیز به استانهای ساحلی انجام شد، تا این مشکل از نظر استاندارد و تخلیه به دریا حل شود و هماکنون اجرایی است. با این حال، نکته مهم این است که باید میزان خروجیها و شوری و سایر آلایندههایی که به دریا تخلیه میشود، کاهش یابد.

مهمترین مسئله، همانطور که اشاره شد، استفاده از روشها و تکنولوژیهای جدیدتر است. در خارج از کشور اقدامات زیادی برای استفاده از تکنولوژیهای جدیدتر در آبشیرینکنها انجام شده و در داخل نیز برخی پروژهها در دست ارائه هستند که هنوز اجرایی نشدهاند. ما از سوی وزارت نیرو و صنعت آب شیرینکنها پیگیری میکنیم تا راههایی برای حداقل کردن میزان شوری پیدا شود؛ برای مثال، در برخی آب شیرینکنها، پساب خروجی در دو مرحله دوباره پالایش شده و از آن مجدداً آب شیرین استخراج میشود که به کاهش حجم پساب کمک میکند. همچنین، سیستمهایی معرفی شدهاند که بهطور تقریباً کاملاً بسته عمل میکنند و خروجی دیگری ندارند؛ این روشها باید مورد استفاده قرار گیرند.
انتقال هزار کیلومتری آب، توجیه اقتصادی و زیستمحیطی ندارد
نکته دیگری که باید به آن اشاره شود، آمایش سرزمین است. با توجه به شرایط موجود، نباید اجازه داده میشد که مجبور شویم آب را از سواحل جنوب تأمین کرده و بیش از هزار کیلومتر انتقال دهیم. این کار علاوه بر مشکلات زیستمحیطی، از نظر اقتصادی نیز توجیه ندارد. برآوردها نشان میدهد که هر مترمکعب از همین آب منتقل شده، حدود 5 دلار هزینه دارد، یعنی حدود 500 هزار تومان. اگر بخواهیم این آب را برای شرب استفاده کنیم، بحث دیگری است، اما برای صنعت، محاسبات سود و زیان نشان میدهد که این کار بهصرفه نیست. در استانهای ساحلی جنوب، به دلیل منابع محدود آب، توجیه اقتصادی وجود دارد، اما درخصوص دیگر مناطق باید بازنگری جدی انجام شود.
.
سازمان حفاظت محیط زیست همواره این مسائل را مطرح کرده و در پروژههای بزرگ نیز این اصول را پیگیری کرده است. اما برای مدیریت بهتر منابع آب در آینده، این موضوع باید در آمایش سرزمین که توسط سازمان برنامه و بودجه در حال پیگیری است، با همکاری سایر دستگاهها مدیریت شود، بهویژه برای سالهای آینده که شرایط آب بهمراتب سختتر خواهد شد.
تعیین 31معیار برای مکانیابی استقرار آبشیرینکن
فداکار: معاونت محیط زیست دریایی سازمان ما از سالهای گذشته پیشدستی کرده و مطالعاتی را انجام داده است. در زمینه معیارهای استقرار آبشیرینکنها در سواحل جنوبی کشور، 31 معیار مشخص شده تا تعیین شود که یک آبشیرینکن کجا میتواند مستقر شود.
مطالعه دیگری نیز انجام شد که کل سواحل جنوب کشور را پهنهبندی کرد؛ بر اساس این معیارها، استعداد استقرار آبشیرینکنها مشخص و محلهای استقرار لکهگذاری شده است. این مطالعات به ما این امکان را به ما میدهد که در صورت نیاز، بتوانیم هدایت کنیم آبشیرینکنها کجا و با چه مشخصاتی مستقر شوند.
نکته سوم اینکه سیاست کلی معاونت محیط زیست این است که برداشت گسترده از خلیج فارس ممنوع یا محدود شود. البته در برخی مناطق، سکونتگاههای ساحلی و جوامع محلی کنار ساحل زندگی میکنند و با ظرفیتهای کوچک ناچاراً میتوانند از آبشیرینکنها استفاده کنند، اما به طور کلی استقرار آبشیرینکنهای با حجم بالا در خلیج فارس ممنوع است و محدودیتهای جدی برای آن اعمال شده است.
تسنیم: آیا کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس که به طور گسترده از آبشیرینکن استفاده میکنند نیز چنین ضوابطی دارند؟
صدیقی: کشورهای حوزه خلیج فارس تا جایی که من میدانم، خودشان ضوابط و استانداردهای ملی دارند. همچنین در سطح منطقهای، راهنماییهایی برای آبشیرینکنها و مسائل زیستمحیطی آنها سالها پیش تهیه شده، اما یک دستورالعمل منطقهای جامع برای کل خلیج فارس وجود ندارد.
فداکار: اتحادیه اروپا برای کشورهای خود دستورالعمل دارد و کشورهای اطراف دریای مدیترانه یک راهنمای جامع برای استقرار آبشیرینکنها دارند، اما در کشورهایی که اطراف ما هستند چنین دستورالعمل منطقهای وجود ندارد. با این حال، ضروری است که یک دستورالعمل منطقهای مشترک تدوین شود.
ادامه دارد...