به گزارش خبرگزاری تسنیم، عقربههای ساعت ایستگاه، زمان را به وقتِ «اعتراض» نشان میدهند، اما اینجا در قلب زاگرس، زمان گویی سالهاست روی عقربهی وعدهها متوقف شده است؛ جایی میان صخرههای سخت لرستان و خطوط موازی آهن که از ایستگاه «ازنا» تا «تنگهفت» کشیده شده، مردانی روزگار میگذرانند که قامتش زیر بار سنگین تراورسهای بتنی خم شده، اما سفرههایشان از همیشه سبکتر است.
این روایتِ سربازان گمنامِ ریلی است که شریانهای حیاتی حملونقل کشور را در صعبعبورترین مسیرها زنده نگه داشتهاند، اما خود در مارپیچِ نابرابری و سوءمدیریت گرفتار شدهاند.
وقتی کوه صدای اعتراض شد؛ توقف چکشها در دورود و سپیددشت
اکنون چندین روز است که صدای چکشهای کارگران در استان لرستان بر تن ریلها نمینشیند. 470 کارگر نگهداری خط و ابنیه فنی که وظیفه صیانت از مسیرهای ریلی را بر عهده دارند، دست از کار کشیدهاند. این یک «نه» به کار نیست؛ بلکه فریادی برای بازگشت کرامت انسانی به سفرههایی است که مدتهاست طعم تلخ تبعیض گرفتهاند.
یکی از کارگران منطقه «پاپی» با دستانی پینهبسته به خبرنگار تسنیم میگوید: ریلی با وزن بیش از یک تن را با دست جابجا میکنیم تا قطارها ایمن عبور کنند، اما وقتی نوبت به حقوق میرسد، صدایمان لابلای سوت قطارها گم میشود. ما برای خرابکاری نیامدهایم؛ آمدهایم تا بگوییم امنیت شغلی ما وجهالمصالحه مدیریتهای ناکارآمد شده است.
تراژدی معیشت؛ عددی که «توهین» خوانده شد
جرقه اعتراضات اخیر زمانی شعلهور شد که فیشهای حقوقی پاداشهای مناسبتی صادر گشت؛ عددی که بیشتر شبیه یک «شوخی تلخ» بود. در حالی که طبق مصوبات، این رقم باید دستکم 3 میلیون تومان میبود، واریز مبلغ 1.5 میلیون تومانی موجی از سرخوردگی را ایجاد کرد.اما فاجعه اصلی در پشت پرده اعداد نهفته است.
کارفرما مبالغ بیمه تکمیلی را هر ماه از حقوق کارگر کسر کرده، اما این مبالغ هرگز به حساب شرکت بیمهگر ننشسته است. نتیجه؟ کارگر در سختترین شرایط کاری، از حق درمان محروم است.
اقساط خرید کالا از حقوقها کسر شده اما چون شرکت با فروشگاهها تسویه نکرده، نام این کارگران در لیست سیاه بدهکاران قرار گرفته و اعتبار چندینسالهی آنها پیش کاسبان محل از دست رفته است.
از امپراتوری «آریا» تا زیان 77 درصدی؛ تاوان خصوصیسازی ناقص
ریشه این مصائب را باید در تاریخ پرفراز و نشیب شرکت خدمات مهندسی خط و ابنیه فنی (تراورس) جستجو کرد. این شرکت که از سال 71 شاهرگ حیاتی ریل ایران بود، در سال 89 طی یک واگذاری پرحاشیه به گروه «امیرمنصور آریا» سپرده شد. اعدام وی در سال 93، این غول ریلی را به جزیرهای متروک تبدیل کرد. هرچند در اردیبهشت 99 واگذاری فسخ و مدیریت به آغوش دولت بازگشت، اما زیان خالص 77 درصدی این شرکت در سالهای اخیر نشان میدهد که تاوانِ سوءمدیریتهای کلان، همچنان از جیب کارگرِ زجرکشیده کوهستان پرداخت میشود.
مطالبات صریح کارگران، برکناری مصطفی معینی (مدیرعامل شرکت) و برخی معاونین است که به گفته پرسنل، پس از 12 سال مدیریت، ارادهای برای حل مشکلات ندارند. در حالی که کارگران به دنبال امنیت شغلی هستند، پاسخهای قهرآمیز فضا را تندتر کرده است. روایتها میگویند نمایندهای که از پایتخت اعزام شده بود، بهجای مرهم، با زبانِ «تهدید به اخراج» سخن گفته است؛ غافل از آنکه کارگری که چیزی برای از دست دادن ندارد، از تهدید نمیترسد.
این فریاد تنها از گلوی کارگران خط برنمیآید؛ همکاران آنها در بخش ناوگان نیز با نگارش نامهای سرگشاده، به این نابرابری اعتراض کردهاند.
در بخشی از این دلنوشته آمده است: لذتی ندارد پاداشی که فقط برای ما باشد، وقتی همکار خطی ما در مناطق محرومی چون لرستان با دست خالی به خانه میرود. شادیِ ما زمانی که همکارمان شرمنده خانوادهاش است، تبدیل به بغض میشود. این همبستگی نشان میدهد که ایمنی سیر و حرکت قطار، بدون دلگرمی کارگری که ستون این صنعت است، ناممکن خواهد بود.
حجتالاسلام حاجیوند، امام جمعه سپیددشت، در دیداری با کارگران ضمن منطقی دانستن مطالبات آنان، تاکید کرد که موفقیت یک مسئول در رضایت زیرمجموعهاش نهفته است.
اکنون تمام نگاهها به ساختمان راهآهن در تهران و شخص جناب آقای دکتر جبارعلی ذاکری، مدیرعامل راهآهن، دوخته شده است. آیا مدیرعامل راهآهن شجاعتِ برخورد با این وضعیت و اصلاح ساختار فرسوده مدیریت تراورس را خواهد داشت؟ ریلها منتظرند، اما نانی که از این مسیر به خانه میرود، نباید بیش از این بویِ تبعیض بدهد.
گزارش از هانیه حقیقی
انتهای پیام/