به گزارش خبرگزاری تسنیم از کردستان، زمستان که میرسد، بخاریها روشن میشوند، اما همزمان قاتلی بیصدا نیز وارد خانهها میشود؛ گاز مونوکسیدکربن، بیبو، بیرنگ و مرگبار، هر سال قربانی میگیرد، بیآنکه نشانی از خود بهجا بگذارد.
استان کردستان به دلیل اقلیم سردسیر، استفاده گسترده از وسایل گرمایشی گازسوز و بافت فرسوده بخشی از منازل، همواره در معرض خطر مسمومیت با CO قرار دارد؛ خطری تکرارشونده که اغلب پس از وقوع فاجعه، مورد توجه قرار میگیرد.
با وجود هشدارهای سالانه، آمارها نشان میدهد که فرهنگ ایمنی در استفاده از وسایل گرمایشی هنوز به نقطه اطمینان نرسیده و نظارتهای فنی و آموزشی نیز متناسب با سطح خطر نیست.
تازهترین آمار اورژانس کردستان، زنگ خطری جدی برای خانوادهها و متولیان سلامت عمومی است؛ آماری که میتوانست به مراتب تلختر باشد، اگر دخالت بهموقع نیروهای امدادی نبود.
مسئله اما فقط «نجات» نیست؛ سؤال اصلی این است که چرا هر سال باید شاهد تکرار همین سناریوی مرگبار باشیم، بدون آنکه اقدام پیشگیرانه مؤثری انجام شود؟ گاز مونوکسیدکربن، قاتلی است که قابل پیشگیری است، اما بیتوجهی، سهلانگاری و ضعف آموزش، آن را به تهدیدی دائمی تبدیل کرده است.
در این ارتباط؛ بابک هدائی، رئیس اورژانس پیشبیمارستانی و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی کردستان، در گفتوگو با تسنیم از ثبت 34 مورد مسمومیت با گاز CO از ابتدای آذرماه سالجاری خبر میدهد و میگوید: با اقدام سریع و حرفهای نیروهای اورژانس، 30 نفر نجات پیدا کردند، اما متأسفانه 6 نفر جان خود را از دست دادند.
آماری که هرچند نشاندهنده توان عملیاتی اورژانس است، اما همزمان ضعف جدی در پیشگیری را آشکار میکند؛ چرا که مونوکسیدکربن نه حادثهای غیرقابل پیشبینی، بلکه نتیجه مستقیم بیاحتیاطی و نبود نظارت است.
صدای مردم از دل خانهها
یک شهروند سنندجی در گفتوگو با تسنیم میگوید: هر سال میشنویم که گاز گرفتگی خطرناک است، اما کسی نمیآید دودکشها را بررسی کند یا آموزش بدهد. بیشتر مردم فکر میکنند این اتفاق برای بقیه میافتد، نه خودشان.
بانویی از یکی از محلات قدیمی شهر سنندج نیز میافزاید: خانهها قدیمی است، بخاریها فرسودهاند و توان مالی تعویض نداریم. اگر اتفاقی بیفتد، تازه همه یادشان میافتد هشدار بدهند.
یکی از شهروندان روستایی اطراف سنندج هم معتقد است: در روستاها کمتر کسی از سنسور گاز یا استاندارد دودکش خبر دارد. آموزشها بیشتر در حد یک پوستر یا خبر کوتاه است.
بررسیها حاکی از آن است که فرسودگی وسایل گرمایشی و دودکشها، نبود الزام قانونی برای نصب هشداردهندههای CO در منازل، آموزشهای مقطعی، غیرهدفمند و بدون پیگیری، ضعف نظارت بر اماکن استیجاری و ساختمانهای قدیمی، عادیانگاری خطر توسط بخشی از جامعه از چالشهای جدی این حوزه است.
هشدارهای حیاتی
کارشناسان تأکید میکنند: نصب صحیح دودکش، استفاده از وسایل استاندارد، تهویه مناسب، سرویس سالانه بخاریها و نصب سنسور مونوکسیدکربن، سادهترین و مؤثرترین راههای پیشگیری از مرگ خاموش است؛ راههایی که هزینه آن بهمراتب کمتر از هزینه جان انسانهاست.
آمار 34 مسمومیت و 6 فوتی در کمتر از یک ماه، زنگ خطری جدی برای استان کردستان است؛ خطری که اگر امروز جدی گرفته نشود، فردا آمارهای تلختری بهجا خواهد گذاشت. نجات جان 30 نفر، افتخار اورژانس است، اما نباید پوششی برای ضعف ساختاری در پیشگیری باشد.
چند سؤال بیپاسخ از متولیان ایمنی و سلامت عمومی
مسئولان حوزه سلامت، شهرداریها، نظام مهندسی، شرکت گاز و رسانهها باید پاسخ دهند: چرا هنوز پیشگیری، قربانی بیتوجهی است؟ قاتل خاموش را میتوان مهار کرد، اما فقط به شرط آنکه هشدارها قبل از حادثه شنیده شوند، نه بعد از مرگ.
چرا باید هر سال با آغاز فصل سرما، همان هشدارهای تکراری درباره گاز مونوکسیدکربن را بشنویم، اما در عمل هیچ تغییری در میزان تلفات رخ ندهد؟ اگر خطر شناختهشده است، چرا پیشگیری همچنان در اولویت تصمیمگیریها قرار ندارد؟
سؤال مشخص این است: سهم هر یک از دستگاههای متولی در این مرگهای قابل پیشگیری چیست؟ دانشگاه علوم پزشکی، شرکت گاز، شهرداریها، نظام مهندسی ساختمان و صداوسیما، هر کدام دقیقاً چه برنامه عملی و مستمری برای کاهش این حوادث داشتهاند، جز صدور هشدارهای مقطعی پس از وقوع فاجعه؟
چرا هنوز نصب هشداردهندههای مونوکسیدکربن در منازل، بهویژه ساختمانهای قدیمی و استیجاری، الزامآور نشده است؟ چرا نظارت بر دودکشها، وسایل گرمایشی غیراستاندارد و اماکن پرخطر، به یک روند منظم و قابل ارزیابی تبدیل نشده؟
و پرسش نهایی و جدیتر؛ تا چه زمانی قرار است مسئولیتها میان دستگاهها پاسکاری شود و نتیجه آن، هر زمستان با آمار مسمومیت و فوت تکرار شود؟ اگر این هشدارها قرار است فقط تکرار شوند، پس کارکرد نهادهای متولی پیشگیری دقیقاً کجاست؟
انتهای پیام/481