به گزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، اقتصاد ایران امروز در تقاطعی حساس قرار گرفته است؛ جایی که چالشهای همزمان «ناترازی برق»، «افزایش تصاعدی هزینه سوخت نیروگاههای حرارتی»، «فشارهای زیستمحیطی» و «تنگناهای ارزی» همگی به یک نقطه مشترک میرسند: نیاز فوری به تغییر ریل در حوزه انرژی.
در این میان، آمارهای رسمی و تحولات میدانی نشان میدهد که نیروگاههای خورشیدی به تدریج در حال خروج از حاشیه و تبدیل شدن به متن اصلی توسعه اقتصادی کشور هستند. مؤلفهای که آثار آن فراتر از تأمین برق، در شاخصهای کلیدی نظیر اشتغال، امنیت سرمایهگذاری و تابآوری ملی قابل ردیابی است.
خیزش خورشید در سبد انرژیهای پاک
نگاهی به آخرین دادههای منتشرشده از سوی سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق (ساتبا) تصویری روشن از این تغییر رویکرد را ارائه میدهد. ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر کشور تا پایان آبان 1404 به مرز 3٬165 مگاوات رسیده است. اما نکته کلیدی در جزئیات این آمار نهفته است: از این میزان، 2٬634 مگاوات مستقیماً به نیروگاههای خورشیدی اختصاص دارد.
سهم 83 درصدی خورشید از کل ظرفیت تجدیدپذیرها، پیامی آشکار دارد؛ تمرکز دولت چهاردهم و بخش خصوصی بر فناوری خورشیدی، نه یک اتفاق تصادفی، بلکه انتخابی استراتژیک برای عبور سریع و کمهزینه از بحران انرژی است.
اقتصاد پنهان؛ صرفهجویی در مقیاس ملی
از منظر اقتصاد کلان، جذابیت اصلی انرژی خورشیدی در حذف هزینههای متغیر تولید نهفته است. طبق برآوردهای فنی، هر یک مگاوات نیروگاه خورشیدی سالانه منجر به صرفهجویی حدود 500 هزار مترمکعب سوخت فسیلی و 400 هزار لیتر آب میشود.
در کشوری که با تنش آبی و ناترازی گاز دستوپنجه نرم میکند، این ارقام تنها عدد و رقم نیستند؛ بلکه به معنای آزادسازی منابع حیاتی کشور، کاهش هزینههای پنهان بودجه و افزایش امنیت انرژی در اوج بارهای تابستان و زمستان هستند. اثرات این صرفهجویی، اگرچه در کوتاهمدت شاید کمتر ملموس باشد، اما در بلندمدت ترازنامه انرژی کشور را متحول خواهد کرد.
عدالت اقتصادی با اشتغالزایی منطقهای
برخلاف نیروگاههای بزرگ حرارتی که ماهیتی متمرکز و سرمایهبر دارند، صنعت خورشیدی ذاتا «کاربرمحور» و «منطقهای» است. زنجیره ارزش این صنعت ـ از طراحی و نصب تا تعمیرات و مانیتورینگ ـ امکان توزیع ثروت و اشتغال را در سراسر پهنه جغرافیایی ایران فراهم میکند.
توسعه نیروگاههای خورشیدی به معنای فعالسازی پیمانکاران بومی، کاهش تمرکز فرصتهای اقتصادی در کلانشهرها و در نهایت کاهش مهاجرت اقتصادی است. این ویژگی، انرژی خورشیدی را از یک پروژه فنی به یک پروژه «توسعه اجتماعی» ارتقا میدهد.
شفافیت؛ پادزهر ریسک سرمایهگذاری
یکی از تحولات مثبت اخیر، بلوغ اکوسیستم دادهای در این صنعت است. راهاندازی مراجع رسمی داده توسط ساتبا و شفافسازی اطلاعات مربوط به ظرفیتها، مجوزها و بازار برق سبز، گامی بلند در جهت «کاهش ریسک سرمایهگذاری» محسوب میشود.
در اقتصاد انرژی، هیچچیز به اندازه شفافیت نمیتواند هزینه تأمین مالی را کاهش دهد. ایجاد این زیرساخت اطلاعاتی، سیگنالی مثبت به بخش خصوصی و نهادهای مالی است تا با اطمینان بیشتری وارد میدان شوند.
تابآوری در برابر خاموشیها
اگرچه سهم تجدیدپذیرها نسبت به کل شبکه هنوز محدود است، اما رشد 17 درصدی ظرفیت آن در یک بازه کوتاه، معنادار است. هر مگاوات برق خورشیدی که وارد مدار میشود، مستقیماً از «هزینه اقتصادی خاموشی» میکاهد؛ هزینهای که صنایع و تولیدکنندگان با افت تولید و خسارت تجهیزات میپردازند و در نهایت بر تولید ناخالص داخلی (GDP) اثر منفی میگذارد.
کلام آخر؛ الزام ثبات برای جهش نهایی
تجربه سالهای اخیر اثبات میکند که نیروگاههای خورشیدی ابزار کارآمد «سیاست صنعتی» ایران برای دهه پیش رو هستند. اما تبدیل شدن این پتانسیل به واقعیت پایدار، نیازمند سه ضلع مثلث حمایتی است: ثبات مقررات، تداوم خرید تضمینی و تسهیل اتصال به شبکه.
اگر سیاستگذار بتواند ثبات را به این بازار تزریق کند، خورشید نه تنها ناترازی برق را جبران خواهد کرد، بلکه افقهای تازهای از توسعه اقتصادی را پیش روی ایران خواهد گشود.
یادداشت از: هادی صبحی، کارشناس اجرای نیروگاههای تجدیدپذیر
انتهای پیام/