به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، در حالی که جنگلهای هیرکانی سالهاست زیر فشار ساختوساز، بارگذاری گردشگری و تخریبهای پیدرپی نفس میکشند، پروژه تلهکابین گرگان بار دیگر به یکی از مناقشهبرانگیزترین طرحهای توسعهای استان گلستان تبدیل شده است؛ طرحی که با وجود مخالفت صریح کمیته ارزیابی سازمان حفاظت محیطزیست، اعتراض گسترده دانشگاهیان، هشدار کارشناسان زمینشناسی و محیطزیست و ایرادات متعدد فنی و قانونی، دوباره در آستانه سفر رئیسجمهور به گلستان روی میز تصمیمگیری قرار گرفته است.
همزمان با شدت گرفتن رایزنیهای سیاسی و رسانهای موافقان، منتقدان این پروژه تأکید دارند که اجرای تلهکابین در زون حفاظتی جنگل ناهارخوران، نهتنها به معنای پاکتراشی گسترده، تشدید فرسایش و زمینلغزش، افزایش ریسک سیلاب و تهدید منابع آب شرب گرگان است، بلکه نمونهای آشکار از نادیده گرفتن ارزیابیهای علمی و ظرفیتهای جایگزین کمخطرتر در داخل و پیرامون شهر محسوب میشود. در این میان، فعالان محیطزیست هشدار میدهند که افراد ذینفع در سفر این هفته رئیسجمهور به استان گلستان در تلاش هستند با اعمال فشار، موافقت نهایی با اجرای این پروژه پرهزینه و پرمناقشه را به دست آورند؛ فشاری که میتواند سرنوشت یکی از حساسترین زیستبومهای شمال کشور را تحتتأثیر قرار دهد.
در رابطه با این موضوع گفتوگویی با دکتر حمیدرضا رضایی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان داشتیم که در ادامه میخوانید:
چون شهرداری پیمانکار پروژه است، نمیتوان نقطهای خارج از شهر را انتخاب کرد
تسنیم: موضوع تلهکابین گرگان، بارها در دولتهای مختلف مطرح شده و حتی سازمان حفاظت محیطزیست، از طریق کمیته ارزیابی و به نقل از شخص رئیس سازمان، اعلام کرده که نباید چنین پروژهای اجرا شود. علاوه بر این، به نظر میرسد این مخالفت از سوی جامعه علمی نیز وجود دارد. از نظر شما، چه اصراری پشت اجرای چنین پروژهای وجود دارد؟ این نخستین سؤال من است و در ادامه میخواستم بپرسم آیا مسیر جایگزینی وجود دارد که هم پروژه اجرا شود و هم حداقل آسیب ممکن به محیطزیست وارد شود؟
در مورد اینکه چرا چنین اصراری وجود دارد، باید از کسانی پرسید که بر اجرای آن پافشاری میکنند. شاید در ادامه اجرای تلهکابین، به دنبال توسعههای دیگری و کسب منافع بیشتری باشند. این افراد معمولاً مطرح میکنند که مثلاً در استان مازندران تعداد زیادی تلهکابین وجود دارد که همه هم در جنگلهای هیرکانی احداث شدهاند؛ پس چرا آنها مخرب نیستند اما تلهکابین گرگان مخرب تلقی میشود؟ یا اینکه عنوان میکنند ما در استان تلهکابین نداریم، در حالی که در حال حاضر برای تلهکابین علیآباد، سازمان محیطزیست مجوز صادر کرده و امکان اجرای آن وجود دارد.
این افراد باید پاسخ دهند که اگر واقعاً به محیطزیست علاقهمند هستیم، باید این علاقه را در عمل اثبات کنیم، نه اینکه صرفاً در حد شعار باقی بماند. وقتی ضوابط محیطزیستی اجرای یک پروژه در یک مکان مشخص اعلام میکند که نباید اجرا شود، ما قانوناً موظفیم از این «نه» تبعیت کنیم و به سراغ مکان دیگری برویم؛ مکانی که امکان و ظرفیت اجرای پروژه را داشته باشد و از نظر محیطزیستی نیز مناسب باشد.
تسنیم: آیا نقطه دیگری برای احداث تلهکابین وجود ندارد که بتوان هم توسعه را داشت و هم آسیب کمتری به محیط زیست وارد کرد؟
در بحث تلهکابین، مطرح میشود که 40 نقطه در استان انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفته است، اما ما هیچگاه به این ارزیابیها دسترسی نداشتیم تا ببینیم بر اساس چه معیارهایی انجام شده و چگونه به انتخاب این نقطه رسیدهاند. در نهایت، در گفتوگوهایی که با فرمانداری هم داشتیم، عنوان شد که چون شهرداری قصد تأمین هزینههای پروژه را دارد، امکان اجرای پروژه خارج از محدوده شهر وجود ندارد، این نقطه انتخاب شده و اساساً سایر نقاط استان از دایره بررسی خارج شدهاند.
نقاط جایگزین متعددی برای اجرای پروژه تلهکابین وجود دارد
زمانی که طرح آمایش انجام شده، در داخل شهر نیز مکانهایی شناسایی شدند که هم از نظر زیباییشناختی مناسب هستند و هم حداقل خسارت را به محیطزیست وارد کند و در عین حال ظرفیت توسعه داشته باشد، گزینههای دیگری هم وجود داشته که پیشنهاد شدهاند. ما پیشتر هم اعلام کردهایم که اساتید دانشگاه حاضرند بدون دریافت هیچگونه هزینهای، داخل شهر و حتی در محدوده مدنظر شهرداری و فرمانداری گرگان، مکانیابی انجام دهند. الزاماً ضرورتی ندارد که این پروژه حتماً در محدوده شهر اجرا شود؛ چرا باید حتماً داخل شهر باشد؟ حتی در حاشیه شهر هم میتوان مکانهایی را انتخاب کرد که هم امکان توسعه داشته باشند و هم آثار و تبعات محیطزیستی آنها کمتر باشد.
ما با توسعه مخالف نیستیم؛ ما نمیگوییم توسعه نباید انجام شود، بلکه میگوییم احداث تلهکابین در این نقطه خاص، جایگاه مناسبی ندارد.
اصولاً همه تلهکابینها بهگونهای طراحی میشوند که در مسیر خود چشمانداز و ویو داشته باشند. اما مسیری که اکنون پیشنهاد شده، تماماً داخل جنگل است؛ یعنی عملاً چشماندازی وجود ندارد. بر اساس طرح این تلهکابین، گردشگر سه کیلومتر داخل جنگل میرود و دوباره برمیگردد، بدون منظره مشخص و بدون آنکه برنامهای برای توسعه در بالادست آن دیده شده باشد. در پاییندست هم فضای چندانی برای توسعه وجود ندارد. علاوه بر این، یک ایستگاه میانی هم در نظر گرفته شده که مشخص نیست ضرورت آن چیست؛ بعداً گفته شد به دلیل تغییر مسیر بوده، در حالی که اساساً نیازی به آن هم وجود نداشته است.
در استان، مکانهای دیگری مانند هزارپیچ وجود دارد که هم ظرفیت توسعه دارند، هم در محدوده شهری قرار گرفتهاند و میتوانند گزینههای مناسبی برای احداث تلهکابین باشند؛ مکانهایی که هم در مبدأ و هم در مقصد فضای توسعه دارند و میتوانند از نظر تبلیغاتی و کارکردی نیز بستر مناسبتری فراهم کنند.
ما نباید تمام توسعه شهر را روی محور جاده ناهارخوران متمرکز کنیم. چرا باید همه بار توسعه در این محدوده جمع شود؟ همین حالا نیز از نظر گردشگری، بار ترافیکی سنگینی در جاده ناهارخوران وجود دارد. حتی اگر بگویند این مسئله قابل حل است و میتوان برای آن راهحلی پیدا کرد، باز هم مناطق دیگری در شهر و استان وجود دارد که امکان احداث تلهکابین در آنها فراهم است. پس چه اصراری داریم که حتماً در همین نقطه اقدام به احداث تلهکابین کنیم؟
تبعات زیستمحیطی مکانیابی فعلی؛ از عدم چارهاندیشی برای فاضلاب تا پاکتراشی
میتوان از میان همان 40 گزینهای که گفته میشود مورد ارزیابی قرار گرفتهاند، مکانی را انتخاب کرد که هم چشمانداز مناسبی داشته باشد، هم از نظر محیطزیستی امکان احداث در آن وجود داشته باشد و هم کمترین اثر منفی را بر طبیعت بگذارد. در حالی که در این محل، ما ناچاریم برای توسعه بخش بالادستی تلهکابین، پوشش گیاهی و درختان بالادست را حذف کنیم و آب مورد نیاز را به آنجا منتقل کنیم، در حالی که اصلاً مشخص نشده است فاضلاب این مجموعه چگونه مدیریت خواهد شد و پسماندهای تولیدی در آن محدوده چه سرنوشتی خواهند داشت.
از نظر ضوابط احداث تلهکابین در محدودههای جنگلی، شما موظف هستید بهمنظور تأمین ایمنی مسافران، اولاً مسیر دسترسی جادهای داشته باشید و ثانیاً پاکتراشی انجام دهید؛ چراکه اگر بهطور ناگهانی آتشسوزی رخ دهد، جان مردم به خطر نیفتد یا اگر تلهکابین دچار نقص شد و نیاز به تخلیه مسافران بود، باید امکان دسترسی وسیلهای وجود داشته باشد که بتواند افراد را منتقل کند. در نتیجه، شما ناچارید در طول این سه کیلومتر، علاوه بر مسیر خود تلهکابین و حریمی که دارد، بخش قابل توجهی از جنگل را پاکتراشی کنید. چرا باید یک جنگل طبیعی چند هزارساله، یا حتی چند میلیونساله، را تخریب کنیم تا در آن تلهکابین احداث شود؟
باید تلهکابین را در مکانهایی احداث کنیم که حداقل خسارت را به محیط وارد کند. اگر واقعاً 40 نقطه مکانیابی شده است، همانطور که گفته میشود، چرا یکی از آن 39 گزینه دیگر انتخاب نشود؟ حتی در محدوده شهری نیز، در فاصلهای حدود پنج کیلومتری از شهر گرگان، میتوان تلهکابین احداث کرد بدون اینکه این میزان خسارت به محیطزیست وارد شود.
کوچکنمایی 80درصدی پروژه برای فرار از ارزیابی زیستمحیطی
تسنیم: ماجرای صدور مجوز محیط زیست برای این طرح که حامیانش ادعا میکنند چیست؟ آیا واقعا مجوز دارد؟
نخستین گامی که در این پروژه برداشته شده بود و شورای عالی شهرسازی آن را بازگرداند و اعلام کرد که باید به مرحله ارزیابی برود، این بود که در آن مقطع، پروژه بهنوعی کوچکنمایی شده بود. یعنی مساحت زیر دکلها را با هم جمع زده بودند و ایستگاهها را نیز به آن اضافه کرده بودند. این کار شبیه آن است که بخواهید برای خانه خود پارکینگ بسازید، اما فقط مساحت زیر چرخهای خودرو را محاسبه کنید و مثلاً بگویید یک مترمربع فضا نیاز است؛ در حالی که برای پارک خودرو، فضایی حدود 25 مترمربع لازم است تا خودرو بتواند بهراحتی وارد و خارج شود. شما نمیتوانید فقط زیر چرخها را حساب کنید و بگویید محل احداث پارکینگ همینجاست.
در آن مقطع ابتدا اینگونه اعلام کرده بودند که چون طول مسیر کمتر از پنج کیلومتر است، نیازی به ارزیابی ندارد، در حالی که چنین برداشتی نادرست است. شما باید کل مسیر، بهاضافه حریم، پارکینگ و فضاهای جانبی ایجادشده را در نظر بگیرید. در این صورت، مساحت پروژه به حدود 25 هکتار میرسد و وقتی از پنج هکتار بیشتر شود، الزاماً نیازمند ارزیابی زیستمحیطی خواهد بود. در آن زمان، کارشناسان منابع طبیعی و محیطزیست نیز دقت کافی نکرده بودند، زیرا وقتی دیدند مساحت اعلامشده کمتر از پنج هکتار است، اساساً بررسی نکردند که آیا این ضوابط درست اعمال شده یا نه. در واقع، محیطزیست و منابع طبیعی به پروژهای مجوز داده بودند که با کوچکنمایی، مساحت آن کمتر از پنج هکتار اعلام شده بود.
خطر وقوع زمینلغزش با تخریب اکوسیستم منطقه و نصب پایهها در عمق 14متری
البته این موضوع به سالهای بسیار قبل بازمیگردد؛ زمانی که این مجوز صادر شد، جمعیت شهر گرگان کمتر از 200 هزار نفر بود، اما امروز این جمعیت به بیش از 500 هزار نفر رسیده است. دیگر نمیتوان ارزیابیای را که 15 سال پیش انجام شده و مبتنی بر شرایط آن زمان بوده، در شرایط کنونی اجرا کرد. در آن مقطع، چنین بار ترافیکی سنگینی وجود نداشت و این حجم از گردشگر در آن محدوده حضور نداشت. بخشی از آب شهر نیز عملاً از همان محدوده تأمین میشود.
اکنون سؤال این است که تمام بارگذاریهایی که در جاده ناهارخوران، از جمله رستورانها و سایر کاربریها، انجام شده است، پساب آنها به کجا میرود؟ آیا این پسابها وارد محدودهای میشود که آب شرب شهر از آن تأمین میشود؟ اگر چنین باشد، و در عین حال چشمههای بالادست نیز برای تأمین آب ایستگاه بالایی مورد استفاده قرار گیرند، در این صورت حیاتوحش، موجودات زنده و درختانی که از همین منابع آبی تغذیه میکنند، نادیده گرفته میشوند. ما با این رویکرد، عملاً نیازهای اکوسیستم طبیعی منطقه را نادیده میگیریم.
بهدنبال اجرای این پروژه، اکوسیستم منطقه از بین میرود و خطر زمینلغزش تشدید میشود. حتی در خود مستندات پروژه آمده است که برای نصب پایهها باید خاک جنگلی برداشته شود تا به سنگ بستر برسند. خب روشن است که این کار بدون احداث جاده و صرفاً با نیروی انسانی امکانپذیر نیست؛ شما نمیتوانید بدون دسترسی مناسب، مثلاً تا عمق 14 متر حفاری کنید تا به سنگ بستر برسید. میگویند این تجهیزات را با هلیکوپتر منتقل میکنیم و نصب انجام میشود؛ اما کدام هلیکوپتر؟ اگر ما چنین ظرفیتی از هلیکوپتر داشتیم، ابتدا از آن در امدادرسانی استفاده میکردیم.
اینها توجیهاتی است که مطرح میشود، اما در عمل اصلاً امکانپذیر نیست. ما کشوری نیستیم که آنقدر هلیکوپتر داشته باشیم که برخی از آنها بهطور اختصاصی برای جابهجایی دکلها بهکار گرفته شوند. حتی وزارت نیرو هم برای نصب دکلها در مسیرهای مشابه، ابتدا جاده احداث میکند و بعد اقدام به نصب میکند.
چرا شهرداری گرگان برای توسعه گردشگری، شهربازی هزارپیچ را تکمیل نمیکند؟
تسنیم: حامیان اجرای پروژه مدام از توسعه گردشگری در گرگان صحبت میکنند اما آیا واقعاً گرگان به جز احداث تلهکابین در همین نقطه ظرفیتی برای توسعه گردشگری ندارد!؟
اگر شهرداری قصد ایجاد جاذبه گردشگری دارد، میتواند شهربازی هزارپیچ که سالهاست در حال اجراست و هنوز هم به بهرهبرداری نرسیده است را تکمیل و از ظرفیت آن استفاده کند. ما اساساً زیرساخت گردشگری در شهر نداریم. سؤال اصلی از شهرداری این است که در حال حاضر چه تعداد هتل داریم؟ چه تعداد اقامتگاه بومگردی داریم؟ چه میزان فضای اقامتی برای گردشگرانی که وارد شهر میشوند فراهم شده است؟
در شرایط کنونی، بسیاری از گردشگران در حاشیه خیابانها و داخل چادر میخوابند، چون حتی برای آنها هم امکانات کافی وجود ندارد. سرویسهای بهداشتی در جاده ناهارخوران به تعداد کافی نیست و مردم ناچارند بدون برخورداری از حداقل امکانات، چادر بزنند. در حالی که در گذشته این امکانات وجود داشت، اما اکنون عملاً از بین رفته است.
به نظر من، ابتدا باید زیرساختهای گردشگری شهر را ایجاد کنیم و سپس بهدنبال جذب گردشگر باشیم. گردشگری که وارد شهر شود اما هزینهای نکند، عملاً فایدهای برای شهر ندارد. باید همه جنبهها بهصورت همزمان دیده شود؛ از زیرساختها گرفته تا هتلها، اقامتگاهها و سایر امکانات موردنیاز.
بافت تاریخی شهر گرگان از نظر قدمت حتی از بافت تاریخی شهر یزد قدیمیتر است و جزو نخستین بافتهایی است که به ثبت ملی رسیده، اما ما نتوانستهایم این ظرفیت را به گردشگرانی که وارد شهر میشوند معرفی کنیم. همه ناهارخوران را میشناسند، اما تقریباً کسی بافت تاریخی شهر گرگان را نمیشناسد. این در حالی است که این بافت میتواند یک جاذبه بسیار ارزشمند باشد.
دیوار دفاعی گرگان نیز که بهعنوان سومین دیوار دفاعی جهان با طول چند صد کیلومتر شناخته میشود، از پارک ملی گلستان تا خلیج گرگان امتداد دارد، اما عملاً ناشناخته مانده است؛ نهتنها در سطح کشور، بلکه حتی در داخل استان هم بسیاری از مردم آن را نمیشناسند. اگر واقعاً قصد جذب گردشگر داریم، باید بهسمت سرمایهگذاری در چنین ظرفیتهایی برویم؛ جاهایی که میتوانند برای استان گردشگر واقعی به همراه بیاورند.
اگر قرار باشد اقدامی انجام شود، باید بهدنبال توسعهای متفاوت و ایجاد جاذبهای واقعاً منحصربهفرد در استان باشیم. به نظر من، ما چنین ظرفیتهایی را داریم، اما نتوانستهایم از آنها بهدرستی استفاده کنیم. امیدوارم در نهایت بتوانیم به یک راهکار درست و منطقی برسیم.
انتهای پیام/