به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، جنبش جنگل یکی از مهمترین حرکتهای آزادیخواهانه ایران در آغاز قرن چهاردهم خورشیدی بود؛ نهضتی که در دل جنگلهای گیلان و در واکنش به آشفتگیهای پس از مشروطه، نفوذ قدرتهای خارجی و نارضایتیهای عمیق اجتماعی شکل گرفت، این حرکت با رهبری میرزا کوچکخان و همراهی طیفی از نیروهای مردمی، روشنفکران، روحانیون و اقوام مختلف، کوشید الگویی از حکمرانی مستقل، عدالتمحور و ملی ارائه دهد و در برابر بیثباتی سیاسی و سلطه بیگانگان بایستد، جنبش جنگل با وجود دستاوردهای مهم، درگیر چالشهای داخلی، اختلافات سیاسی و فشارهای خارجی شد و سرانجام به افول رسید، اما همچنان بهعنوان یکی از نمادهای مقاومت و استقلالطلبی در تاریخ معاصر ایران شناخته میشود.
در میزگردی که با حضور دکتر نادیا ره، پژوهشگر مطالعات تاریخ و ایرانشناسی و دکتر محمد پرهلم، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی برگزار کردیم، به بررسی ریشهها، شکلگیری، تداوم و سرانجام جنبش جنگل در شمال ایران پرداختیم. در این نشست گفته شد؛ جنبش جنگل در بستر تحولات مشروطه و فشارهای خارجی شکل گرفت و طی آن با مشارکت اقوام و گروههای مختلف ایرانی، تلاش شد تا آزادی و عدالت فراتر از محدوده جغرافیایی گیلان، در کل ایران توسعه یابد.
در این میزگرد که با اجرای یلدا هلالی، خبرنگار دفتر تسنیم در استان گیلان انجام شده و مشروح آن در ادامه منتشر میشود، رفتارشناسی ایرانیان در زمان نهضت جنگل، نقش عوامل داخلی و خارجی در آن، اتحاد و تضاد میان نیروها و چرایی افول این نهضت تحلیل و بررسی شده است. با ما همراه باشید:

تسنیم: امروز قصد داریم به بررسی ریشههای جنبش جنگل، روند تداوم آن و دلایل افول این جنبش بپردازیم. از حضور شما در این جلسه تشکر میکنم و خوشحالم که وقت گذاشتید و با ما همراه هستید. برای شروع بگویید که جنبش جنگل چگونه در بستر تحولات مشروطه شکل گرفت، میتوانید کمی درباره شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره توضیح بدهید و بفرمایید چه عواملی باعث شد این جنبش در گیلان جان بگیرد؟
دکتر نادیا ره: با نام خدا کلام را آغاز میکنم. وقتی صحبت از جنبش جنگل میشود، ابتدا باید به ریشههای پیدایش آن توجه کنیم. سؤال اصلی این است که چگونه این جنبش در جغرافیای گیلان، در شمال ایران شکل گرفت و زمینههای آن چه بوده است؟
اگر نگاهی به موقعیت جغرافیایی گیلان بیندازیم، میبینیم این منطقه همجوار قفقاز و دریای کاسپین است و تحولات مشروطه در این مناطق نیز تأثیرگذار بوده است. در واقع، ریشههای جنبش جنگل را میتوان در جنبش مشروطه جستوجو کرد؛ جنبشی که حدود هفت سال پیش از آغاز نهضت جنگل در گیلان رخ داد و بسیاری از همان افراد بعداً در بدنه جنبش جنگل مبارزه نوین را آغاز کردند.
با این مقدمه، فکر میکنم بهتر است صحبتها را به دکتر پرهلم بسپاریم تا ادامه بحث را ایشان ارائه دهند، و بعداً خودم به توضیحات تکمیلی میپردازم.

دکتر محمد پرهلم: برای آنکه بتوانیم نهضت جنگل را درک کنیم، نخست باید ایرانِ آن برهه تاریخی و سپس خود گیلان را بشناسیم. همچنین باید درک کنیم که ایران در تعامل با دنیا و بهویژه با دو قدرت بزرگ آن زمان، روسیه و انگلیس، چگونه عمل میکرد. بسیاری از کنشها و واکنشهای تاریخی ما متأثر از فشارهای شرق و غرب بود و حتی شاهزادگان و نخبگان ما در این دوره تحت تأثیر تحولات اروپا قرار گرفتند.
در دوره ناصرالدین شاه، برای مثال، وقتی مردم با دوربین عکاسی آشنا شدند، آگاهی عمومی افزایش یافت و با وجود جنگهای سخت با روسیه و از دست رفتن بخشی از خاک، روشن شد که عقبماندگی علمی و تجهیزاتی مشکل اصلی کشور است. عباس میرزا و برخی شاهزادگان به اروپا رفتند، تحصیل کردند و سعی کردند تجارب و دستاوردهای مدرن غرب را به ایران منتقل کنند. تأسیس دارالفنون نیز یکی از اقدامات مهم آن دوره بود که تحولات اجتماعی و علمی را رقم زد و زمینهساز مطالبات مردم برای برقراری مشروطه شد.
با آغاز حکومت مظفرالدین شاه و امضای سند مشروطه، اما فرزندش محمدعلی شاه از همان ابتدا با مشروطه مخالفت کرد. او با استفاده از حمایت روسها، مجلس را به توپ بست، روزنامهنگاران را دستگیر و شکنجه کرد و دورهای از استبداد صغیر را ایجاد کرد که سه سال طول کشید. قیام تبریز اولین جرقه مقاومت علیه استبداد بود و نیروهای ستارخان و باقرخان با مردم تا آخرین لحظه ایستادند.
این پیام به گیلان رسید و کمیتهای به نام کمیته ستار در رشت تشکیل شد. نیروهای گیلانی با کمک مردم قفقاز، کردستان و مناطق دیگر کشور به سمت تهران حرکت کردند و با هماهنگی نیروهای بختیاری وارد پایتخت شدند. نتیجه این حرکت، سرنگونی محمد علی شاه و پایان سلطنت او بود، هرچند روسیه و انگلیس هنوز بر تحولات نظارت داشتند و تصمیم گرفتند احمد میرزای 12 ساله را به سلطنت برسانند.
تسنیم: با این توضیحاتی که دادید، نقش میرزا کوچکخان در هدایت مردم و مقابله همزمان با استبداد داخلی و نفوذ خارجی چقدر تعیینکننده بود؟ آیا میتوانیم بگوییم که شخصیت او محور اتحاد نیروها بود؟
دکتر محمد پرهلم: میرزا کوچک جنگلی در این جریان نقش مهمی ایفا کرد. او در مبارزه با محمدعلی شاه تیر خورد و برای مدتی وضعیت بحرانی داشت، اما با مراقبت نیروهای همراهش نجات یافت. تجربه مبارزه داخلی با استبداد و تهدید خارجی از سوی روسیه و انگلیس، میرزا را بر آن داشت که جنبش جنگل را در دو جبهه دنبال کند؛ مقابله با استبداد داخلی و مقاومت در برابر نفوذ استعمار خارجی.

دکتر نادیا ره: پیرو صحبتهای آقای دکتر، میتوان گفت انگیزه ایرانیان برای شکلگیری جنبشهایی مانند جنبش جنگل، نه تنها در گیلان بلکه در جنوب و شمال شرق کشور، ریشه در شرایط تاریخی و سیاسی آن زمان دارد. نقطه عطفی که واقعاً این انگیزه را ایجاد کرد، قرارداد 1907 بود. این قرارداد، تقسیم ایران میان روسیه و انگلیس را به تصویر میکشید و نشاندهنده حقارت آن دوره حکومتها و ضعف کنترل داخلی بر سرزمین بود؛ شمال ایران در دست روسها و جنوب در اختیار انگلیسیها، به همراه پلیس جنوب که کنترل منطقه را به دست داشتند.
در شمال ایران، یعنی رشت، سربازان هندی به دستور انگلیسیها در خیابانها حرکت میکردند و مردم تحت فشار و تهدید بودند. از سوی دیگر، قزاقهای روسی نیز رعایای تحت سلطه را مجبور به پرداخت مالیات و ارتزاق با منابع روسی میکردند. این فشارهای سنگین باعث شد هر ایرانی که فکر میکرد باید برای کشور کاری انجام دهد، به جنبش جنگل بپیوندد.
جنبش جنگل با محوریت هیئت اتحاد اسلام در بازار رشت آغاز شد. مبارزین دوره مشروطه، از جمله میرزا کوچک خان و دکتر حشمت، با حضور خاندانهای فعال بازار رشت مانند خاندان مدنی و همچنین متمولانی چون حاج احمد کسمایی، این حرکت را شکل دادند. به مرور، افراد از اقوام مختلف ایران، از کردستان و سایر مناطق، به جنبش پیوستند و ارتشی متشکل از جنگلیها و نیروهای مختلف شکل گرفت. سربندهای کرمانشاهیها و کردها در عکسهای جنبش، نشاندهنده تنوع قومی حاضر در این حرکت است.

جنبش جنگل با آرمانهای ملی و فراملی پیش رفت. مدرسه نظامی برای تربیت سربازان شکل گرفت و حاج احمد کسمایی مدیریت اقتصادی و تامین منابع را بر عهده داشت. هنگامی که رشت تحت کنترل جنبش قرار گرفت، وجوهات اقتصادی بهطور دقیق میان مناطق مختلف تقسیم شد و حتی قوطیهای برنج به تهران ارسال شد تا معیشت مردم در سراسر کشور تضمین شود. در شرق، دکتر حشمت و در غرب، حاج احمد کسایی با تدابیر دقیق، منابع را مدیریت کردند و کانالی برای آبیاری مزارع برنج در لاهیجان ساخته شد که هنوز به نام حشمترود شناخته میشود.
این اقدامات نشان میدهد که جنبش جنگل تنها به دنبال کنترل گیلان نبود؛ بلکه آرمان آزادی و رفاه برای کل ایران را دنبال میکرد. اولین بار واژه جمهوری در ادبیات سیاسی ایران در مکاتبات میرزا کوچک خان با آیتالله مدرس دیده شد. میرزا کوچک خان هرگز به گروه خاصی متعهد نبود و تمام اندیشهها و افراد را در جنبش پذیرفته بود. برخلاف برخی برداشتها، جنبش جنگل هیچگاه قصد جدایی شمال ایران از کشور را نداشت و با مانیفستهای متعدد خود، آزادی و رفاه را برای کل ایرانیان میخواست، نه صرفاً یک منطقه جغرافیایی.

دکتر محمد پرهلم: یکی از نکاتی که باید به آن اشاره کنیم، موضوعی است که خانم دکتر نادیا ره نیز در سخنان خود به آن پرداختند؛ یعنی تغییر و تحولاتی که همزمان با نهضت جنگل در سطح بینالمللی رخ داد. مهمترین تحول، فروپاشی روسیه تزاری و وقوع انقلاب اکتبر 1917 بود. انقلابی بزرگ که امپراتوری چندصد ساله تزارها را از هم فروپاشید و با مجموعهای از افکار مترقی تلاش کرد نهتنها در میان مردم روسیه، بلکه در کشورهای همجوار و حتی در برخی حکومتها نفوذ پیدا کند.
این افکار، افکاری بسیار مترقیانه بود؛ تا جایی که میرزا کوچکخان از آنها با عنوان احرار روسی یاد میکند. یکی از بندهای مهم این جریان، لغو همه قراردادهای ننگینی بود که با کشورهای دیگر بسته شده بود؛ قراردادهایی که میتوانست این امکان را فراهم کند تا ایران به سرزمینهایی که از دست داده بود بازگردد و حتی بخش عظیمی از حقوق خود در دریای خزر را که در دوره قاجار از دست رفته بود، بازیابد. در آن دوره، ایران حتی حق کشتیرانی در دریای خزر را نداشت و روایتهایی وجود دارد که مظفرالدینشاه یک قایق تفریحی را بهعنوان هدیه از اروپاییها دریافت میکند و آن را در بندر انزلی به آب میاندازد و با آن تفریح میکند.
همین تحولات و ارتباطاتی که به وجود آمد، باعث شد میرزا و نیروهای مبارز داخلی ایران احساس کنند که دیگر با روسیه تزاری طرف نیستند و بلشویکها را نیروهایی آزادیخواه تصور کنند. این اتفاقات همزمان با آغاز جنگ جهانی اول رخ داد و در همین کشوقوس، روسها به میرزا پیشنهاد دادند که از او حمایت میکنند تا حکومت ایران را بهتدریج در اختیار بگیرد. پس از عقبنشینی نیروهای تزاری از ایران، میرزا توانست تقریباً سراسر گیلان را در اختیار بگیرد. این روند، یکی از جریانهای مهم تأثیرگذار بر موازنه قدرت در ایران بود.
اما هرچه جلوتر رفتیم، میرزا به بدعهدی آنها پی برد. نامهنگاریهای متعددی با لنین و اطرافیانش صورت گرفت که برخی از آنها در جاهایی مانند باکو توسط عوامل ضبط شد، اما در عمل، بلشویکها و همان احرار روسی تفاوتی با تزاریها نداشتند؛ تنها نامشان تغییر کرده بود و همان ظلم و ستم را با شیوهای دیگر دنبال میکردند.

تسنیم: با توجه به این تحولات بینالمللی، چگونه این تغییرات بر تصمیمات و استراتژیهای نهضت جنگل تأثیر گذاشت؟ آیا واقعاً بلشویکها همانند میرزا، آزادیخواه بودند یا صرفاً یک ابزار برای سیاستهای منطقهای بودند؟
دکتر محمد پرهلم: میرزا وارد رشت شد و عملاً ریاست جمهوری شورای ایران را برعهده گرفت، اما این حکومت تنها 34 روز در گیلان دوام آورد. فشارهایی که از سوی روسها، چه نیروهای مستقیم و چه عوامل داخلی آنها، وارد میشد، بسیار سنگین بود. میرزا بار دیگر بخشی از نیروهای خود را جمع کرد و از رشت به سمت غرب گیلان حرکت کرد. در این دوره، مرز مشخصی میان جنگلیهایی که تحت رهبری میرزا کوچکخان بودند و جنگلیهایی که به نوعی تابع بلشویکها محسوب میشدند، مانند احساناللهخان و دوستدار رودخانه، شکل گرفت. این دوگانگی و درگیریها، که عمدتاً در حوالی رشت و حد فاصل رشت تا فومن رخ میداد، ضربه اساسی به نهضت جنگل وارد کرد.
پناه بردن بخشی از نهضت به بیگانگان و ندانمکاریهایی که در اداره حکومت رشت صورت گرفت، از جمله تصمیم احساناللهخان برای حرکت به سمت تهران از مسیر مازندران بدون اجماع و مشورت با سایر اعضای اصلی نهضت، ضربههای جدی دیگری بودند. این حرکت با خیانت در تنکابن و حمله از پشت و همزمان فشار نیروهای دولت مرکزی از روبهرو ناکام ماند. در سال پایانی نهضت جنگل، رشت و اطراف آن در وضعیت آشوب و بیثباتی به سر میبرد و شهر چندین بار میان نیروهای مرکزی و بلشویکهای داخلی دستبهدست شد. مردم در شرایط بسیار سختی زندگی میکردند، در حالی که میرزا در مناطق غربی گیلان حضور داشت و آن مناطق از امنیت بیشتری برخوردار بودند.
اما ضربه نهایی به نهضت جنگل، تصمیم انگلیسیها بود. آنها به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با نفوذ شعارهای انقلابی روسیه، دیگر به حکومتی ضعیف مانند قاجار نیازی نیست و باید یک حکومت مرکزی قدرتمند و تا حدی وابسته به خودشان روی کار بیاید. در همین مقطع، ژنرال انگلیسی آیرونساید با رضاخان آشنا شد و پس از جلب توجه به قدرت نظامی او، زمینه کودتا فراهم شد. رضاخان تهران را تصرف کرد و احمدشاه ناچار به ترک کشور شد.
در ادامه، با توافق روسیه و انگلیس و همراهی حکومت مرکزی، تصمیم به حذف نهضت جنگل گرفته شد. روسیه از حمایت خود عقب نشست و انگلیسیها نیز عملاً راه را باز کردند. برخی از افراد مانند خالو قربان به رضاخان پیوستند و جنگ به مناطق غربی گیلان کشیده شد. قرار بود میان رضاخان و میرزا توافقی بدون خونریزی شکل بگیرد، اما مجموعهای از خیانتها و حوادث، از جمله ماجرای نامه جعلی، مانع تحقق این توافق شد.
در نهایت، نیروها به تعقیب میرزا پرداختند و آن واقعه تاریخی رقم خورد؛ شبی که میرزا کوچکخان و گائوک در سرمای کوهستان گرفتار شدند. پیکر میرزا در روستای خانقاه دفن شد و سر او به تهران منتقل گردید، اما گائوک هرگز پیدا نشد.

دکتر نادیا ره: آنچه در خصوص جنبش جنگل و رفتارشناسی ایرانیها میتوان بررسی کرد، نشان میدهد که در این جنبش، علاوه بر یک اتحاد ملی و میهنی، همگرایی اقوام مختلف نیز شکل میگیرد. ما در بزنگاههای خاص تاریخی نمونههای روشنی از این اتحاد را میبینیم؛ از جمله زمانی که در صحن شرفشاه دولابی، در رضوانشهر کنونی که آن زمان به نام دولاب شناخته میشد، اتحادی میان جریانها و اندیشههای مختلف شکل میگیرد.
در این اتحاد، گروههای متعددی حضور دارند؛ از ملیون گرفته تا عشایر خلخالی و حتی زُرقالسلطنه تالشی، سردار مقتدر تالش. بسیاری معتقدند که همین نیروها در برابر جنبش جنگل، پیوندی با جنگلیها برقرار میکنند و این اتحاد در نهایت منجر میشود به اینکه حکمرانی گیلان در اختیار جنگلیها قرار بگیرد. اما پرسش مهم اینجاست که این اتحاد چگونه و چرا فرو میپاشد؟!
تسنیم: شما به رفتارشناسی ایرانیها و نقش اتحاد ملی اشاره کردید. چه عواملی باعث شد این اتحاد فروپاشد و دخالت خارجی چگونه این فرایند را تسریع کرد؟
دکتر نادیا ره: اگر رفتارشناسی ایرانیها را بررسی کنیم، میبینیم که در بزنگاههای تاریخی، هر زمان دخالت خارجی وجود نداشته، ایرانیها بهخوبی کنار یکدیگر قرار گرفتهاند؛ حتی اگر نگاههای متفاوتی به یک موضوع داشته باشند. وقتی پای کشور و میهن در میان است، قرابت و همدلی میان ایرانیها بهسرعت شکل میگیرد. نمونه آن را در دفاع مقدس میبینیم؛ هرکس که دلش برای ایران میتپید، همراه شد. اگر کمی به عقبتر هم نگاه کنیم، همین الگو در تاریخ ایران بارها تکرار شده است.
اما این اتحاد طبیعتاً به نفع منافع ناشی از قرارداد 1907 نبود. منافع انگلستان و دیگر قدرتها ایجاب میکرد که این همبستگی شکسته شود. بعد از انقلاب اکتبر 1917 نیز، ما در ایران عملاً نیروی متخصصی در حوزه روابط بینالملل نداشتیم که بتواند آن پیمانها را پیگیری کند. در آن دوره، شخصیتی مانند دکتر مصدق که بتواند از منافع ایران دفاع کند، در صحنه حضور نداشت. تحصیلکردههای آن زمان، اگر هم بودند، عمدتاً شاهزادگان یا افراد خاصی بودند که تحصیلاتشان بیشتر در حوزههای فرهنگی، ادبی یا هنری بود و کمتر به علوم سیاسی و روابط بینالملل ورود کرده بودند.
وقتی چرایی شکست جنبش جنگل را بررسی میکنیم، بهروشنی میبینیم که دخالتهای خارجی نقش تعیینکنندهای داشته است. همانطور که استاد اشاره کردند، حتی زمانی که خود میرزا احساس میکند میتواند با رضا میرپنج به یک حکومت داخلی و ملی برسد و در سطح کشور یک اتحاد بزرگتر شکل بگیرد، دقیقاً در همان بزنگاه تاریخی، این روند با منافع انگلستان بهطور کامل در تعارض قرار میگیرد. در چنین شرایطی، طبیعی است که اختلاف میان این دو نفر باید ایجاد شود.
همان ماجرای نامهای که به آن اشاره شد، دقیقاً در همین چارچوب قابل تحلیل است؛ نامهای که به نحوی در جیب فردی پیدا میشود که قصد ترور رضاخان را داشته و این مسئله باعث میشود فضای بیاعتمادی و تفرقه شکل بگیرد. در نتیجه، چارهای برای میرزا باقی نمیماند جز ترک گیلان و حرکت به سمت خلخال و پناه بردن به عظمتخان خلخالی و قوم فولاد، شاید برای اینکه بتواند دوباره نیرو جمع کند و از نو آغاز کند.
اگر آن اتحادی که در ابتدا شکل گرفته بود، تداوم مییافت و اگر میان میرزا و رضا نیز یک اتحاد ملی برقرار میشد، ممکن بود مسیر تاریخ ایران بهکلی تغییر کند و اتفاقات بسیار متفاوتی در آینده رقم بخورد. اما متأسفانه، تاریخ ما کم از افرادی نداشته که امروز با میرزا سر یک سفره بنشینند و فردا برای گرفتن جایزه، سر او را به تهران ببرند. وجود چنین انسانهای ضعیفالنفس، زمینه نفوذ بیگانگان را فراهم میکند و این اتفاق در جنبش جنگل نیز رخ داد.

تسنیم: با توجه به درسهای تاریخی جنبش جنگل، چه پیامها و توصیههایی برای ما امروز وجود دارد؟ چگونه میتوانیم از تجربه این نهضت در حفاظت از منافع ملی استفاده کنیم؟
دکتر نادیا ره: این تاریخ، ما را به تأمل وامیدارد؛ حتی برای امروز. اینکه چقدر باید در برابر موضعگیریهایی که درباره کشورمان شکل میگیرد، هوشیار و مقاوم باشیم. زمانی که صحبت از ایران و تمامیت ارضی آن است، هیچ منفعتی بالاتر از منافع ملی وجود ندارد. هر یک از ما، حتی امروز، میتوانیم در جایگاه خود تأثیرگذار باشیم و از منافع ملی کشورمان حفاظت کنیم. إنشاءالله که برای سربلندی ایران عزیز اسلامی، دعای خیر همه ایرانیها پشت این کشور باشد.
.
انتهای پیام/