به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، تهران بهعنوان بزرگترین کلانشهر کشور، سالهاست با انباشت مسائل ساختاری در حوزه مدیریت شهری مواجه است؛ مسائلی که ریشه آنها نهفقط در کمبود منابع، بلکه در شیوه تأمین درآمد، نوع حکمرانی محلی و اولویتبندیهای بعضا نادرست جستوجو میشود. رشد نامتوازن شهر، فشار بر زیرساختها، گسترش نابرابری فضایی و وابستگی مداوم به منابع ناپایدار، پرسشهای جدی درباره آینده اداره پایتخت ایجاد کرده است. در چنین شرایطی، بازخوانی تجربههای گذشته و واکاوی چالشهای مزمن مدیریت شهری، ضرورتی اجتنابناپذیر برای اصلاح مسیر توسعه تهران به شمار میرود.
در همین راستا، خبرگزاری تسنیم در قالب «ویژهبرنامه، شهریار؛ واکاوی چالشهای مدیریت شهری تهران» به گفتوگو با محمدمهدی تندگویان، عضو شورای چهارم شهر تهران پرداخته است. این گفتوگو با تمرکز بر موضوعاتی چون درآمد پایدار شهری، خامفروشی منابع، نقش شوراها و عملکرد مدیریت شهری و انتخابات شورای دوره هفتم انجام شده که در ادامه، مشروح بخش دوم و پایانی آن تقدیم مخاطبان تسنیم میشود:
تسنیم: در حال حاضر بزرگترین ضعف یا چالشی که شهر تهران با آن مواجه است از نگاه شما چیست؟
مشکلات تهران مشخص است؛ تهران متاسفانه به دلیل جمعیتپذیری غلط، تبدیل به یک ابرشهر عجیب و غریب و بیدر و پیکر شده است که خدماترسانی در آن واقعاً سخت شده است. ما در برخی مناطق تهران حتی از بسیاری از روستاها هم محرومتر هستیم، دسترسی به سرانههای آموزشی فراهم نیست. فرض کنید برای ثبتنام مدرسه فرزندتان باید سه منطقه مختلف را در سطح شهر طی کنید، مثالی روشن میزنم؛ منطقه 22 که اصلاً قرار بود به عنوان یک منطقه نمونه شهری شکل بگیرد، همه آمدند و گفتند حالا که همهچیز به هم ریخته، یک منطقه نمونه شهری درست کنیم. این ایده بد نیست، اما چه اتفاقی افتاد؟ متاسفانه الان وقتی به آن منطقه میروید، تبدیل به منطقهای برای تعاونیها شده است. تمامی نهادها، شرکتها، قوه قضائیه، قوه مجریه، همه آنجا تعاونی های زدهاند.
منطقهای که قرار بود برای 250 هزار نفر جمعیت پذیری داشته باشد و زیرساختها به همین میزان تامین شود، حالا 10 برابر جمعیت هدفش را پذیرفته و اصلاً زیرساختهای آموزشی یا درمانی ندارد و نابود شده است. چرا؟ چون فروخته شد. چرا فروخته شد؟ چون میخواستیم درآمدهای شهر را تنظیم کنیم.
تهران به طور کلی به اشتباه رشد کرده، چون درآمدهای پایدار را درست مدیریت نکردیم. بخش زیادی از این مشکل به دولتها برمیگردد. از منظر مدیریت شهری میگویم، نه به عنوان کسی که الان در دولت هستم. برای من فرقی نمیکند که دولت اصلاحطلب باشد یا اصولگرا.
.
در کشورهای توسعهیافته، درآمدهای محلی و حکمرانیهای محلی در اختیار شهرداریهاست، یعنی یک شهروند برای ثبت ازدواج گذرنامه، ثبتنام بچهها، پرداخت مالیات و غیره به شهرداری مراجعه میکند.
درآمدهای محلی و حکمرانی محلی کاملاً حاکم است. شهرداریها از منابع درآمدیشان شهر را اداره میکنند بنابراین، مجبور نیستند خامفروشی کنند، پروانه بفروشند، طبقه روی طبقه بسازند و جمعیت را افزایش دهند تا درآمد کسب کنند و بتوانند خدمات ارائه دهند. این دقیقا همان چیزی است که در تهران اتفاق افتاده است. بخشی از این مشکل مربوط به دولتهاست که هیچوقت درآمدهای شهرداریها را برای آنها در نظر نگرفتند. همچنان هم این مشکل ادامه دارد. بخشی دیگر هم به شورا و شهرداریها برمیگردد که هیچوقت نتوانستند درآمد پایدار ایجاد کنند.
آقای حناچی اخیراً گفته بود که در دوره ما عوارض بعضی چیزها را چندین برابر کردیم و از محل تامین عوارض فلان کار را کردیم اما این که هنر شهردار نیست. عوارض قانون است، قانون حاکمیتی است و من باید آن را پرداخت کنم. مانند مالیات که قانون است؛ مگر میتوانم پرداخت نکنم؟ اگر فرار از مالیات کنم، حسابم قفل میشود و ممنوعالخروج میشوم. پس هنر من به عنوان شهردار چیست؟ هنر من این است که درآمدهایی ایجاد کنم که فشار اضافی به مردم شهر وارد نکند. به عنوان مثال، نمونه بارز آن موضوع زباله است.
.
زباله در تهران به طور میانگین روزانه 7000 تن تولید میشود. همین الان اگر بخواهید این را محاسبه کنید، یک بچه دبیرستانی هم میتواند برای شما حساب کند. از 7000 تن زباله تولیدی در سال، چه میزان درآمد میشود کسب کرد؟ طبق ارزش افزوده زباله، 32 همت (هزار میلیارد تومان) درآمد میشود. این را هوش مصنوعی هم به راحتی به شما میدهد. به همین راحتی میتوان زبالههای مختلف را تفکیک کرد و از آنها بهرهبرداری اقتصادی کرد.
در کشوری مثل سوئد، آنها حتی زبالههای کشورهای دیگر را میخرند. به عبارت دیگر، زباله به "طلای سیاه" تبدیل شده و تولید ثروت میکند. حالا، ما که میگوییم در تهران 7000 تن زباله تولید میشود، این فقط یکی از منابع درآمد پایدار است که میتوانیم از آن بهرهبرداری کنیم.
کشورهایی هستند که از زباله، آسفالت تولید میکنند، بتن تولید میکنند، از شیرابههای زباله اسیدهای صنعتی تولید میکنند که در ذوب فلزات استفاده میشود. حالا در تهران، این 32 همت درآمدی که از زباله تولید میشود، اگر درست مدیریت میشد، میتوانست به اندازه 10 کیلومتر مترو ایجاد کند. در صورتی که اگر شهرداریها در طول 25 یا 30 سال گذشته این کار را کرده بودند، امروز تهران باید حداقل 40 خط مترو میداشت. در این صورت، فاصله هر شهروند تا نزدیکترین ایستگاه مترو 20 دقیقه بود، و دیگر نیازی به استفاده از خودرو شخصی نبود.
اگر مدیریت صحیحی داشتیم، این تنها بخشی از تحولی بود که در سیستم حمل و نقل شهری میتوانستیم ایجاد کنیم. سیستم اتوبوسرانی امروز باید برقی میشد و آلودگی هوا را به طور قابل توجهی کاهش میدادیم. دسترسی به حمل و نقل عمومی برای همه مردم، حتی در مناطق دورافتاده تهران، فراهم میشد. این همان درآمد پایدار شهری است که هیچ شهرداری تا امروز موفق به تحقق آن نشده است.
چرا؟ چون 30 همت پولی است که برای آن دست به هر کاری میزنند! این درآمدها وجود دارد. این پول در جریان است، اما به دست مردم نمیرسد و سالهاست که به مردم خیانت شده است. تفکیک زباله از مبدا، فناوری و تبدیل آن به ثروت، وظیفه اول هر شهرداری است و هیچکدام از شهردارهای ما تا امروز این وظیفه را به درستی انجام ندادهاند.
امروز، در بودجه شهرداری تهران، 231 همت (هزار میلیارد تومان) بودجه وجود دارد که 109 همت از آن به وسیله خامفروشی تأمین میشود؛ یعنی فروش پروانهها و ساختوساز و جمعیتپذیر کردن شهر. این یعنی خیانت مضاعف به مردم، یعنی مهاجرت به تهران، یعنی نابودی روستاها و کشاورزی. این مدل رشد شهری در تهران، با آسیبهای زیادی همراه است.
تسنیم: میتوان گفت که دلیل این موضوع، وجود مافیاست اما زور شهرداری به این مافیا نمیرسد یا ارادهای برای مقابله با آن وجود ندارد؟
مافیا یا سیستم را فاسدی کرده یا طوری ورود کرده که هر وقت کسی تلاش کرده اقدامی انجام دهد، جلوی آن گرفته شده است. گروههای مختلفی را در سالهای گذشته دیدیم که تلاش کردند تا وضعیت کودکان کار و زبالهگردها را ساماندهی کنند، همه این گروهها منحل شدند و با آنها برخورد شد. پس یک جریان قوی وجود دارد که نمیگذارد ساماندهی در این حوزهها انجام شود.
تسنیم: به نظرتان این روند ادامه خواهد داشت؟
فعلاً که چنین است. در واقع، یکی از بزرگترین مشکلات تهران این است که فردی که رئیس شورای شهر بوده در این همه ادوار، حتی نتواسته یک مشکل کوچک را ساماندهی کند. رئیس شورای شهر تهران که چندین دوره است در مسئولیت بوده، چرا این موضوع را ساماندهی نکرده است؟ اصلا موضوع باغات و درختان شهر را رها میکردی و رسالت اول خود را مدیریت زباله تهران قرار میدادی.
مگر یک زمانی که در شورای شهر بودم درباره موضوع تبلیغات در شهر تهران بحث و دعوا نکردم و طرح ندادم؟ درآمد شهر تهران از محل تبلیغات چقدر است؟ کجا می رود؟ اینها درآمدهای پایدار است و اگر یک شهردار این درآمدهای پایدار را محقق کرد، خام فروشی نکرد و جمعیت پذیری را کاهش داد، تهران دوباره به مسیری درست برمیگردد.
بعد از تبلیغات موضوع دیگر؛ فروشگاه است؛ حداقل فکر میکنم الان یک میلیون متر مربع فضا دارد با پارکینگها و همهچیز، در کل شهر. من فکر میکنم آخرین سودی که اعلام کرده، یک همت است اما همین الان اگر به یک بنگاه املاک، بگویید من یک میلیون متر مربع فضای تجاری در تهران دارم و میخواهم اجاره بدهم، 10 همت از آن درآمد کسب می شود اما در حال حاضر این پول کجاست؟ این در حالی است که فضای تجاری در اختیارم دارد، عوارض کسب و پیشه نمیدهد، موضوعات مغازهها را ندارد، مشکل تخلیه و بارگیری ندارد، پارکینگهای خوب دارد.
اما من، با میزان قابل توجهی سادهانگاری و بدون تحقیق و بررسی دقیق، هر سودی را که مجموعه «شهروند» اعلام میکند، میپذیرم، تشویق میکنم و اعلام میکنم که این مجموعه سودده است و به شهر سود میرساند. در حالی که پرسش اصلی این است که چه میزان باید به ما پرداخت میکرده و چه میزان پرداخت میکند؟ آیا تاکنون ارزشگذاری دقیقی انجام شده است یا خیر؟
آیا تبلیغات شهر تهران تاکنون ارزشگذاری شده است که صرفاً هر رقمی که سازمان زیباسازی اعلام میکند، مورد تأیید قرار گیرد و گفته شود که سودآوری وجود دارد؟ پرسش همچنان باقی است که چه میزان باید به شهر پرداخت میشده و چه میزان در عمل پرداخت میشود؟
در خصوص سازمان پسماند، در هر نقطهای از دنیا اگر گفته شود که سازمان پسماند شهری باید یک نهاد بودجهبگیر باشد، این موضوع با تعجب و حتی تمسخر مواجه میشود؛ چرا که سازمان پسماند در جهان، یک مجموعه درآمدزا محسوب میشود. با این حال، در اینجا این سازمان در ردیف نهادهای بودجهبگیر قرار گرفته است.
درآمدی که سازمان پسماند از زباله تولید میکند، حدود 265 میلیارد تومان است؛ رقمی که کمتر از یک درصد ظرفیت بالقوه 32 همت برآورد میشود. در عین حال، این سازمان از بودجه عمومی نیز استفاده میکند؛ بهطوری که بیش از 3 همت بودجه دریافت میکند تا پسماندی را مدیریت کند که میتوانست 32 همت درآمد برای شهر ایجاد کند. این وضعیت مصداق بارز خیانت مضاعف است.
یعنی نهتنها آن 32 همت بالقوه جذب نمیشود، بلکه حدود سه همت نیز برای مدیریتی هزینه میشود که در نهایت کمتر از یک درصد آن ظرفیت محقق میشود و بخش عمده زبالهها به آرادکوه منتقل میشود و نهایتاً مقدار اندکی برق یا خروجی محدود تولید میشود، بدون آنکه دستاورد مؤثر و قابل توجهی حاصل گردد.
در این شرایط، اگر بخواهیم بحثهای جناحی از قبیل اصلاحطلب یا اصولگرا را مطرح کنیم، اساساً موضوعیت ندارد. اینها ابتداییترین وظایف و خدمات یک شهردار است؛ با این حال، کدامیک از مدیران شهری تاکنون این موارد را محقق کردهاند؟ پاسخ روشن است: هیچکدام.
مردم این واقعیتها را بهخوبی درک میکنند و در نتیجه، از ساختار مدیریت شهری فاصله میگیرند. پیامد مستقیم این وضعیت، کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی است؛ چرا که بهجای ایجاد درآمدهای پایدار شهری، فشار مالی به مردم وارد میشود و سیاست خامفروشی در پیش گرفته میشود.
در همین چارچوب، مسکن در ایران به یک کالای سرمایهگذاری بیدلیل و غیرضروری تبدیل میشود؛ صرفاً برای جبران کمبود درآمدها. این در حالی است که بهدلیل ناتوانی در بهرهبرداری صحیح از منابع درآمدی موجود ـ از جمله مواردی که پیشتر به آنها اشاره شد ـ فشار بر بازار مسکن افزایش یافته است.
در حالی که این منابع مالی بالفعل وجود دارد. بهصراحت میتوان گفت رانت زباله، رانت تبلیغات، رانت شهروند، همگی مصادیق ثروت واقعی شهر هستند.
همواره بر این نکته تأکید کردهام که اگر امروز رقم 231 همت بهعنوان درآمد شهرداری اعلام میشود، میتوان با اطمینان گفت که به همان میزان، درآمد پنهان نیز وجود دارد. این همان رانت بزرگی است که در نهایت، این شهر را به سمت نابودی سوق داده است.
انتهای پیام/