به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آخرین سناریوسازی موساد برای باز کردن فصل دیگر از جنگ شناختی باعث شد یک پروژه مهم اطلاعاتی بسوزد، در هفته گذشته شبکه تروریستی اینترنشنال با تبلیغات فراوان اعلام کرد که قرار است با انجام یک گفتگوی تصویری با کاترین شکدم ناگفتههایی خاص از درون نظام را افشا کند.
اما آنچه از این شبکه عبری پخش شد آنقدر حاوی اسرائیلیات بود که حتی موردتوجه ضدانقلاب خارجنشین نیز قرار نگرفته است تا جایی که برخی شکدم را پروژهای سوخته خواندند که حتی شبکهای زرد چون اینترنشنال هم امکان احیا و بهرهبرداری از آن را نداشته است.
کاترین شکدم یک چهره جنجالی در رسانهای فارسیزبان محسوب میشد که مدتی موردتوجه قرار داشته است، نام او با انتشار خبری از سوی یک نماینده سابق مجلس درباره ارتباطش با برخی مقامات سیاسی بر سر زبانها افتاد، کواکبیان در تیرماه امسال، در یک مناظره تلویزیونی، ادعا کرده بود که «کاترین شکدم بهعنوان یک نفوذی، در سفرش به ایران با 120 نفر همخوابگی داشته است.»، این فعال سیاسی مدتی بعد عذرخواهی و اعلام کرد که عدد اعلامشده سبقاللسان بوده و سوءنیتی در بیان آن نداشته است!
یکی دیگر از افرادی که مدعی ارتباط شکدم با برخی مقامات سیاسی شده بود، محمدعلی ابطحی است که او نیز ماجرا را تکذیب میکند و به «مشرق» میگوید:
ابتدا هم مشخص بود که انتساب مسائل جنسی به برخی نهادها از جانب خانم شکدم دروغ است؛ این ماجرا بههیچعنوان قابلباور نبود، طرح مسائل اخلاقی از سوی شکدم طرحی انحرافی بوده است؛ این حجم از مسائل اخلاقی ساختگی است.
ابطحی در پاسخ به این پرسش که چرا پروژه شکدم را در فضای مجازی دنبال کرده است میگوید: من معتقدم شکدم نفوذ کرده است؛ اما این نفوذ بهمعنای جاسوسی او نیست، او به برخی رسانههای تحلیل داده است و ممکن است از این طریق برخی تحلیلها و اطلاعات اشتباه را منتقل کرده باشد؛ اما این بهمعنای جاسوسی نیست.
ابطحی اضافه میکند که نهادهای امنیتی باید مسیر اکانتهای فیک در این ماجرا را رصد کنند.

البته داستانسرایی درباره شکدم در حالی در برخی محافل خبری و رسانهای وایرال شده بود که پیشازاین کاترین شکدم در مصاحبه با بیبیسی فارسی بهصورت علنی گفته بود که در طول سفر به تهران با هیچ مقام ایرانی حتی برای چند دقیقه نیز دیدار نداشته است.
کاترین شکدم به بیبیسی فارسی میگوید: نه جاسوس بودم، نه با مقامات ایرانی رابطه داشتم و حتی نه به یک ورق اسناد دسترسی داشتم.
البته بررسیها نشان میدهد که ماجرای ساختگی همخوابگی شکدم با بیش از 100 مقام ایرانی برای بار اول توسط یک اکانت سایبری وایرالسازی شده است، این اکانت در یک گفتگوی ساختگی بهنقل از شکدم مدعی میشود که در ایران جاسوس بوده است. این اکانت بارها در توییتر تغییر نام داده است و یک پروژه سایبری محسوب میشود.


شکدم کیست؟ یک جاسوس یا متهمی در اتاق بازجویی شاباک؟
تشخیص این موضوع که کاترین پرز شکدم با پوشش خبرنگار یا فعال رسانهای، یک جاسوس بوده یا خیر، سؤالی است که پاسخ به آن نیاز به برخی استدلالهای فنی دارد اما کیفیت آنچه از زبان شکدم بیانشده است، بهخوبی نشان میدهد که این فرد بهدلایل متعدد ازجمله زمان محدود حضور در ایران، احاطه رسانهای و برنامهریزی تعیینشده از سوی مدعوین در سفر فرصت آن را نداشته است تا بتواند تور خود را پهن کند، درصورتی که جاسوس بودن او احراز شود!
بر اساس اسناد قضایی، شکدم تنها طی پنج سفر کوتاه، مجموعاً 18 روز در ایران حضور داشته است؛ مدتی که با ادعاهای مطرحشده درباره فعالیتهای گسترده یا روابط غیرعادی هیچگونه همخوانی ندارد، زیرا جمعآوری خبر از سطوح بالای سیاسی، برقراری ارتباط، فریب و تظاهر نیاز به یک بازه زمانی بلندمدت دارد و شکدم نمیتوانسته است این خط سیر زمانی را طی کرده باشد.
اما بررسی زندگی و شرایط شکدم اطلاعات جالبتوجهی در اختیار مخاطب قرار میدهد و نشان میدهد که کاترین شکدم بیش از آنکه جاسوسی چیرهدست باکیفیت و توانایی بالا درگرفتن ارتباطات فنی ازجمله همخوابگی برای جمعآوری اطلاعات محرمانه، سرّی و دستاول باشد بیشتر زنی آسیبدیده است که برای امرارمعاش و زندگی در غرب نیاز دارد به ساز رسانههای فارسیزبان و سرویس هدایتکننده آنها برقصد.
نکته اول، وضعیت ظاهری شکدم است؛ تصویر بدون روتوش از او در گفتگو با برخی رسانهها حکایت از بیماری و اعتیاد شدید او دارد و همین موضوع باعث میشود او برای دریافت دستمزد سناریوهای تخیلی را رو به دوربین بخواند.
یک خبرنگار سابق در شبکه اینترنشنال به «مشرق» میگوید: خانم شکدم برای هر گفتگو با رسانهها تا 2500 دلار درخواست کرده است و این عدد متغیر است تا جایی که برای گفتگو با یک کانال تلگرامی در خارج از کشور مبلغ کمتری دریافت کرده است.
این فعال رسانه در ادامه میگوید: همین مسئله باعث شده است روایتهای منتشرشده از سوی شکدم بهصورت دائم عوض شود و دوباره یک داستان جدید خلق شود که با داستان قبلتر از آن اختلافات فراوان دارد، شکدم نیز رگ خواب رسانههای فارسیزبان را پیدا کرده است و هر بار تلاش میکند داستانی درست کند که جذابتر، پلیسیتر و زردتر باشد تا دوباره برای ثبت خاطرات با او تماس برقرار گردد.

البته بررسی گفتگوهای شکدم دست او را رو میکند، این داستانسازی باعث میشود گاهی مواقع شکدم خط سیر اصلی را گم کند و دچار تناقض اساسی شود،
بهعنوانمثال شکدم در حالی در مصاحبه با شبکه تروریستی اینترنشنال درباره ارتباط با مقامات و همخوابگی داستانسرایی میکند که بهدلیل اعتیاد شدید فراموش کرده که در مصاحبه با بیبیسی فارسی همه موارد پیشین را تکذیب کرده است.
گفتگوی شکدم با بیبیسی مثال جالبی در این ماجراست، جمالالدین موسوی مجری از شکدم میپرسد؛ "خانم شکدم، در ایران کسی از شما درخواست نوعی رابطه کرد؟"، او در پاسخ میگوید:
«نه هرگز! من هم این خبرسازیها را دیدم، میخواهند به شخصیت من حمله کنند مسئولین خودشان را خراب میکنند.»
.
شکدم در همین مصاحبه در خصوص مطلبی که در تایمز اسرائیل نوشته بود، افزود:
«بهخلاف آنچه گفته میشود به هیچ اسنادی در ایران دسترسی نداشتهام و آنچه در انتهای مطلبم در تایمز اسراییل نوشتهام که ایران بهدنبال سلاح اتمی است صرفاً برداشت شخصیام بود و برای آن نه به سندی دسترسی داشتم و نه با کسی صحبت کردم.»
نکته دوم، شکدم بعد از خروج از ایران در چهشرایطی بوده است؟ خبر جالبتوجه درباره شکدم آن است که شاباک او را بهدلیل سفر به ایران مدتها زیر نظر داشته و بهمحض خروج از کشور بازجویی کرده است.
شکدم پس از خروج از ایران برای آنکه بتواند به زندگی عادی خود ادامه دهد و یکشبه سربهنیست نشود مجبور است با سرویس صهیونی همکاری نزدیک داشته باشد تا هم پروژههای تخاصمی و ادراکی را پیش ببرد و هم زندگی روزمره خود را سپری کند.
یک خبرنگار نزدیک به شکدم که سابقه گفتگو با وی را نیز دارد (بهدلیل مسائل امنیتی حضور این فرد در اروپا از ذکر نام خودداری شده است) دراینباره میگوید:
شکدم از سوی شاباک در اروپا بازجویی، تهدید و حتی بارها ضربوجرح شده و به مرز اعتیاد به مواد مخدر و بیماری رسیده است، اما بهدلیل آنکه اطلاعات قابلتوجهی از داخل ایران نداشته در ابتدا به واحد 8200 تحویل داده شده تا در عملیات روانی از او استفاده شود.
در این مقطع (حدود سال 2021) از او گفتگویی در یک بلاگ سایت معروف تایمز اسرائیل منتشرشده است. مروری از بر این گفتگو بهخوبی نشان میدهد که این خبر بیش از آنکه یک مصاحبه خبری درباره ایران باشد، متن یک بازجویی است که اسرائیلیها آن را پخش کردهاند، در بخشی از این گفتگو خانم شکدم اعتراف میکند که داشتن سلاح هستهای از جانب ایران امری خطرناک است، در بخشی از آن آمده است:
من از حضورم در ایران آموختم که خطر هستهای ایران واقعی است درحالی که قبلاً اینچنین فکر نمیکردم، من تلاش کردم و نهایتاً فهمیدم شما حقدارید نگران باشید!
همچنین در یکی دیگر از همین گفتگوها با بلاگ تایمز اسرائیل میگوید که
هرگز مسلمان نشده و تماماً نقش بازی کرده و هدفش نفوذ بوده است، البته در ادامه در اسفند همان سال در مصاحبه مجدد با تایمز اسرائیل گفت که واقعاً شیعه شده بود و پس از جروبحث با دختر خود مجدداً به یهودیت بازگشته است.
همین تناقضات آشکارا نشان میدهد که فشار روی شکدم از یکسو و تعجیل و عدم شناخت دقیق رسانهای واحد 8200 از سوی دیگر باعث میشود که شکدم دائم روایتهای سیال و ناهماهنگی را بیان کند.
بررسی دقیق این سه گفتگو در تایمز اسرائیل حکایت از آن دارد که آنچه در بلاگ این رسانه صهیونیستی منتشر شده، متن یک بازجویی است که بدون روتوش شدن و ادیت رسانهای مستقیم منتشر شده است.

پیگیریها نشان میدهد واحد 8200 ارتش رژیم صهیونیستی که در حوزه عملیات روانی برای تهدید نمایی از ایران فعال است، پس از پایان اعترافگیری و بازجویی از شکدم او را تحویل موساد داده است و از آن تاریخ به بعد بنا به سیاستگذاریهای موساد با مدیریت مستقیم یوسی کوهن از او در پروژههای رسانهای این بار باهدف تحریک، تشنجآفرینی و خطای ادراکی مورداستفاده قرار گرفته است.

گفتگو با شبکه اینترنشنال را نیز باید از زاویه همین خط نگاه کرد، خط سیر این گفتگو بهخوبی نشان میدهد که کاترین شکدم حتی به یک مقام ردهچندم سیاسی نیز در ایران دسترسی نداشته است و آنچه به زبان میآورد بیش از آنکه کد امنیتی باشد یکسری مهملبافیهایی است که در سالهای اخیر توسط شبکه سایبری موساد در فضای مجازی پخش شده است.
در طول این گفتگو نیز خبرنگار آموزشدیده موساد در اینترنشنال با تحکم تلاش میکند شکدم را هدایت کند تا آنچه سناریونویسی شده است از زبان شکدم جاری گردد، اما این مطالب آنقدر از واقعیتهای موجود دور است که حتی مورد استناد ضدانقلاب هم قرار نگرفته است.
تصویری که این روزها از شکدم پخش میشود بخشی از پروژه جبرانی رومن گافمن در دوره پس از جنگ تحمیلی 12روزه است، زمین خوردن عملیات آشوب، هماهنگسازی گروهکهای تروریستی و فراخوانهای متعدد باعث شده است موساد فرم جدیدی پیدا کند.
برخی علائم و دادههای موجود حکایت از آن دارد که راهبردهای موساد پس از بارنیا توسعه راهبرد تروریستی یا همان جنگ میان جنگها است، در این طرح تمامی اقدامات نرم مانند عملیات روانی و رسانهای در جهت اقدامات گرم هماهنگ خواهد شد!
منبع: مشرق
انتهای پیام/+