به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، در سالهای اخیر، نصب بنرهای بزرگ ترحیم و اعلام درگذشت در چهارراهها، میادین و خیابانهای اصلی خرمآباد به پدیدهای فراگیر تبدیل شده است؛ رفتاری که بهتدریج از یک اقدام محدود و احساسی عبور کرده و به یک ناهنجاری شهری بدل شده است. این بنرها که اغلب با تصاویر بزرگ از متوفیان همراه هستند، فضای عمومی شهر را تحت تأثیر قرار داده و چهرهای اندوهبار به معابر شهری میبخشند؛ در حالی که شهر، محل زیست جمعی و نه بازتاب غمهای شخصی است.
محیط عمومی، متعلق به یک فرد یا یک خانواده نیست و تمامی شهروندان در آن حق برابر دارند. احترام به حقوق شهروندی ایجاب میکند که سوگ شخصی، به شکلی مدیریت شود که آرامش روانی دیگران مخدوش نگردد. بسیاری از شهروندان، بهویژه کودکان، سالمندان و افرادی با آسیبهای روحی، با مشاهده مکرر تصاویر درگذشتگان در سطح شهر دچار ناراحتی و آزردگی روانی میشوند؛ موضوعی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
تداوم نصب بنرهای ترحیم در ابعاد بزرگ و در نقاط پرتردد، عملاً فضای شهری را به تابلوی اعلان اندوه بدل کرده است. مشاهده مکرر تصاویر اموات، آن هم بهصورت گسترده و پراکنده، نهتنها همدلی اجتماعی ایجاد نمیکند، بلکه به افزایش غم، اضطراب و فرسودگی روانی در جامعه دامن میزند؛ مسئلهای که با اصول سلامت روان و مدیریت شهری در تضاد آشکار است.
از سوی دیگر، این بنرها صرفاً آثار روانی ندارند و تبعات فیزیکی و حقوقی نیز به همراه دارند. در موارد متعددی، خانوادهها برای نصب بنر، اقدام به برپایی داربستهای غیراصولی در پیادهروها، کنار جداول و حتی مقابل واحدهای صنفی میکنند که موجب سد معبر، ایجاد خطر برای عابران و بروز مشکلاتی برای کسبه و ساکنان همان محدوده میشود.
نصب بنرهای ترحیم را میتوان مصداقی روشن از تضییع حقوق شهروندان دانست؛ چرا که فضای مشترک شهری بدون رضایت عمومی و خارج از ضوابط مشخص، در اختیار یک پیام شخصی قرار میگیرد. این در حالی است که شهرها نیازمند نظم بصری، زیباسازی هدفمند و کارکردهای فرهنگی و آموزشی هستند، نه بازتولید مستمر تصاویر سوگ و اندوه.
نکته قابل تأمل دیگر، نگاه دینی و اخلاقی به این موضوع است. بر اساس آموزههای دینی و توصیههای علما و بزرگان، هزینهکرد برای بنر، تاجگلهای پرهزینه و تشریفات پرزرقوبرق، خیرات مؤثری برای متوفی محسوب نمیشود. در مقابل، صرف این هزینهها برای کمک به نیازمندان، درمان بیماران یا گرهگشایی از مشکلات افراد، ثواب و اثر معنوی بهمراتب بیشتری برای درگذشتگان خواهد داشت.
با این حال، در سالهای اخیر نوعی رقابت نانوشته در برگزاری مراسمهای ترحیم شکل گرفته است. برخی تصور میکنند هرچه تعداد بنرها، بلندگوها و مظاهر ظاهری مراسم بیشتر باشد، شأن اجتماعی خانواده و جایگاه متوفی پررنگتر جلوه میکند؛ نگاهی که در بسیاری از موارد به اسراف و تحمیل هزینههای سنگین و غیرضروری منجر میشود.
ادامه این روند، خطر تبدیل شدن به یک رسم و سنت نادرست را در پی دارد؛ سنتی که بهتدریج به یک الزام اجتماعی بدل میشود. در چنین شرایطی، خانوادههایی که توان مالی چندانی ندارند، ناخواسته زیر بار فشار روانی و اقتصادی قرار میگیرند و احساس میکنند اگر برای عزیز از دسترفته خود بنر نصب نکنند، با نوعی «کسر شأن» اجتماعی مواجه خواهند شد.
این چشموهمچشمی ناپیدا، نهتنها کرامت انسانی را مخدوش میکند، بلکه مفهوم سوگ را از یک امر درونی و محترمانه به یک نمایش بیرونی و پرهزینه تقلیل میدهد. نتیجه چنین مسیری، افزایش نابرابری اجتماعی و تحمیل بار مالی اضافی بر خانوادههایی است که شاید در همان روزهای ابتدایی فقدان، با مشکلات معیشتی و روحی متعددی دستوپنجه نرم میکنند.
در نهایت، مقابله با این پدیده نیازمند عزم جدی مدیریت شهری، تدوین ضوابط شفاف، فرهنگسازی رسانهای و همراهی شهروندان است. خرمآباد بهعنوان شهری با ظرفیتهای گردشگری و فرهنگی بالا، بیش از هر چیز به آرامش بصری، احترام متقابل و ارتقای فرهنگ شهروندی نیاز دارد؛ امری که تنها با بازنگری در رفتارهای نهادینهنشده و اصلاح تدریجی آنها محقق خواهد شد.
در ماههای اخیر، شهرداری خرمآباد با حساسیت بیشتری نسبت به جمعآوری بنرهای ترحیم نصبشده در سطح شهر اقدام کرده و این موضوع نشاندهنده درک مدیریت شهری از ابعاد منفی این پدیده است. با این حال، استمرار نصب این بنرها بیانگر آن است که اقدامات اجرایی بهتنهایی کافی نیست و برخوردهای مقطعی نمیتواند ریشه این رفتار نادرست را بخشکاند. تا زمانی که چارچوبهای قانونی مشخص، نظارت مستمر و ضمانت اجرایی بازدارنده بهصورت جدی اعمال نشود، این چرخه معیوب همچنان تکرار خواهد شد.
از سوی دیگر، حل این مسئله نیازمند ورود هماهنگ نهادهای مختلف و بهویژه نقشآفرینی مؤثر رسانهها در حوزه فرهنگسازی است. رسانهها میتوانند با تبیین ابعاد اجتماعی، روانی، اقتصادی و حتی دینی این موضوع، نگاه عمومی جامعه را اصلاح کرده و به تدریج این رفتار را از یک «هنجار در حال شکلگیری» به یک «رفتار ناپسند شهری» تبدیل کنند. بدون آگاهیبخشی مستمر و مشارکت فعال شهروندان، حتی سختگیرانهترین اقدامات مدیریتی نیز به نتیجه مطلوب نخواهد رسید و چهره شهر همچنان از این ناهنجاریها متأثر خواهد ماند.
انتهای پیام/