به گزارش خبرگزاری تسنیم، داستان از یک روز گرم در استرالیا آغاز میشود، جایی که چهار تن از بزرگترین نامهای تاریخ فوتبال یعنی جورج بست، بابی چارلتون، دنیس لاو و فرانتس پوشکاش، برای آموزش نوجوانان در یک آکادمی حضور یافته بودند. اما آنطور که جورج بست روایت میکند، شروع این دوره آموزشی با چالش غیرمنتظرهای همراه بود؛ عدم احترام نوجوانان به پیرمردی که روزگاری دنیای فوتبال را زیر پا گذاشته بود.
نوجوانان حاضر در آکادمی که شناختی از تاریخچه فوتبال نداشتند، شروع به مسخره کردن وضعیت ظاهری، اضافه وزن و سن بالای فرانتس پوشکاش کردند. آنها نمیدانستند فردی که مقابلشان ایستاده، ماشین گلزنی رئال مادرید و مجارستان بوده است.

برای تنبیه و آموزش این نوجوانان، مربیان تصمیم گرفتند چالشی را ترتیب دهند. قرار شد یکی از مربیان 10 بار پیاپی توپ را به تیرک افقی دروازه بکوبد. نوجوانان با تصور اینکه او ضعیفترین گزینه است، مربی «پیر و چاق» یعنی پوشکاش را انتخاب کردند.
وقتی از بچهها پرسیده شد که این مربی از 10 ضربه چند تا را به تیرک میزند، اکثر آنها عددی کمتر از 5 را حدس زدند. اما جورج بست با لبخندی بر لب گفت: «او هر 10 ضربه را به هدف میزند».
پوشکاش، پشت توپ ایستاد. او 9 ضربه متوالی را با دقت مهندسیشده به تیرک افقی کوبید، اما برای ضربه دهم، نمایشی را اجرا کرد که دهان منتقدان نوجوانش را باز گذاشت؛ او توپ را به هوا فرستاد، با شانهها و سرش با آن بازی کرد، سپس با پشت پا توپ را بلند کرد و با یک ضربه والی (چکشی) سهمگین، برای دهمین بار لرزه بر تیرک دروازه انداخت.
جورج بست در پایان این خاطره نقل میکند که پس از این حرکت، سکوتی سنگین تمام زمین را فرا گرفت. یکی از نوجوانان که در بهت فرو رفته بود، پرسید: «او دیگر کیست؟»
بست در پاسخ به او جملهای تاریخی گفت که هنوز در گوش فوتبالدوستان طنینانداز است: برای شما، نام او «آقای پوشکاش» است!
انتهای پیام/